یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:
به زبان ساده خودم با توجه به رباعیات دیگر خیام
در هر صورت چه این نظریه فلسفی درست باشه چه اونیکی ی مدت کوتاهی زنده ای شاد باش و شادی بخش دیگران.هیچکس هم جواب رو نمیدونه (هست از پس پرده گفت و گوی من وتو)نه از آتش بترس نه ب امید بهشت زندگی کن.زندگی خودتو بکن شادی بخش باش.زیاد فکر نکن عقل فضول پیشس اره اسیر عقل هر روزه نشو.
یه درد دلی هم بکنم چند وقتی بود اسیر این عقل فضول شده بودم سرم توی این کتاب و اون داستان اون افسانه و فلانی و چیزای دیگه شده بود که خیام آب پاکی رو ریخت رو دستم که نگرد جوابی نیست کار خودتو بکن
یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:
گویا خیام عقل رو خیلی پیش پا افتاده در نظر میگرفته و این عقل فضول پیشه و مزاحم رو بند میدونسته و جواب رو می خوردن و مدهوشی که از نظر بنده چه این شراب چه اون شراب جفتش جوابه البته که نظر بندس شاید منظور چیز دیگریست که حاشیه ها و نظرات دوستان و بنده هم همه زاییده ذهن خودمان است ک میفرماید هر کسی از ظن خود شد یار من بخش آخر رو گفتم که ناگفته نمامد بعض دوستان نظراتشان را حکم حق میدانند درهر صورت با دین یا بی دین تکبر تکبر است
یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴:
نکته جالب اینه که میفرماید که خودم بیدار شم و عقل فضول رو بخوابونم با می(انگوری ویا غیر انگوری)که انگار عقل رو جدای از خودش میدونه.که عقل هی میخواد بدونه چی درسته پشت پرده چی میگذره(هست از پس پرده گفت و گوی منو تو)و فضولی های دیگه که میدونیم جوابی نیست ولی این عقل باز دنبال جوابه.پس دیوانه شو با هرشرابی که دیوانه ات میکنه
علی میراحمدی در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۳:
بنگرید به ابیات چهارم تا انتهای این غزل شگفت انگیز...
علی میراحمدی در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۹:
یکی از غزلیات شاهکار بیدل
غزلیات بیدل سخت خوان و دیریاب است و ممکن است خواننده در نگاه و نظر نخست شعر و سخن او را درنیابد که همینطور هم هست.
اما این شاعر بزرگ که به حق تافته جدابافته ای است و به جرات میتوان گفت که بی نظیر است غزلیات روان تری که مخاطبان بیشتری را در دایره درک خود جا بدهد هم دارد که این غزل یکی از نمونه های آن است.
براستی اگر آدمی وقت پای شعر بیدل صرف کند تا عبارات و اصطلاحات و سبک و زبان او را بشناسد و راهی به جهان شگفت انگیز شعر او بیابد ارزش دارد.
شاید بهترین عبارت را خود بیدل در مورد شعر و زبان شعری خویش بکار برده که به خود لقب «جنون انشا»داده است.
بیدل از فهم کلامت عالمی دیوانه شد
ای جنونانشا دگر فکر چه مضمون میکنی
یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۴ در پاسخ به ایرج ارژنگ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:
کرنومتر زدن دوستان
سپند بیگی در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:
و تا آن رو تا شب این دو بیتی را خواندند و نوشیدند (چهار مقاله عروضی ...... در دینداری محمود)
امیرحسین صدری در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۱ در پاسخ به یک خواننده دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - موعظه در اجتناب از غرور و کبر و حرص:
سلام
در باب مورد اول
چرا نمیشه گفت که ایهام وجود داره ؟
شعیب حازم در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۰:
جنون الرحیلی : جوشش اضدادی! اندیشه علمی فیزیک شناخته شده ... این بیت هم برای دلیل .. بیدل پزشگ گرایانه نگریسته . نفس هر پر زدن خون دگر در پرده میریزد
میثم رمضانی عنبران در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۸ در پاسخ به پناهنده به هیچستان دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:
شاعر داره می گه در دوری تو به حدی ضعیف و لاغر شدم که حتی می شه من رو از لای شانه رد کرد (اغراق)
شعیب حازم در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۰:
با دورد و سلام . این غزل در لایه آخر بوی خیام دارد. اما با هوشداری از دانش و دانستند که عام اندیشه دگر داردند . شعر پر از ندا و سوال است . هوس پیمای فرصت : هوس اندیشه تفکر - پیما پیموند - فرصت لحظه : اندیشه که در حال در گذر است ٬ لحظه که اندیشه می کنی که گرد از هستی ( کلفت) هستی و می دانی که مرگ پایان نفس کشیدن است . با امید انکه شراب آسایش خواهی در جنت خورد اما شراب تازه رسیده مزه لذت بخش نه دارد. باید به دانش و سعی وعمل و شناخت بیابی که آن عشق بی نشان آن قدرت بی نام که عدم خواندنش هم جرس دارد که به جای برود عدم هم در عدم بی مرز . ندامت و نادانی دیگران را می داند که حتمن مگس اندیشه می شوند.
