خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۵ - درخواب دیدن سام، پریدخت را
... چو گلزار جنت یکی باغ دید
کران تا کران لاله و شنبلید
یکی بوستان چون رخ دلستان ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۶ - کشته شدن ژند جادو به دست سام
... بگفت این و آهی ز دل برفروخت
بت لاله رخ را برو دل بسوخت
به لولو دو رخسار میگون بخست ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۰ - تعریف کردن پرینوش از سام در نزد پریدخت
... ندادندش از مشک دفتر برات
هنوزش ز گل بر دل لاله داغ
هنوزش چمن خالی از پر زاغ ...
... به شبگون رسن عرعرش پای بند
ز مشک کلاله گلش مشک پوش
شبش روز فرسا لبش می فروش ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۲ - دیدن سام، پریدخت را و بیهوش شدن
... سرافکنده در چین و برچین شده
گره کرده بر لاله مشکین کمند
شکسته ز شیرین لبان نرخ قند ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۳ - دیدن پریدخت، سام را در پس پرده و بیتاب شدن
... پری دخت چون سام یل را بدید
چو لاله دل خسته در خون کشید
رخش دید و از دل در آتش فتاد ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۴ - خطاب کردن سام با شمع و رای زدن
... دمی گر نسوزم بمیرم چو تو
چو لاله همه خون دل می خوری
از آن رو چو سوسن زبان آوری ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۶ - رفتن سام به باغ و چگونگی آن با پریدخت
... دل از شاه نخجیرگه بر گرفت
بهر لاله زاری که در می رسید
ز دل بوی خون جگر می شنید ...
... بر آن کوه از دیده گوهر فشاند
هر آن لاله کو را ورق برگشاد
ببوسید و بر چشم خونین نهاد ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۹ - مناظره کردن پریدخت با سام
... گهی دیده بر نرگس مست بود
گهی دست لاله بر دست بود
چو سرو از لب چشمها رستمی ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۳ - پشیمان شدن پریدخت و از عقب سام رفتن
... بگفتا گرش باز بینی دگر
ز باغ رخش لاله چینی دگر
بگفتا که دارم به دل این هوس ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۴ - رسیدن پریدخت به سام و مصاف کردن با او
... بسی با هم از غصه گفتند راز
بسی با هم از لاله کردند ناز
خوش آن دم که یاری به یاری رسد ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۶ - آگاه شدن فغفور از کار پریدخت و رها شدن سام از بند
... تکش بر پرستش چو سر برفراخت
همان باره لاله رخ را شناخت
یکی برخروشید بر سوی سام ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۷ - جنگ سام با تکش و کشته شدن تکش به دست سام
... به تن در بپوشید ساز صلب
ز من می کند لاله رخ را طلب
مرا خود ز دوریش نبود توان ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۰ - چگونگی احوال پریدخت به دست عالمافروز پری
... یکی تنگ صندوق محکم به قیر
بدو در بود لاله رویی اسیر
از آن مردمان در فراز آمدند ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۲ - جنگ کردن طغان شاه با دیوزاده و چگونگی آن
... از آن رخ نتابد به پیکار و کین
که مر لاله رخ را برد سوی چین
قضا دیوزاده ز دور این شنید ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۱ - کشته شدن پرینوش به دست دیوزاده
... وزین سوی فرشاد پرخاشجوی
درآورد با لاله رخ رو به روی
پری دخت را بی شمر برشمرد ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۳ - فرار نمودن سام از پیکار و پناه بردن به دیر
... ز گلگون رخان جام گلگون به خواست
دل ریش وی از قدح لاله خواست
رخ از آتش می چو گل برفروخت
دل لاله از آتش غم بسوخت
ترنم نوازان پرده سرا ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۷ - رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن
... در آب افکند گل ز ضربت ورق
دل لاله خون از سبکباریست
بنفشه پریشان ز بیداریست ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۳ - آمدن عالمافروز در پیش سام و چگونگی آن
... نهم روی خود را به سوی ختا
مگر لاله رخ را به چنگ آورم
سر شاه چین زیر سنگ آورم ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۴ - در چگونگی فرهنگ دیو با تمرتاش
... چنین دهقان دانش نما
که چون لاله رخ شد به سوی ختا
به ره بر به ناخن خراشید روی ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۷ - گفتگوی فغفور چین و پاسخ دادن سام نریمان
... نپیچیدم از امر تو هیچ سر
سپردم به تو لاله رخ را دگر
پذیرفتی ای شاه بیدادخوی ...
... ز خون شد دم تیغها ژاله ریز
وز آن ژاله صحرای کین لاله خیز