در دیده صاحب نظران کشف عیانست :
کان ماه دل افروز پس پرده نهانست
گر زانکه بغفلت روی این ره، نکنی سود
هر سود که بی دوست کنی عین زیانست
هرجا نگرم روی تو بینم بهمه حال
گر خانه کعبه است و گر دیر مغانست
زاهد، هله! امروز تو در ملک امانی
در کوچه ما نعره و آشوب و فغانست
آنیست در آن چهره زیبای تو مادام
هرجای که آنست، دلم عاشق آنست
دی رفت بهاری، همه پر لاله سیراب
دهقان چه کند چاره؟ که امروز خزانست
گویند بقاسم که: ازین عشق حذر کن
بیچاره حذر کرد، ولیکن نتوانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند که در پس پرده پنهان است و میگوید اگر کسی در عشق و دوستی غفلت کند، موفقیتی که به دست میآورد بیمعنا و زیانآور است. او میبیند که هر کجا تنها به چهره محبوبش مینگرد، چه در کعبه و چه در معابد، دلش همیشه به آنجا متوجه است. او به زاهدان گوشزد میکند که در دنیای ظاهری خود، در کوچههای عشق ناله و فریاد برپا است. شاعر اشاره میکند که فصل بهار و زیباییها گذشته و حالا فصل خزان است و تهدید میکند که حتی اگر کسی از عشق بگریزد، نمیتواند از آن فرار کند.
هوش مصنوعی: در نگاه اهل نظر، واقعیتی روشن و آشکار است: آن ماهی که دل را شاد میکند، در پس پردهای پنهان است.
هوش مصنوعی: اگر بهدلیل غفلت خودت را در این مسیر قرار دهی، هیچ سودی نخواهی برد؛ زیرا هر سودی که بدون دوست بهدست آوری، در واقع ضرر است.
هوش مصنوعی: هر کجا که بنگرم، حضور تو را میبینم، چه در خانه کعبه باشد چه در میخانه مغان.
هوش مصنوعی: ای راهب! امروز در جایی که تو هستی امنیت برقرار است، اما در کوچه ما غوغا و فریاد و آشوب به پا شده است.
هوش مصنوعی: هر زمان که در چهره زیبای تو نگاهی میاندازم، دل من فقط به آن مکان جذب میشود و عاشق آن میشود.
هوش مصنوعی: بهار و زیباییها و شکوفههای رنگارنگ به پایان رسیده و اکنون زمین پر از لالههای آبخورده است، اما کشاورز چه کند؟ چون امروز روزی از روزهای پاییزی است و خبری از سرسبزی بهار نیست.
هوش مصنوعی: میگویند به قاسم که از این عشق دوری کن، اما او که بیچاره است، دوری نکرد و نتوانست خود را کنار بکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الْمِنَّةُ لِلّٰه که این ماهِ خزانست
ماهِ شُدن و آمدنِ راهِ رَزانست
از بسکه درین راهِ رز انگور کشانند
این راهِ رَز ایدون چو رهِ کاهکَشانست
چون قُوسِ قُزَح برگِ رَزان رنگبهرنگند
[...]
هجران تو ای شهره صنم باد خزانست
کاین روی من از هجر تو چون برگ رزانست
در طبع نشاطم طمع وصل چنانست
در باغ دلم باد فراق تو همانست
رازی ز ازل در دل عشاق نهانست
زان راز خبر یافت کسی را که عیانست
او را ز پس پردهٔ اغیار دوم نیست
زان مثل ندارد که شهنشاه جهانست
گویند ازین میدان آن را که درآمد
[...]
صدر ثقة الدین کنف خلق جهانست
خاک دراو کعبهٔ اشراف زمانست
آراسته از طالع او روی سپهرست
افروخته از طلعت او صحن جهانست
در خدمت او تقویت خرد و بزرگست
[...]
ای دیده در آن شکل و شمایل نظری کن
گر زآنکه تو را آرزوی دیدن جانست
روئیست در آن چشم جهانی متحیر
زلفی که پریشانی احوال جهانست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.