علی میراحمدی در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
اساسا بحث اعتقادی پای شعر خیام خلاف هنر شعر و هدف شعری اوست.
اشعار ناصرخسرو را بخوانید تا دریابید شعر اعتقادی چیست!
سخنان خیام همانا افکار معمول انسانی است که به شیوه شاعرانه و هنرمندانه بیان شده است.
افکاری که در نهانگاه ذهن هر آدمی وجود دارد و هرازگاهی بر آستانه زبان او جاری میشود.
خواه مومن باشد یا کافر!
انسان اگر در مرتبه ایمان هم باشد سایه ای از شک همراه خود دارد و این به هیچ وجه خلاف دین نیست.
اصلا ایمان بدون شک دیگر ایمان نیست .
آن قلمرو یقین است که خالی از شک و شبهه است .
حال یک عده بنای بی اعتقادی و دین ستیزی خود را بر پایه سست چند رباعی خیامی گذاشته اند که اساسا حتی فلسفه هم نیست و چقدر مضحک است که از چنین رباعیاتی نتیجه الحادی و کفرآمیز هم بگیرید و بر آن مهر تایید هم بزنید.
حال با کدام اصل و منطق و استدلال ،الله اعلم!
البته در جامعه ای که همواره از نظر فکری و عقیدتی دو قطبی و چند قطبی بوده است و تا روزگار ما هم همچنان ادامه دارد چنین موضع گیریهایی هم ایجاد میگردد.
مگر با فردوسی یا حافظ یا حتی مولانا چنین معامله ای نرفته است؟!
به هر حال عده ای خواسته یا ناخواسته شعری یا شاعری را به نفع خود و اعتقادات یا ضد اعتقادات خود مصادره میکنند و در پس پشت آن سنگر میگیرند تا بتوانند در برابر جریان مقابل موضع گیری کنند و دستشان چندان خالی نماند.
حال ببینید پای یک رباعی ساده و در عین حال بسیار هنری و شگفت انگیز که نیاز به هیچ شرح و توضیحی هم ندارد چه مایه سخنها رفته است!!!
مشکل اینست که مخاطب زیبایی سخن و شعر را در نمیابد و پیش فرضهای ذهنی و نتراشیده و نخراشیده خود را بر آن سوار میکند!
یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۳۳ در پاسخ به مِهتی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
با تفاسیر بعض دوستان خیام شیطان پرست بوده گویا
علی احمدی در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
در ادامه باید گفت این غزل در مواقعی که چیزی یا فرصتی از دست می رود هم کاربرد دارد .اگر چیزی از دست رفت و امکان بازگشت وجود نداشت باید چه کرد .
از نظر حافظ راهکار درست غصه خوردن و پناه بردن به کنج افسردگی نیست بلکه باید با صبر به معنای توان پذیرش واقعیت با آن روبرو شد .البته در مصرع "به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می باش "هم می توان استناد کرد .یعنی از دست دادن چیزی نباید ضمیر کسی را برنجاند و آسیب برساند .
یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۳ در پاسخ به فرزین نشاطی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
فرزین جان دیدگاهت دلنواز بود بنواز که عالی مینوازی
بزرگمهر در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۲:
محمدیان عزیز٫
اینکه پشت زمین تاریک یا روشن باشد دلیلی بر گردش زمین نمیشود، با فرض گردش خورشید هم (که در آن زمان تصور میشد) این اتفاق میافتد۰
منصور در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰:
سلام
در بیت پنجم مصرع دوم ، به نظر بجای شرزه زهره باید باشد.
بدین صورت
دو سه عوعو سگانه نزند ره سواران
چه برد ز شیر زهره، سگ و گاو کاهدانی
که با عوعو سگان درست در بیاید
یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:
بیهوده نه ای
جالب شد
یا شاعر خیام نیست یا خیام پیچیده تر از این حرفا
مانی در ۲ ماه قبل، جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
بیت چهارم مصرع دوم "آنچنان" به جای" آن، چنان " ویرایش شد که "آتش عشق آنچنانی نیست که وانشانده شود "معنی میدهد به جای " آتش عشقِ او چنان نیست که وانشانده شود" هردو بر وزن مفتعلن مفاعلن ولی بنظر اولی روانتر می آید زیرا مَفاعلن زیباتر از مِفاعلن بگوش میرسد. لازم بذکر است در نسخه خطی "آنچنان" اصلا سرهم نوشته شده است منتها بنظر هردو صحیح است. میتوان آن چنان (بدون ویرگول) نگاشت تا خواننده هر یک را که می خواهد تلفظ کند.
دکتر صحافیان در ۲ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱: