فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «گر بدینصورت، که هستی، صرف خواهد شد جوانی» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ی» است.
حرف آخر قافیه
قصیده شماره ۱ - له فیالمناجات: راه گم کردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟
قصیده شماره ۲ - وله روح الله روحه: آن نفس را، که ناطقه گویند، بازیاب
قصیده شماره ۳ - وله فیالموعظه: گر آن جهان طلبی، کار این جهان دریاب
قصیده شماره ۴ - وله فیالطامات: ای دل، تویی و من، بنشین کژ، بگوی راست
قصیده شماره ۵ - فیمنقبت امیرالمؤمنین حسین بن علی بن ابیطالب رضیالله عنهما: این آسمان صدق و درو اختر صفاست؟
قصیده شماره ۶ - وله روحالله روحه: مباش بنده آن کز غم تو آزادست
قصیده شماره ۷ - وله سترالله عیوبه: چرخ گردان روشن از رای منست
قصیده شماره ۸ - وله روحالله روحه: بر آستان در او کسی که راهش هست
قصیده شماره ۹ - وله فیطلب الحقایق: این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست؟
قصیده شماره ۱۰ - وله ایضا نورالله قبره: مستان خواب را خبری از وصال نیست
قصیده شماره ۱۱ - وله علیه الرحمه: نگفتمت که: منه دل برین خراب آباد؟
قصیده شماره ۱۲ - وله فیتقلب الاحوال: بس که بعد از تو خزانی و بهاری باشد
قصیده شماره ۱۳ - وله غفراللهله: چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند
قصیده شماره ۱۴ - وله فیبیان الحقایق: قومی که ره به عالم تحقیق میبرند
قصیده شماره ۱۵ - وله روحهاللهروحه: لاف دانش میزنی، خود را نمیدانی چه سود؟
قصیده شماره ۱۶ - وله فی النصیحه: روزی قرار و قاعده ما دگر شود
قصیده شماره ۱۷ - فیالموعظة و تخلصه فیالنعت و المناقب: دوش از نسیم گل دم عنبر به من رسید
قصیده شماره ۱۸ - وله نورالله قبره: در پیرزن نگه کن و آن چرخ پرده گر
قصیده شماره ۱۹ - وله: سر پیوند ما ندارد یار
قصیده شماره ۲۰ - وله بردالله مضجعه: زنهار خوارگان را زنهار خوار دار
قصیده شماره ۲۱ - وله رحمةالله علیه: میان کار فروبند و کار راه بساز
قصیده شماره ۲۲ - وله فیالمناجات: گر گناهی کردم و دارم، خداوندا، ببخش
قصیده شماره ۲۳ - وله بردالله مضجعه: چو دیده کرد نظر، دل دراوفتاد چو دل
قصیده شماره ۲۴ - وله طابالله ثراه: مردم نشسته فارغ و من در بلای دل
قصیده شماره ۲۵ - وله نورالله قبره: مسلمانان، سلامت به، چو بتوانید، من گفتم
قصیده شماره ۲۶ - وله فی فضیلة الصبح: چشم صاحب دولتان بیدار باشد صبحدم
قصیده شماره ۲۷ - وله غفرالله ذنوبه: سرم خزینه خوفست و دل سفینه بیم
قصیده شماره ۲۸ - وله غفرالله ذنوبه: بار بسیارست و راه دور در پیش، ای جوان
قصیده شماره ۲۹ - وله فی شکایةالزمان: دلخسته همی باشم، زین ملک به هم رفته
قصیده شماره ۳۰ - وله طابالله ثراه: ای صوفی سرد نارسیده
قصیده شماره ۳۱ - وله نورالله مرقده: چو بد کنی و ندانی که : نیک نیست که کردی
قصیده شماره ۳۲ - وله روحه الله روحه: ای رنج ناکشیده، که میراث میخوری
قصیده شماره ۳۳ - فی منقبة امیرالمؤمنین علیبنابیطالب کرم الله وجهه: بر کوفه و خاک علی، ای باد صبح ار بگذری
قصیده شماره ۳۴ - وله نورالله قبره: عمر گذشت، ای دل شکسته، چه داری؟
قصیده شماره ۳۵ - وله بردالله مضجعه: کردم اندیشه تاکنون باری
قصیده شماره ۳۶ - وله نورالله قبره: گریان در آخر شب، چون ابر نوبهاری
قصیده شماره ۳۷ - وله سترالله عیوبه: ای روزهدار، اگر تو یک ریزه راز داری
قصیده شماره ۳۸ - وله سترالله عیوبه: هرگز به جان فرا نرسی بیفروتنی
قصیده شماره ۳۹ - وله نورالله قبره: گر بدینصورت، که هستی، صرف خواهد شد جوانی
قصیده شماره ۴۰ - وله علیه الرحمه: جهان به دست تو دادند، تا ثواب کنی
قصیده شماره ۴۱ - وله غفرالله ذنوبه: اگر حقایق معنی به گوش جان شنوی
قصیده شماره ۴۲ - وله ایضا: چرا پنهان شدی از من؟ تو با چندین هویدایی