گنجور

 
۳۲۲۱

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳

 

... از یک نسیم حکم تو در بحر روزگار

چون موج گشته اند روان سال و ماه ها

رهرو به کجا به کعبه کوی تو پی برد ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۲

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

... ز دست خود به تنگ است آنکه دارد گوهری در دل

بهر موجی جدا خود را ز سر وامی کند دریا

ز ظرف تنگ جو پروردن گوهر نمی آید ...

... که با چشم گهر خود را تماشا می کند دریا

پرم از شور و بر لب موج اظهارم نمی آید

بگو واعظ چه هم چشمی است با ما می کند دریا

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۳

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

... ذوق مشق بی قراری در طلب داری اگر

سر خطی بر لوح صحرا هست چون موج سراب

یک دل آباد در عالم بکس نگذاشتست ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۴

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

چه پیش خلق گشایی دهان برای طلب

که موج ریختن آبروست جنبش لب

مجو ز گرمی دونان دوای درد که هست ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۵

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

... شد جانشین بر هنر ما هزار عیب

از موج حادثات کمندیست هر طرف

دزدد از آن محیط ز گرداب سر بجیب ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۶

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

... هرگز از آتش نگردد کم طلا چون بی غش است

نیست در ساغر عبث بی تابی موج شراب

نعل می از شوق یاقوت لبش در آتش است ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۷

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

خوشا سراب که پا از عدم برون نگذاشت

قدم چو موج درین بحر نیلگون نگذاشت

از آن جرس زته دل همیشه نالان است ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۸

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

... روی دست دولت دنیا سبک مغزان خورند

نیست جز موج و حبابی پیش دانا تخت و تاج

در میان می بود اگر دلال چشم اعتبار ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۲۹

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

... بیاد آن گل رو سر زد ز دلم آهی

چو برق موج هوا گشت در گلستان سرخ

هدف ز سینه من گر کنی بجذبه شوق ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۰

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸

 

... جاده راه عدم را تیغ جوهر دار کرد

از پی هم دوستان رفتند از من همچو موج

روزگار آخر باین سوهان مرا هموار کرد ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۱

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

صرصر آهم چراغ روز را خاموش کرد

موج اشکم آسمان را حلقه ها در گوش کرد

پنبه آواز جرس را کم ز سنگ سرمه نیست ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۲

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

... گر بیم محشرت هست زرتار گو نباشد

پست و بلند گیتی چون موج در گذار است

طی میشود چو این راه هموار گو نباشد ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۳

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

... در حصارند از حوادث روز و شب سرگشتگان

کشتی گرداب کی از موج دریا بشکند

گفتمش مشکن دل پر درد واعظ را زجور ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۴

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

... تا کند پاک ز آلایش عصیان همه را

موج رحمت ز کران تا به کران می آید

نیست مه بلکه همایی ست که از اوج شرف ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۵

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷

 

... سیر چشمان را بچین ابرو دربان چه کار

بوریا چون موج آب زندگی استاده است

کلبه درویش را با قالی کرمان چه کار ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۶

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰

 

... ناکام تر کسی است که شد کامیاب تر

از خانه حباب که موج است پایه اش

باشد بنای عمر تو پا در رکاب تر ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۷

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

... دل منه بر هستی مخلوق پیش لطف حق

بازی از موج سر آبی بر لب دریا مخور

می کند زهر حرامی ناگهان در کار تو ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۸

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷

 

موج دریای محنتی است نفس

رگ ابر کدورتیست نفس ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۳۹

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳

 

... جهان زنی است بخون تو چشم کرده سیاه

بغیر موج بلا نیست زلف پر چینش

شهی که دی بجهان سر فرو نیاوردی ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۴۰

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸

 

... پیر زالی میتواند گشت با سنجر طرف

دست در افتادگی زن پیش موج حادثات

میشود با بحر از افتادگی لنگر طرف ...

واعظ قزوینی
 
 
۱
۱۶۰
۱۶۱
۱۶۲
۱۶۳
۱۶۴
۲۶۳