گنجور

 
۲۴۸۱

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴ - استقبال از حافظ

 

... از بهر کلیم آتش از آن در شجر افتاد

با لاله صبا شرح گل روی تو می کرد

دلسوخته را آتش غم در جگر افتاد ...

نسیمی
 
۲۴۸۲

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

... بر سلطنت هر دو جهان دست فشانند

ای حور بهشتی که گل و لاله به رویت

مانند به حسن اندک و بسیار نمانند ...

نسیمی
 
۲۴۸۳

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

... درخت سدره و طوبی ز اعتدال برآید

نقاب سنبل مشکین ز برگ لاله برافکن

میان باغ که تا گل ز انفعال برآید ...

نسیمی
 
۲۴۸۴

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

... شود ود از نسیمش مش دماغم غم معطر طر

رخانش نش چو لاله له دو چشمش مش چو نرگس گس

دهانش نش چو پسته ته لبانش نش چو شکر کر ...

نسیمی
 
۲۴۸۵

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

ای از لب تو تنگ شکر آمده به تنگ

روی تو کرده لاله و گل را خجل به رنگ

ز ابروی گوشه گیر به زه کرده ای کمان ...

نسیمی
 
۲۴۸۶

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴

 

گل ز خجالت آب شد پیش رخ نگار من

سرخ برآمد از حیا لاله ز شرم یار من

مست جمال خود کند عالم امر و خلق را ...

نسیمی
 
۲۴۸۷

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

... ای پرده ای ز سنبل بر یاسمن کشیده

وی برقعی ز ریحان بر لاله زار بسته

ای صورت خدایی ظاهر در آب و خاکی ...

نسیمی
 
۲۴۸۸

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

... لوح و دوات و کلک را بر سر مشتری زده

دفتر لاله را رخت شسته ورق بر آب جو

خاتم حسن و لطف را ختم پیمبری زده ...

نسیمی
 
۲۴۸۹

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

ای به میان دلبران زلف تو بر سر آمده

گل ز رخ تو منفعل لاله به هم برآمده

دیده ندیده تا جهان هست به لطف قامتت ...

نسیمی
 
۲۴۹۰

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷

 

... آب لؤلؤی تر و در عدن ریخته ای

ورق دفتر گل را به رخ ای لاله عذار

کرده ای ابتر و در صحن چمن ریخته ای ...

نسیمی
 
۲۴۹۱

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

بر گل از عنبر تر نقطه سودا زده ای

آتشی در جگر لاله حمرا زده ای

از خط و خال و رخ و زلف و بناگوش چنین ...

نسیمی
 
۲۴۹۲

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

... سبزه به گرد چشمه اخضر کشیده ای

داغ سیاه بر دل لاله نهاده ای

تا خط سبز بر گل احمر کشیده ای ...

نسیمی
 
۲۴۹۳

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

... کاشکی برداشتی برقع ز روی گل نگار

تا بر آتش لاله را مانند خار انداختی

گر ز گفتار نسیمی باخبر بودی صدف ...

نسیمی
 
۲۴۹۴

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

... ماییم سفید و هم سیاهی

چون لاله کشیده داغ بر دل

چون سنبل زلف در سلاسل ...

نسیمی
 
۲۴۹۵

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۶۰

 

من ذکر تو از مرغ چمن می شنوم

وز لاله و سنبل و سمن می شنوم

تسبیح تو از زبان هر موجودی ...

نسیمی
 
۲۴۹۶

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۲۳

 

... ای گل ار سرخ برآیی عجبی نیست که تو

شرمسار رخ آن لاله عذار آمده ای

نسیمی
 
۲۴۹۷

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

... تا بر صفت ماه نو انگشت نما شد

در گلشن عالم چو شهی سرو چو لاله

هم سرخ کلاه آمد و هم سبز قبا شد ...

شمس مغربی
 
۲۴۹۸

شمس مغربی » ترجیعات از منبعی دیگر » ترجیع بند - ما توبه و زهد را شکستیم

 

... زلفش چو صبا فکند یک سو

ابر از سر لاله راز برداشت

مستانه به صحن باغ بنشست ...

... ما جان فکار می پرستیم

ما ساقی جام لاله گون را

در فصل بهار می پرستیم

با سبزه و گل چه کار ما را

ما لاله عذار می پرستیم

ما مغربی و جمال او را ...

شمس مغربی
 
۲۴۹۹

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

... هرجای که آنست دلم عاشق آنست

دی رفت بهاری همه پر لاله سیراب

دهقان چه کند چاره که امروز خزانست ...

قاسم انوار
 
۲۵۰۰

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

... چه حکمتست که غنچه بشکل پیکانست

چه بود لاله سیراب را که سرمستست

بگو که زلف سمن از چه رو پریشانست ...

قاسم انوار
 
 
۱
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
۱۲۶
۱۲۷
۳۶۲