گنجور

حاشیه‌ها

رضا تبار در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

معنی ابیات

۱-ساقی (خدا/ پیر یا انسان کامل) جام(دل) ما را به نور باده(نصرت الهی) روشن کن،

- ای مطرب( نوازنده نغمه های  شادی بخش / اشراقات قلبی پیر و راهنما  برای تنظیم حرکات و سکنات سالک جهت دست یافتن به کمال ذوق و شوق) تو هم آواز بخوان که دنیا بر وفق مراد ما شد.

 

۲- ما در جام( دل) جلوه های انعکاس خدا را دیده ایم،

تو  از شراب مدام( شراب عشق  وحدت/عشق که عارف همواره از آن می نوشد) اطلاعی نداری!

 

۳- هر کسی که دلش به عشق زنده شد، هرگز نمی میرد،

- جاودانگی عاشقان در دفتر روزگار ثبت شده است.

( از نظر حافظ عشق احیا گر دل است، بنابراین عاشق همیشه  زنده است و بی نصیب از عشق مرده ای بیش  نیست)

 

۴- ناز و کرسمه  زیبارویان بلند قامت( وسوسه های دنیوی) تا زمانی است که،

- یار صنوبر قامت خوش خرام ما ( کنایه از جلوه صفات و اسما  الهی/ زیبایی مطلق خداوند) به جلوه گری درآید.

 

۵- ای باد( پیک) اگر گذرت به گلشن دوستان (باغ /گلزار/  جهان روحانی/مقام انس با خدا)  افتاد،

- حتما این پیام را به جانان( محبوب الهی) ما برسان.

 

۶- بگو چرا از روی قصد ما را فراموش کرده ای؟ ( چرا نام مرا عمدا از محفل یاران و دوستان خودت حذف کرده ای ؟ )،

- روزی خواهد آمد که ( ما می میریم ) و بخودی خود نام مرا از یاد خواهی برد.

 

۷- در چشم محبوب دلبند ما بیخود شدن از عشق زیبنده است،

- به همین دلیل عنان و اختیار ما را به مستی( بیخود شدن از عشق) داده اند.

 

۸- از آن می ترسم که در روز قیامت،  نان حلالی که شیخ( از جیره موقوفات) خورده است ،

- هیچ برتری و امتیازی بر شراب( به ظاهر) حرام ما نداشته باشد.

( حافظ با استهزا و کنایه نان ایشان را حلال گفته، یعنی نان حرام،یا  به عبارتی دیگر  نان به ظاهر حلال تو چندان هم حلال نیست و شبهاتی دارد و امتیازی در محکمه الهی بر شراب ما( عشق   الهی) که تو آنرا حرام میدانی نخواهد داشت!.

 

۹- حافظ از دیده همواره اشکی بیفشان،

- باشد که با این شیوه وصال حق  را صید کنی( به دست آور ی)

 

شیرینکام در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۸:

با درود

در بیت اول حضرت سعدی معشوق را به سروی از باغ معانی مانند کرده، معنی = حقیقت

حقیقت در مقابل ظاهر و صورت که اصالت ندارد 

و در مصرع دوم یار را به جان و به لطیفه جهانی تشبیه کرده، لطیف از نامهای خداوند است و آن چیزی است که در بیان نمیگنجد

رضا تبار در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

معنی ابیات

 

۱- باغ(فضای گشوده دل) را صفا و شادابی فرا گرفته(ایام بهاری است)،

- مژده بوی گل( معشوق/محبوب ازلی) به بلبل خوش آواز( شاعر شیرین سخن) می رسد.

 

۲- ای باد صبا( پیک عاشقان) ، اگر درباغ (فضای خرم روحانی) ، گذرت به جوانان چمن (رهروان نوجوان عشق) افتاد،

- ارادت ما را  به آنان برسان.

 

۳- اگر مغبچه باده فروش( شراب دهنده نوجوان در میخانه/مترادف ساقی/ / ذات حق/ پیر ) مانند شکوفه ها بشکفند و از نو زنده شوند،

- من با مژگان خود درب میخانه( مکان عرضه عشق) را خواهم روفت( من خاک پای چنین افرادی خواهم بود).

 

۴- ای کسی که بر چهره ماه گونه خود  عنبر( ماده ای بسیار خوشبو) سارا( خالص) می کشی!

- مرا مثل گوی چوگان بیقرار و سرگردان نکن.

 

۵- می ترسم این مردم( زاهد و عابد) که به درد کشان  (کسانی که از ته خم عشق که ارزانتر است می نوشند/ رهروان جوان عشق که هنوز  طعم عشق خالص الهی را تجربه نکرده اند) می خندند.،

- سر انجام خودشان آنچنان آلوده شوند که ایمانشان را خراب

( ویران، از دست دادن) کنند.

