گنجور

 
۱۸۱

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۴

 

چو خورشید تابنده شد ناپدید

شب تیره بر چرخ لشکر کشید

دلیران دژدار مردی هزار ...

فردوسی
 
۱۸۲

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۵

 

... برآمد روانش بتیمار و درد

ببازیگری ماند این چرخ مست

که بازی برآرد به هفتاد دست ...

فردوسی
 
۱۸۳

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳

 

... بر تیر بنشست بهرام شیر

نهاده سپر بر سر و چرخ زیر

یکی تیرباران به رویین بکرد ...

فردوسی
 
۱۸۴

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۴

 

... که در باغ کین تازه کشتی درخت

که بالاش با چرخ همبر بود

تنش خون خورد بار او سر بود ...

فردوسی
 
۱۸۵

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۴

 

... که پیل ژیان هم نبرد منست

چو چرخ بلند از شبه تاج کرد

شمامه پراگند بر لاژورد ...

فردوسی
 
۱۸۶

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۵

 

... همی آسمان اندر آمد ز جای

دل چرخ گردان بدو چاک شد

همه کام خورشید پرخاک شد ...

فردوسی
 
۱۸۷

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۷

 

... تو گفتی بجوش آمد از کوه سنگ

هم آنگه برآمد ز چرخ آفتاب

جهان گشت برسان دریای آب ...

... چنان کن که نیک اختر و رای تست

که چرخ فلک زیر بالای تست

پس لشکر اندر گرفتند راه ...

... چنان کن که چون بردمد چاک روز

پدید آید از چرخ گیتی فروز

تو ایدر بوی ساخته با سپاه ...

فردوسی
 
۱۸۸

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۹

 

... یکی رزم کردند تا چاک روز

چو پیدا شد از چرخ گیتی فروز

سپه بازگشتند یکسر ز جنگ ...

فردوسی
 
۱۸۹

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۰

 

... فروغ از تو گیرد جهاندار بخت

دل چرخ در نوک شمشیر تست

سپهر و زمان و زمین زیر تست ...

فردوسی
 
۱۹۰

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۱

 

... یکی مهتر از ماورالنهر بر

که بگذارد از چرخ گردنده سر

ببالا چو سرو و بدیدار ماه ...

... بهشتست گفتی برنگ و نگار

چو بر گنبد چرخ رفت آفتاب

دل طوس و گودرز شد پر شتاب ...

فردوسی
 
۱۹۱

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۲

 

... خروش آمد از کوه و آوای زنگ

چو خورشید بر چرخ گنبد کشید

شب تار شد از جهان ناپدید ...

فردوسی
 
۱۹۲

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۴

 

... همی بود گریان و تیره روان

ازان پس چنین گفت کز چرخ ماه

برو تا سر تیره خاک سیاه ...

... چو خاقان بیامد بقلب سپاه

بچرخ اندرون ماه گم کرد راه

ز کاموس چون کوه شد میمنه ...

... ببرگشتن اندیشه اندر گرفت

که تا چون نماید بما چرخ مهر

چه بازی کند پیر گشته سپهر ...

فردوسی
 
۱۹۳

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵

 

... برو راست خم کرد و چپ کرد راست

خروش از خم چرخ چاچی بخاست

چو سوفارش آمد بپهنای گوش ...

... ز خورشید چون شد جهان لعل فام

شب تیره بر چرخ بگذاشت گام

دلیران لشکر شدند انجمن ...

... سپاه دو کشور برآمد بجوش

بچرخ بلند اندر آمد خروش

چنین گفت خاقان که امروز جنگ ...

فردوسی
 
۱۹۴

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۲

 

... وزان روی خاقان غمی گشت سخت

برآشفت با گردش چرخ و بخت

بهومان چنین گفت خاقان چین ...

فردوسی
 
۱۹۵

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۴

 

... ازین کار بهر من آمد گزند

نه بر آرزو گشت چرخ بلند

ز تیره شب و دیده ام نیست شرم ...

... که دیدند هر کس ازو دستبرد

یکی آتش آمد ز چرخ کبود

دل ما شد از تف او پر ز دود ...

فردوسی
 
۱۹۶

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۵

 

... چنین داد پاسخ به رستم سپاه

که فرمان تو برتر از چرخ ماه

چنان رزم سازیم با تیغ تیز ...

فردوسی
 
۱۹۷

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۸

 

... عنان را برخش تگاور سپرد

همی خون چکانید بر چرخ ماه

ستاره نظاره بر آن رزمگاه ...

فردوسی
 
۱۹۸

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۹

 

... همی کرگس آورد ز ابر سیاه

نظاره بران اختر و چرخ ماه

یکی نامداری ز لشکر بجست ...

فردوسی
 
۱۹۹

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۰

 

... همان به که ما جام می بشمریم

بدین چرخ نامهربان ننگریم

سپاس از جهاندار پیروزگر ...

... چو پیراهن شب بدرید ماه

نهاد از بر چرخ پیروزه گاه

طلایه پراگند بر گرد دشت ...

... زمانی ز یزدان نکردند یاد

که چرخ سپهر و زمان آفرید

بسی آشکار و نهان آفرید ...

فردوسی
 
۲۰۰

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۱

 

... زبانها پر از آفرین تو باد

سر چرخ گردان زمین تو باد

چو نامه بمهر اندر آمد بداد ...

... چو بگذشت ازین داستان روز چند

ز گردش بیاسود چرخ بلند

کس آمد بر شاه ایران سپاه ...

فردوسی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۴۹۲