ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۱ - اندر فرزندان کنعان: کوش و نمرود
... به مردی همانا رسیده تمام
یکی دیگر آمدش بر راه بر
بیفگندش از بیم کنعان خر ...
... به شام آمد و پادشاهی بیافت
سر از راه یزدان از آن سر بتافت
همی به آسمان شد به رزم خدای ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۲ - بازگشت به سرگذشت کوش رفتن کوش با ماوراءالنهر و خاور
... پذیره شدش با سران سپاه
یکی مایه ور برد گنجش به راه
از اسبان تازی و دیبای چین ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۴ - بازگشت کوش به مکران و کشتن شاه مکران
... پرستنده ای داشت برده سرای
بشد شاه مکران دو منزل به راه
گرفت و بکشتش بداندیش شاه ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۵ - فرستادن جاسوسان به دربار فریدون
... اگر سوی ما دارد آهنگ شاه
تو آهنگ ما کن نهانی به راه
بدادش ز دیبا و دینار چند ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۶ - عشق کوش به نگارین و کشتن او
... همی رفت پیشت دو منزل زمین
از آن پس که او خواست گشتن ز راه
به دو نیم کردش سرافراز شاه ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۹ - کوش دعوی خدایی می کند
از آن ایمنی راه کشی گرفت
می و رامش ورای خوشی گرفت ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۲ - رای زدن فریدون با قارن در کار کوش
... نبردی که با کوش روز نبرد
درآورد گوید که از راه برد
سپاه من و گنج من پیش توست ...
... ز دینار و اسب و قبا و کلاه
ببخش و ببر چند خواهی به راه
مگر رنج او کم کنی زین میان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۴ - آگاه شدن کوش از آمدن ایرانیان، و گرد آوردن سپاه
... ز ماچین و مکران و تبت سپاه
بیامد که بر باد بربست راه
ز خرگاه و خیمه چنان گشت چین ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۵ - نخستین روز جنگ و پیروزی کوش
... وزآن روی دلخسته لختی سپاه
کشیدند سوی سپهبد به راه
که ما با طلایه برابر شدیم ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۶ - نیرنگ قارن و شکست سپاه کوش
... سرافراز نستوه با آن سپاه
کمین برگشادند و بستند راه
سپاه گریزان ز پس کرد روی ...
... چو یک بهره کشتند از ایشان به تیغ
دگر بهره جستند راه گریغ
همی تاخت نستوه بر پی دوان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۷ - آگاه شدن کوش از آمدن قارن
... همه تا چه مایه سپاه آمده ست
سپهبد کرامی به راه آمده ست
بیامد سلیح و سپه دید و اسب ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۸ - جنگ دیگر ایرانیان با کوش، و کشته شدن شاه تبت به دست نستوه
... دمان شد یکی باد و گردی سپاه
برآمد که خورشید گم کرد راه
همی تاخت نستوه گرزی به دست ...
... چو او کشته شد بازگشتند تیز
گرفتند از آن زخم راه گریز
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۳۹ - جنگ کردن قارن با کوش، و پیروزی ایرانیان
... بزد سینه ی باره در خون کشید
به راه جگرش اندر آمد به ران
ز دست دلاور برون شد عنان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۰ - گریختن کوش و پناه بردن به شهر خمدان
... سوم روز بازآمدند آن سپاه
گرفته فراوان اسیران به راه
ز کوش آگهی داد خسرو پرست ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۱ - محاصره ی طولانی شهر خمدان
چو دارای چین دید کآمد سپاه
همه خیمه ها دید بی راه و راه
ببخشید دروازه ها بر سران ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۲ - پیشنهاد قارن به کوش برای جنگ تن به تن
... ز رویش بشد رنگ وز مغز هوش
دل از راه اندیشه تنگ آمدش
ز هرگونه انداخت ننگ آمدش ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۳ - جنگ تن به تن قارن و کوش و گرفتار شدن کوش
... زمانی ست تا من به ناوردگاه
همی چشم دارم که آیی به راه
بخندید قارن ز پیغام او ...
... ز بانگ دلیران و از زخم تیغ
ز سینه همی جست راه گریغ
چو شد تیغ رخنه بینداختند ...
... مبادا که شاه آزماید نبرد
مگر بخت گویدش کو راه برد
چو پیروز برگشت سالار گو ...
... تو گر هوشیاری در او دل مبند
که راهش تباه است و کارش گزند
جهان پهلوان قارن شاه گیر ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۵ - پیام قارن به چینیان و زنهار دادن به آنان
... وزایشان کسی گر شود نزد شاه
منم پیش شاهش نماینده راه
کنم پایمردیش در پیش تخت ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۹ - گردیدن قارن به گرد چین و سپردن چین به نستوه
برآمد یکی گرد چین با سپاه
درآورد گردنکشان را به راه
کسی کاندر آن مرز او مرد بود ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۵۱ - بازگشت قارن بنزد فریدون
... فریدون همی بود با ایمنی
ببست از جهان راه اهریمنی
تن کوش بیدادگر بسته ماند ...