 

۶- همراه مردان خدا باش که در کشتی نوح(کشتی نجات/ فضای گشوده دل)،

- خاکی است که طوفان در برابر آن به اندازه اندکی آب ارزش ندارد((فقط با خاک حاوی عشق  میتوان از طوفانهای سهمگین( نفس سرکش / دنیا طلبی/ دلبستگیهای کاذب نفس/ خصوصیات ناپسند نفس)) عبور کرد.

* گویند به غیر از حیوانات ، نوح بفرمان خداوند مقداری از خاک آدم و هوا را نیز با خود برد تا از بلایا محفوظ باشد. این خاک تخمیر شده باده عشق بود

 

۷- از خانه گردون( دنیا) بیرون بیا و توقع  نان( توقع مادی/ پذیرایی) از او نداشته باش( دلبسته دنیا نباش)

- زیرا دنیا مانند میزبانی سیه کاسه( بخیل) است که در آخر مهمان خود را خواهد کشت.

.۸- سرانجام هر کسی بر مشتی خاک می آرامد،

- پس بگو چه نیازی است که خانه ای با ایوان یلند بسازی؟!

( دنبال تجملات نباش)

 

۹- زیبای کنعانی من! ( اشاره به زیبایی یوسف پیامیر/  در اینجا خطاب به همه انسانها)، مقام سلطنت مصر به تو تعلق دارد

،- زمان آنست که از زندان( وابستگیهای تن) بیرون بیایی!

( هر کسی که تن خود را از بند و زندان وابستگیهای دنیوی رها کند ، به مقام والای انسانیت خواهد رسید و با عزت و سربلندی زندگی خواهد کزد. مثل یوسف که از زندان خود خواسته خود رها شد و از ته چاه به  مقام صدارت مصر رسید.. حافظ معتقد است این همت در همه انسانها بالقوه است و همه استحقاق رسیدن به مقام والای انسانیت را دارند).

 

۱۰- حافظ می( شراب عشق الهی) را بنوش و زیرک و خوش باش،

- ولی مانند دیگران قرآن را وسیله فریب مردم قرار نده!

 

 

رند در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:

(شاه بیت غزل 309)

 

بادهٔ گلرنگِ تلخِ تیزِ خوشخوارِ سَبُک

نُقلَش از لَعلِ نگار و نَقلَش از یاقوتِ خام

حقایق جاری در چنین مجلسی (جمع طالبان حقایق عالم هستی) رنگ زندگی داشته هر چند به مذاق مجلسیان تلخ و برنده باشد، اما سهل الهضم است. چراکه طعمش از جنس رنگ و بوی یار و حکایتش چون یاقوت خام و تراش نخورده ایست که قدر و قیمتش از ظاهر آن برنمی آید.

M Gh در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱:

بیت آخر پنج روزه درسته

سفید در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۵:

 

بسیار زیبا...

 

مهدی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ عبید زاکانی » اخلاق الاشراف » باب اول در حکمت - مذهب مختار:

سیدعلی میرافضلی نشان داده است که رباعی «زین سقف برون رواق و دهلیزی نیست ...»، از آن «شمس‌الدین کاشی» است.
منبع:‌پیوند به وبگاه بیرونی

رضا فرهادی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۲۶ در پاسخ به خاموش دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:

لذت بردم از خوندن این تفسیر. ممنون

Sahv در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷:

بیت ۴... :)

دیوان فیروزه ای در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب:

نام نویسنده در شعر 190 آورده شده همچنین شاعر تاریخ پایان کتاب را نیز بیان کرده است 

Sahv در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:

بمیرند و برون ندهند مشتاقان دم حسرت

کله ناگه مبادا کج شود آن سرو بالا را

همین یه بیت توش پر از هنر و تذهیب سخنه. چطوری این شعرا تو حاشیه می مونن واقعا...

 

Sahv در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۳:

روی تو نادیده مه چارده

بنگرش از غصه که چون می شود...

دیگه قشنگ تر می شه حسن تعلیل؟ :))

اردشیر در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۵ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

درود بر رضا جان که درک جانانه ای از اشعار حافظ دارند.

به گمان من منظور حافظ تعلقات عقیدتی بوده چرا که حافظ خود یک ازاد اندیش بی نظیر در بین شعرای ایران زمین است.

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.

حافظ در ان زمان جز معدود افرادی بوده که متوجه شده عقیدتی ها واقع گرا نیستند و بیشتر دنبال افسانه سازی هستند!

