گنجور

 
۲۶۲۲

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - مطلع سوم

 

... نیک داند که فحل دورانم

دلم از چرخ ماده طبع افکار

نشکند قدر گوهر سخنم ...

خاقانی
 
۲۶۲۳

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ - در رثاء امام عز الدین ابوعمر و اسعد

 

... محنت این دل هم چنان بربود و بس

من ز چرخ آبگون نان خواستم

او جگر اجری من فرمود و بس

چرخ بر من عید کرد و هر مهم

ماه نوصاع تهی بنمود و بس ...

... مرگ عز الدین مرا فرسود و بس

بر سر خاکش خجل بنشست چرخ

نیم رو خاکی و خون آلود و بس ...

... گل گرفت و خاک او اندود وبس

گفتم ای چرخ این چنین چون کرده ای

پس به خون ما تویی ماخوذ و بس

هم ز عذر خود تظلم کرد چرخ

کان تظلم گوش من بشنود و بس ...

خاقانی
 
۲۶۲۵

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - مطلع دوم

 

... از حله ها جزیره و از مکه معبرش

وآن کشتی رونده تر از بادبان چرخ

خوش گام تر ز زورق مه چار لنگرش ...

خاقانی
 
۲۶۲۶

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - مطلع سوم

 

... بر هفت بام بست گذرها چو ششدرش

بل هفت شمع چرخ گداران شود چو موم

از بس که تف رسد ز نفس های بیمرش ...

... یوسف کشیده دلو ز چاه مقعرش

بل کافتاب چرخ رسن تاب از آن شده است

تا هم به دلو چرخ کشد آب اخترش

و آن کعبه چون عروس کهن سال تازه روی ...

خاقانی
 
۲۶۲۷

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۴ - مطلع چهارم

 

... صبح ظفر برآمد از اعلام ازهرش

هرای زر چو اختر و برگستوان چو چرخ

افکند بخت زیور عیدی بر اشقرش ...

خاقانی
 
۲۶۲۸

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - این قصیدهٔ بر بدیهه در ساحل باکو به نزدیک آتش خودسوز در وصف شکار کردن خاقان اکبر منوچهر شروان شاه

 

... جوزای شاه یعنی دست سخا سگالش

سر بر سر کمانش آورده چرخ چندان

کز دور قاب قوسین دیدند در شمالش ...

... اما چهار میخ است آنک زمین عقالش

گویی سرشک شور است از چشم چرخ دریا

کز هیبت بلارک شه نیست صبر و هالش ...

خاقانی
 
۲۶۲۹

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - قصیدهٔ مرآت الصفا، در حکمت و تکمیل نفس

 

... مرا همت چو خورشید است شاهنشاه زند آسا

که چرخش زیر ران است و سر عیساست بر رانش

بلی خود همت درویش چون خورشید می باید ...

... دو خازن فکر و الهامش دو حارس شرع و توفیقش

دو ذمی نفس و آمالش دو رسمی چرخ و کیهانش

نه چون چیپال هند از جور تختی کرده طاغوتش ...

... بسی شیران دندان خای و پی کرده است دندانش

به چرخ گندناگون بر دو نان بینی ز یک خوشه

که یک دیگ تو را گشنیز ناید زان دو تا نانش ...

... بدان افتادگی بنگر که بینی ماه آبانش

ز چرخ اقبال بی ادبار خواهی او ندارد هم

که اقبال مه نو هست با ادبار سرطانش ...

... که طفل آنک گه زادن همی بینند گریانش

تو را از گوسفند چرخ دنیا می نهد دنبه

توبر گاو زمین برده اساس قصر و بنیانش ...

خاقانی
 
۲۶۳۰

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در ستایش فخر الدین شروان شاه منوچهر

 

... اجل دهد به عدو زهر مالهم من واق

ایا شهی که ز تاثیر عدل تو بر چرخ

به جرم مه ندهد اجتماع مهر محاق ...

خاقانی
 
۲۶۳۱

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - در رثاء امام محمد بن یحیی خراسانی و خفه شدن او به دست غزان

 

... کو لطف او که بود کدورت زدای خاک

زان فکر و حلم چرخ و زمین بی نصیب ماند

این گفت وای آتش و آن گفت وای خاک

خاک درش خزاین ارواح دان چرخ

فیض کفش معادن اجساد زای خاک ...

... پاکا منزها تو نهادی به صنع خویش

در گردنای چرخ سکون و بقای خاک

خاک چهل صباح سرشتی به دست صنع ...

