شمارهٔ ۱۲۸ - در رثاء امام محمد بن یحیی خراسانی و خفه شدن او به دست غزان
تا درد و محنت است در این تنگنای خاک
محنت برای مردم و مردم برای خاک
جز حادثات حاصل این تنگنای چیست
ای تنگ حوصله چه کنی تنگنای خاک
این عالمی است جافی و از جیفه موج زن
صحرای جان طلب که عفن شد هوای خاک
خواهی که جان به شط سعادت برون بری
بگریز از این جزیرهٔ وحشت فزای خاک
خواهی که در خورنگه دولت کنی مقام
برخیز ازین خرابهٔ نا دلگشای خاک
دوران آفت است چه جویی سواد دهر
ایام صرصراست چه سازی سرای خاک
هرگز وفا ز عالم خاکی نیافت کس
حق بود دیو را که نشد آشنای خاک
خود را به دست عشوهٔ ایام وامده
کز باد کس امید ندارد وفای خاک
اجزات چون به پای شب و روز سوده شد
تاوان طلب مکن ز قضا در فضای خاک
خاکی که زیر سم دو مرکب غبار گشت
پیداست تا چه مایه بود خون بهای خاک
لاخیر دان نهاد جهان و رسوم دهر
لاشیء شناس برگ سپهر و نوای خاک
چون وحش پای بند سپهر و زمین مباش
منگر وطای ازرق و مگزین غطای خاک
ای مرد چیست خودفلک و طول و عرض او
دودی است قبه بسته معلق و ورای خاک
شهباز گوهری چه کنی قبههای دود
سیمر پیکری چه کنی تودههای خاک
گردون کمان گروههٔ بازی است کاندرو
گل مهرهای است نقطهٔ ساکن نمای خاک
تا کی ز مختصر نظری جسم و جان نهی
این از فروغ آتش و آن از نمای خاک
جان دادهٔ حق است چه دانی مزاج طبع
زر بخشش خور است چه خوانی عطای خاک
خاقانیا جنیبت جان وا عدم فرست
کان چرب آخورش به ازین سبز جای خاک
نحلی، جعلنهای، سوی بستان قدس شو
طیری نه عنکبوت، مشو کدخدای خاک
میلی بهر بها بخر و در دو دیده کش
باری نبینی این گهر بیبهای خاک
خاصه که بر دریغ خراسان سیاه گشت
خورشید زیر سایهٔ ظلمت فزای خاک
گفتی پی محمد یحیی به ماتماند
از قبهٔ ثوابت تا منتهای خاک
او کوه حلم بود که برخاست از جهان
بیکوه کی قرار پذیرد بنای خاک؟
از گنبد فلک ندی آمد به گوش او
کای گنبد تو کعبهٔ حاجت روای خاک
بر دست خاکیان خپه گشت آن فرشته خلق
ای کاینات واحزنا از جفای خاک
دید آسمان که در دهنش خاک میکنند
واگه نبد که نیست دهانش سزای خاک
ای خاک بر سر فلک آخر چرا نگفت
کاین چشمهٔ حیات مسازید جای خاک
جبریل بر موافقت آن دهان پاک
میگوید از دهان ملایک صلای خاک
تب لرزه یافت پیکر خاک از فراق او
هم مرقد مقدس او شد شفای خاک
با عطرهای روضهٔ پاکش عجب مدار
گر طوبی بهشت برآرد گیای خاک
سوگند هم به خاک شریفش که خورده نیست
زو به نوالهای دهن ناشتای خاک
در ملت محمد مرسل نداشت کس
فاضلتر از محمد یحیی فنای خاک
آن کرد روز تهلکه دندان نثار سنگ
وین کرد، گاه فتنه دهان را فدای خاک
کو فر او که بود ضیا بخش آفتاب
کو لطف او که بود کدورت زدای خاک
زان فکر و حلم چرخ و زمین بینصیب ماند
این گفت وای آتش و آن گفت وای خاک
خاک درش خزاین ارواح دان چرخ
فیض کفش معادن اجساد زای خاک
سنجر به سعی دولت او بود دولتی
باد سیاستش شده مهر آزمای خاک
بیفر او چه سنجد تعظیم سنجری
بیپادشاه دین چه بود پادشای خاک
پاکا! منزها! تو نهادی به صنع خویش
در گردنای چرخ سکون و بقای خاک
خاک چهل صباح سرشتی به دست صنع
خود بر زبان لطف براندی ثنای خاک
خاقانی است خاک درت حافظش تو باش
زین مشت آتشی که ندارند رای خاک
جوقی لئیم یک دو سه کژ سیر و کوژ سار
چون پنج پای آبی و چون چار پای خاک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و محنت انسانها در زندگی دنیوی و محدودیتهای آن میپردازد. شاعر به تضاد میان خاستگاه خاکی و روح انسانی اشاره میکند و از تنگنای خاک و مشقتهای آن میگوید. او به تلاش برای رهایی از این محدودیتها و جستجوی سعادت در دنیای بالاتر اشاره میکند. با تأکید بر ناپایداری جهان مادی و ضرورت گریز از آن، به اهمیت شناخت خود و تحصیل فضایل اشاره دارد. نهایتاً، شاعر با نگاهی به محمد یحیی (که احتمالاً نماد فضیلت و ایمان است)، یادآور میشود که در نهایت، انسانها باید به حقایق بالاتر توجه کنند و از درد و رنج خاکی فریب نخورند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سختیها و مشکلات در این محیط محدود خاک وجود دارد، این محنت برای مردم است و مردم نیز برای این خاک گرفتار میشوند.
