زهر مرگ دوستان در مغزم از بس کار کرد
در تنم هر استخوانی، کار نیش مار کرد
بس که شد از هر طرف آوازه مرگی بلند
قیل و قال آن، ز خواب غفلتم بیدار کرد
سهل شد راه عدم از دیدن مرگ کسان
کثرت این کاروان، ره را به ما هموار کرد
در نظر دارالشفائی شد مرا روی زمین
آسمان در خاک از بس نرگس بیمار کرد
از پس قطع رگ جانم قطار رهروان
جاده راه عدم را، تیغ جوهر دار کرد
از پی هم دوستان رفتند از من همچو موج
روزگار آخر باین سوهان مرا هموار کرد
من که میمردم برای یکدم آب زندگی
رفتن یاران مرا از عمر خود بیزار کرد
لخت لخت آمد جگر از دیده من زین فراق
طرفه زهری روزگار آخر مرا در کار کرد
جز رضا دادن بحکم دوست واعظ چاره نیست
زین شکایت گونه ها میباید استغفار کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن احساس درد و اندوه خود را از مرگ دوستانش بیان میکند. او میگوید که این مرگها در ذهنش مانند زهر عمل کرده و باعث بیداری او از خواب غفلت شدهاند. این فقدانها به اندازهای زیاد است که راه مرگ برای او سهل و هموار شده است. او از تأثیر مرگ عزیزانش بر روح و جسم خود صحبت کرده و احساس میکند که به دنیای غم و اندوه سقوط کرده است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که باید به تقدیر خداوند راضی باشد و از شکایت و ناراحتی خود استغفار کند.
هوش مصنوعی: زندگی برای من پر شده از درد و رنج دوستان، به طوری که هر گوشه از بدنم مانند نیشی از مار احساس تلخی و زهر میکند.
هوش مصنوعی: چقدر صدای مرگ از همه جا بلند شده که من از خواب بیخبر و غفلت بیدار شدم.
هوش مصنوعی: دیدن مرگ افراد زیادی از کاروان، مسیر عدم را برای ما آسان کرد و به ما راه را هموار ساخت.
هوش مصنوعی: در نظر آن مکان شفابخش، چهرهام مانند آسمان بر روی زمین قرار گرفت و از شدت زیبایی نرگس بیمار، گویا همه چیز در خاک گم شده است.
هوش مصنوعی: پس از قطع رگ جانم، گروهی از رهروان، مسیر ناپدیدی را با تیزی و قدرت خود روشن کردند.
هوش مصنوعی: دوستانم یکی پس از دیگری از کنارم رفتند، مانند امواجی که در دریا به حرکت درمیآیند. در نهایت، زمان و روزگار باعث شد که من نیز مانند آنها آرام و صیقل خورده شوم.
هوش مصنوعی: من که برای یک لحظه آب زندگی ارزشمند بودم، اما رفتن دوستانم باعث شد از زندگی و عمر خود متنفر شوم.
هوش مصنوعی: دل من به شدت از دوری معشوق پریشان و آزرده شده است، به طوری که این احساس تلخ و دردناک در نهایت به من آسیب جدی زده و عذابم میدهد.
هوش مصنوعی: فقط باید به تصمیمات و حکم دوست (خدا) رضایت بدهیم و به همین خاطر چارهای جز استغفار از این شکایات و نارضایتیها نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد
ابر فروردین زمین را پر بت فرخار کرد
باد گویی نافه های تبتستان بردرید
باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد
گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد
[...]
آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد
رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد
سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
[...]
حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد
چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد
وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون
بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد
باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را
[...]
باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد
عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد
صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد
مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد
در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت
[...]
شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد
غالبا سوز دل من در دل او کار کرد
حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند
این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد
ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.