خاقانی
 
۲۶۳۲

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در ستایش سلطان غیاث الدین محمد بن محمود بن محمد بن ملک شاه سلجوقی

 

... جام چمانه بده بر جمن جان بچم

نوبر چرخ کهن نیست به جز جام می

حامله ای ز آب خشک آتش تر در شکم ...

خاقانی
 
۲۶۳۳

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مطلع سوم

 

... بسته در آن گوی و زه جیب قبای ظلم

چرخ کبود آنچنانک ناخن تب بردگان

فضله ناخن شده ماه ز داغ سقم

گفتی فراش چرخ ناخن زهره گرفت

از بن ناخن دوید بر سر دامانش دم ...

... صاع زر شاه شد ماه بدان می دهد

سنبله چرخ را ابر کف شاه نم

از بن گوش آسمان از مه نو هر مهی ...

... در عرب از یاد توست شوره حیاض النعم

تاج تو تدویر چرخ تخت تو تربیع عرش

در تو به تثلیث ذات صولت عدل و حکم ...

... نان سپید فلک آب سیاه است و سم

حاصل شش روز کون چون تویی از هفت چرخ

بر تو سزد تا ابد ملک جهان مختتم ...

خاقانی
 
۲۶۳۴

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در مرثیهٔ شیخ الاسلام عمدة الدین محمد بن اسعد طوسی نیشابوری شافعی معروف به حفده

 

... خاکی لباس کوته و نوری رداش تام

دلقش هزار میخی چرخ و به جیب چاک

باز افکنش ز نور و فراویزش از ظلام ...

... کز آتش نشاط شود آبش از مسام

در وجد و حال همچو حمام است چرخ زن

بر دیده نام عشق رقم کرده چون حمام ...

خاقانی
 
۲۶۳۵

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - در وصف خاک مقدسی که از بالین حضرت ختمی مرتبت آورده بود

 

... بس طربناکم ندانید این طربناکی ز چیست

کز سعود چرخ بخت کامران آورده ام

گویی اندر جوی دل آبی ز کوثر رانده ام ...

... یک خدنگ از ترکش آن شحنه دریای عشق

نزد عقل از بیم چرخ جانستان آورده ام

حاسدانم چون هدف بین کاغذین جامه که من ...

... شیوه تازه نه رسم باستان آورده ام

ز امتحان طبع مریم زاد بر چرخ دوم

تیر عیسی نطق را در خر کمان آورده ام ...

خاقانی
 
۲۶۳۶

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - در مدح عصمت الدین خواهر منوچهر و شفیع آوردن برای اجازهٔ سفر

 

... خوان آگاه دلش را از صفا

خانقاه از چرخ اعلی دیده ام

بر دل مومین و جان مؤمنش ...

... حضرتش را هم به نور حضرتش

بر چهارم چرخ خضرا دیده ام

نور عرش حق تعالی را به چشم ...

خاقانی
 
۲۶۳۷

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - در حماسه و نکوهش حسودان و سخنی در حکمت

 

... گه به قدر همت از شعری شعاری می برم

داده نه چرخ را در خرج یکدم می نهم

زاده شش روز را بر خوان یک شب می خورم ...

... از برون تابخانه طبع یابی نزهتم

وز ورای پالگانه چرخ بینی منظرم

گر بپرم بر فلک شاید که میمون طایرم ...

خاقانی
 
۲۶۳۸

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - مطلع دوم

 

... گویی اول برج گردونم نه مردم پیکرم

نحس اجرام و وبال چرخ و قلب عالمم

حشو ارکان و زوال دهر و دون کشورم ...

خاقانی
 
۲۶۳۹

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در موعظه و نصیحت و تخلص به ستایش بهاء الدین سعد بن احمد

 

... ز خلق گوشه گرفتم که تا همی ساید

کلاه گوشه همت به چرخ دوارم

به طبع آهن بینم صفات مردم را ...

خاقانی
 
۲۶۴۰

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح امام ناصر الدین ابراهیم

 

... برآرم پر و برپرم کشیانه

به از قبه چرخ اعظم ندارم

نه خاقانیم گر همی عزم تحویل ...

... تو را کم ز عیسی مریم ندارم

وگر فعل ارقم کند من که چرخم

زمرد جز از بهر ارقم ندارم ...

خاقانی
 
 
۱
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۴
۴۹۲