هوش مصنوعی: تنها نتایج و اتفاقات ناشی از این محدودیتها چیست؟ ای کسی که حوصلهات کم است، چه باید با این محدودیتهای دنیای خاکی کنی؟
هوش مصنوعی: این دنیا پر از چیزهای بیارزش و پوسیده است. از دل صحرای وجود انسان، جریانی بهراه افتاده که انسان باید برای پیدا کردن جان خود و حقیقت، تلاش کند؛ چرا که هوای این دنیا به دلیل فساد و زشتی آکنده شده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به خوشبختی و سعادت برسی، باید از این دنیای پر از ترس و وحشت که مانند جزیرهای در خاک است، دوری کنی و به سوی سرزمینهای بهتر بروی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در جایگاه و مقام بزرگ قرار بگیری، از این خرابه و مکان غمانگیز فاصله بگیر و تلاش کن.
هوش مصنوعی: زمانه به مانند آفت است و در جستجوی آگاهی از روزگار باید دانست که ایام همچون طوفان میگذرد و ما در این دنیای خاکی چه تدبیری میتوانیم برگزینیم؟
هوش مصنوعی: هیچکس از دنیای مادی و خاکی وفا و دوستی نیافته است، در واقع، فقط دیوها هستند که به خاطر نداشتن شناخت از دنیای خاکی، به این حقیقت پی نمیبرند.
هوش مصنوعی: انسان نباید خود را به رفتار غیرقابل پیشبینی و زیانآور روزگار بسپارد، چرا که هیچ کس نمیتواند به وفاداری زمین و طبیعت امیدوار باشد.
هوش مصنوعی: اجزای وجودت وقتی در برابر شب و روز کمرنگ میشود، از تقدیر و سرنوشت گله نکن و در این دنیای فانی به دنبال جبران نگرد.
هوش مصنوعی: خاکی که زیر پای دو اسب غبارآلود شد، نشان میدهد که چه حدی از ارزش و بهای خون بر زمین ریخته شده است.
هوش مصنوعی: در این دنیا و در میان سنتهای زمانه، چیز خاصی وجود ندارد که قابل توجه باشد؛ تنها میتوان به تغییرات آسمان و صداهای زمین اشاره کرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نباید خود را به محدودیتهای دنیا و طبیعت بسپاری. از اینکه به زندگی حیوانات و محدودیتهای آنها نگاهی کنی، خودداری کن و به افقهای وسیعتری فکر کن. دنیا و خاک نباید تو را در قید و بند نگه دارند.
هوش مصنوعی: ای مرد، چه چیزی است این جهان و وسعت و اندازهاش؟ اینها در واقع گدازهای است به شکل دود که به صورت قبهای بسته و معلق در فضا قرار دارد و فراتر از خاک و زمین است.
هوش مصنوعی: اگر پرندهای سرشار از زیبایی و ارزش باشد، چه فایدهای دارد که در میان ابرهای تیره و خاکهای بیارزش زندگی کند؟
هوش مصنوعی: آسمان مانند کمانی بزرگ است که در آن گلانگشتهای بازیکنان وجود دارد؛ در این بازی، نقطهای ثابت در دل خاک نمایان است.
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی از نگاه کوتاه به جسم و جان فاصله بگیری؟ یکی را از روشنایی آتش و دیگری را از جلوه خاک جدا میکنی.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که زندگی و وجود انسان به نوعی از خداوند ناشی میشود و خاصیت و طبیعت آن به بخشش و generosity مرتبط است. انسان از مواد خاکی به وجود آمده، اما در اصل دارای عطای الهی و روحی است که او را به سوی بخشش و نیکی سوق میدهد.
هوش مصنوعی: ای خاقان، جان و وجود خود را فراموش کن و به عدم بپیوند، چرا که دنیای مادی و خوشیهای زودگذر آن، به نسبت این مکان سبز و خرمی که بر خاک نشیند، ارزش کمتری دارد.
هوش مصنوعی: ای زنبور، به باغ بهشت برو و در آنجا پرواز کن، نه اینکه مانند عنکبوت در لانهات بمانی و خود را به زمین گره بزنی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی چیزی با ارزش به دست آوری، برایش هزینه کن و از نگاه به زیباییهای بیارزش عالم غافل شو، چون این جواهر ارزشمند در خاکی بیقیمت پنهان است.
هوش مصنوعی: به طور خاص، در خراسان، خورشید به خاطر سایهای که ظلمت و تاریکی بر آن افکنده، سیاه و پنهان شده است.
