گنجور

 
۳۷۴۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶

 

... در این دام و در این دانه مجو جز عشق جانانه

مگو از چرخ وز خانه تو دیده گیر بامی را

تو شین و کاف و ری را خود مگو شکر که هست از نی ...

مولانا
 
۳۷۴۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶

 

... تا حشر دگر آمد امشب حشر ما را

چون چرخ زند آن مه در سینه من گویم

ای دور قمر بنگر دور قمر ما را ...

مولانا
 
۳۷۴۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰

 

امروز گزافی ده آن باده نابی را

برهم زن و درهم زن این چرخ شتابی را

گیرم قدح غیبی از دیده نهان آمد ...

مولانا
 
۳۷۴۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳

 

... چون شمع فروزنده تا روز مشین از پا

این چرخ و زمین خیمه کس دید چنین خیمه

ای استن این خیمه تا روز مشین از پا ...

مولانا
 
۳۷۴۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶

 

... پیوسته چنین بادا چون شیر و شکر با ما

ای چرخ تو را بنده وی خلق ز تو زنده

احسنت زهی خوابی شاباش زهی زیبا ...

مولانا
 
۳۷۴۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹

 

... کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا

گر چرخ همه سر شد ور خاک همه پا شد

نی سر بهلم آن را نی پا بهلم این را ...

مولانا
 
۳۷۴۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴

 

... چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم

نه از کف و نه از نای نه دف هاست خدایا ...

مولانا
 
۳۷۴۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷

 

... هر لحظه زر سرخ کند او حجری را

جان های چو عیسی به سوی چرخ برانند

غم نیست اگر ره نبود لاشه خری را ...

مولانا
 
۳۷۴۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸

 

... خواهی که بگویم بده آن جام صبوحی

تا چرخ به رقص آید و صد زهره زهرا

هر جا ترشی باشد اندر غم دنیا ...

مولانا
 
۳۷۵۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷

 

... حالی چه زند به قال آورد

او چرخ بلند هفتمین را

چون چشم دگر در او گشادیم ...

مولانا
 
۳۷۵۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷

 

... آرد به حبیب عاشقان را

عشقیست دوار چرخ نه از آب

عشقیست مسیر ماه نه از پا

در ذکر به گردش اندرآید

با آب دو دیده چرخ جان ها

ذکرست کمند وصل محبوب ...

مولانا
 
۳۷۵۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱

 

... از نوای عشق او آن جا زمین در جوش بود

وز هوای وصل او در چرخ دایم شد سما

در فنا چون بنگرید آن شاه شاهان یک نظر ...

مولانا
 
۳۷۵۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴

 

... جبرییلت خواب بیند یا مسیحا یا کلیم

چرخ شاید جای تو یا سدره ها یا منتها

طور موسی بارها خون گشت در سودای عشق ...

مولانا
 
۳۷۵۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷

 

... گر ز زخم خشم دست خود گزیدستی دلا

پای خود بر چرخ تا ننهی تو از عزت از آنک

در رکاب صدر شمس الدین دویدستی دلا ...

مولانا
 
۳۷۵۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹

 

... چونک بر کار شدی برجه و در رقص درآ

گرد آن نقطه چو پرگار همی زن چرخی

این چنین چرخ فریضه ست چنین دایره را

بازگو آنچ بگفتی که فراموشم شد ...

مولانا
 
۳۷۵۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱

 

چون نمایی آن رخ گلرنگ را

از طرب در چرخ آری سنگ را

بار دیگر سر برون کن از حجاب ...

مولانا
 
۳۷۵۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹

 

... گفتمبیآ که خیر است گفتا نه شر به رقص آ

از عشق تاج داران در چرخ او چو باران

آن جا قبا چه باشد ای خوش کمر به رقص آ ...

مولانا
 
۳۷۵۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶

 

... لطف تو مطربانه از کمترین ترانه

در چرخ اندرآرد صوفی آسمان را

باد بهار پویان آید ترانه گویان ...

مولانا
 
۳۷۵۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷

 

... قدی چو سرو خواهی در باغ عشق رو

کاین چرخ کوژپشت کند قد تو دوتا

باغی که برگ و شاخش گویا و زنده اند ...

مولانا
 
۳۷۶۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲

 

... بس نعره های عشق برآید که مرحبا

می خواست سینه اش که سنایی دهد به چرخ

سینای سینه اش بنگنجید در سما ...

مولانا
 
 
۱
۱۸۶
۱۸۷
۱۸۸
۱۸۹
۱۹۰
۴۹۲