هوش مصنوعی: گفتی پیروان محمد یحیی از قبهٔ آسمان تا انتهای زمین در حال سوگواری هستند.
هوش مصنوعی: این شخص مانند کوه صبوری و بردباری است که از دنیای بیثبات و ناپایدار برخاسته است. آیا میتوان بنای زندگی مادی و خاکی در چنین جهانی استوار باشد؟
هوش مصنوعی: صدای درخواستهای زمینیان به گنبد آسمان رسید. ای گنبد، تو همان کعبهای هستی که حاجتهای مردم در آن برآورده میشود.
هوش مصنوعی: آن فرشته که بر دست انسانهای دنیا خسته و بیقرار شده، به خاطر ظلم و ستمی که از طرف خاکیان بر او میرود، احساس ناراحتی میکند. این کائنات و عالم، همه تحت تأثیر این بیرحمیها قرار دارند.
هوش مصنوعی: آسمان را دید که در دهانش خاک میریزند؛ و اگر دهانش نبود، شایستهی خاک نبود.
هوش مصنوعی: ای آسمان، چرا نگفتی که این زندگی و سرزندگی، به زودی به پایان میرسد و نباید دل به آن بست؟
هوش مصنوعی: جبریل، فرشته وحی، به تأسیس و توافق آن دهان پاک (پیامبر) سخن میگوید، همانطور که فرشتگان دیگر هم صدای زمین را تحسین میکنند.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری او، بدن خاکی به سختی میلرزد و آرامگاه پاک او نیز به مایهی شفا برای این خاک تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: نگیر از عطرهای معطر و دلانگیز پاکی روضه بهشت را، چراکه اگر درخت طوبی از خاک برآید، باز هم نمیتواند به بوی خوش آن برسد.
هوش مصنوعی: با قسم به خاک پاک او، که حتی یک لقمه از او برای کسی خورده نشده است.
هوش مصنوعی: در میان پیروان محمد (ص)، هیچکس براساس دانش و فضیلت، بالاتر از محمد یحیی که در خاک فنا شده، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در آن روز خطرناک، لبخند زدن به موقعیت سخت و دشوار، به این معنا بود که انسان باید از جان خود در راه اصول و ارزشها دفاع کند و گاه باید برای مدافع خاک و میهن خود، حاضر باشد از جانش بگذرد.
هوش مصنوعی: کجاست آن شخص که به نورش مانند آفتاب، روشنی میبخشد؟ کجاست آن فرد که با لطفش، ناامیدی و تاریکی را از دلها برطرف میکند؟
هوش مصنوعی: در نتیجه تفکر و بردباری، نه تنها آسمان و زمین بهرهای از آن نبردند، بلکه یکی به آتش ناله سر داد و دیگری به خاک.
هوش مصنوعی: خاک دروازهای است که روحها در آن ذخایر خود را دارند، و زمین نیز همچون کفی است که بدنها در آن به وجود میآیند و از آن منشأ میگیرند.
هوش مصنوعی: سنجر با تلاش و کوشش خود به مقامی دست یافته است که نشاندهندهی موفقیت و تسلط اوست. سیاست و تدبیرش مثل خورشید در آسمان میدرخشد و بر خاک سرزمینش اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: بدون وجود فرمانده، ارزش احترام به پرچم را چه میتوان دانست؟ و بدون وجود رهبر دینی، چه معنایی دارد سلطنت بر زمین؟
هوش مصنوعی: ای پاک و بیعیب! تو با آفرینش خود، پایهگذار ثبات و دوام خاک بر دوش این جهان هستی هستی.
هوش مصنوعی: خاک را در چهل صبحگاه به دست خالق خود، از روی محبت و لطف ستایش کردی.
هوش مصنوعی: خاقانی در اینجا به کسی اشاره میکند که باید حافظ و نگهدارنده زمین و خاک باشد. او به نوعی به این نکته اشاره دارد که بعضی از انسانها، به خاطر کمبود دانایی و آگاهی، به آتش و شوقهای بیثمر گرفتار میشوند و از حقیقت غافل میمانند. در واقع، این بیت به ما یادآوری میکند که باید از ارزشهای عمیق و ماندگار مراقبت کنیم و به جای مشغول شدن به امور بیارزش، به آنچه که پایدار است توجه کنیم.
هوش مصنوعی: بیت به توصیف ویژگیهای فردی یا گروهی میپردازد که از نظر اخلاقی و رفتاری ناپسند هستند. این افراد مشابه به موجوداتی هستند که در حرکت و سیر خود ناهنجاری دارند و به نوعی ناپایدار و بیثبات به نظر میرسند. همچنین اشاره دارد که این ناپایداری ممکن است به کیفیتهایی که به رنگ آب یا خاک وابستهاند، مرتبط باشد. در کل، بخشی از بیت به ضعفهای درونی و ناپایداری این گروه اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جان تو مسافر مهمان سرای خاک
رخت اندرو منه که نه یی تو سزای خاک
آنجا چو نام تست سلیمان ملک خلد
اینجا چو مور خانه مکن در سرای خاک
ای از برای بردن گنجینهای مور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.