سیامک یوسفی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

اگر مولانا عربی نمیدانست و تنها از واژگان پارسی مدد می جست شاید چنین میگفت:

بیدلی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل

درد هر بیدل ز هر دردی جدا ست
مهر اختر یاب هر راز خداست

بیدلی گر زین سر و گر زان سر است
وا پسین ما را بدان شه رهبر است

هر چه گویم مهر را نام و نشان
چون به مهر آیم به شرم آیم از آن

گر چه گفتار زبان روشنگر است
بین که مهر بی زبان روشنتر است

خامه چون اندر نوشتن می شتافت
چون به مهر آمد به خود خامه شکافت

چون سخن در سوزش دلها رسید
خامه خود بشکست و هم نامه درید

آفتاب آمد گواه آفتاب
گر گواهت باید از وی رخ متاب

 

صدرا بهاری در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲:

اجرای خصوصی استاد شجریان بر روی این شعر با وجود کیفیت پایین ضبط بسیار زیباست. به همراه نی نوازی جناب موسوی

امین در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۰ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:

درود بر شما
فقط اینکه من دیدم حاشیه شما رو باز هم تغییری که لازمه اینه که ز مهر علی رو به "به مهر علی" تغییر بدید.
در گنجور اینطور آمده و به نظر خودم به مهر منطقی تره تا ز مهر. حالا شاید نسخ مختلف تفاوت داشته باشند...

Hadi Golestani در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۹ در پاسخ به Sargol دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

سپاس از لطف اقا رضا 

سید علی ساقی همون اقا رضا هستند

 

 

رضا تبار در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

معنی ابیات

 

۱ - ای ساقی(خدا/ پیر کامل) برخیز و جام می( عشق الهی) را بمن عطا کن( بده)،

- و با اینکار غم روزگار را زیر خاک مدفون کن( در نظرم پست و حقیر کن)

 

۲- پیاله( دل عارف) را بدستم بده،(تا اختیار دلم را به دست خود بگیرم)

- و این لباس کبود رنگ( لباس درویشان که ساده بود و روی لباسها می پوشیدند/ نماد ریا کاری) از تن خود درآورم( تا از زهد و  ریا دور شوم).

 

۳- گر چه پیاله می (وجود سرشار از عشق الهی) را عاقلان سبب بد نامی می دانند،

اما من در قید و بند آبرو نیستم.

 

۴- می ( انس الهی ) را بده تا که کبر و خودپسندی را کنار بگذارم،

- و خاک بر سر  نفس انسانی کن( این نفس سرکش و  مغرور را با عاقبت ناخوشش خوار و ذلیل کن).

 

۵- آهی که مانند دود از سینه نالان من بالا می آید،

- دل این پژمردگان بی تجربه(صوفی ها) را سخت متاثر کرد،

 

۶- کسی را از آشنا ی نزدیک و عموم مردم را

- شایسته همدلی نمی دانم.

 

۷- دل معمولا به محبوبی که آرامش می دهد شاد می شود،

- ولی او یکباره و ناگهانی دلم را ربود و آرامش را از من گرفته است( محبوب بر خلاف معمول عمل نکرده است.)

 

۸- هرکس زیبایی مطلق  تو را ببیند،،

-دیگر به سرو  چمنزار (زیبایی های دنیا)توجه نخواهد کرد.

 

۹- حافظ  سختی ها ی شبانه روزی ات (در رسیدن به محبوب/وصال حق) را طاقت بیاور و تحمل کن،

- تا اینکه سرانجام  روزی کامیاب شوی( به وصال حق) برسی!

محسن جهان در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۵:

تفسیر بیت ۸ فوق:

مولانا بر اساس آیه های ۷ و ۸ سوره مبارکه زلزال؛ "فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ، وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ"می‌فرماید: ای بشر فکر نکن تو بیهوده به این جهان آمده و خواهی رفت، بلکه در این سرای فانی که محل خرید و فروش اعمال توست، به هر اندازه که خوبی و یا بدی کنی پاسخ خواهی گرفت. و طبق قانون جبران، هر مقدار وابستگی خود را به این دنیا کم یا زیاد کنی به همان میزان به خدا نزدیکتر و یا دورتر خواهی شد.

رضا تبار در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

معنی ابیات

۱- چه کسی این خواسته ما را بگوش نزدیکان سلطان ( پادشاه واقعی جهان یعنی خدا) می رساند( حافظ از باب ادب مستقیما به خدا پیغام نداده بلکه واسطه ای میخواهد تا پیامش را به مقربان درگاه برساند)

- ( ای ملازمان درگاه) به سلطان ( خدا) بگویید به شکرانه اینکه پادشاه جهان هستی ، این گدا( نیازمند/ حافظ) را از درگاهت دور نکن.

 

۲- از رقیب دیو سیرت( شیطان صفت / نفس که خود را رقیب خدا می داند) به خداوند پناه می برم،

شاید آن شهاب ثاقب( شعله بر افروخته/ تیر آتشین) به یاری بیاید.

( اشاره به سوره حجر آیه ۱۸: الا من استرق السمع فاتبعه شهاب المیین. لیکن هر شیطانی برای سرقت سمع( دریافت سخن فرشتگان عالم بالا) به آسمان( دل) نزدیک شود، تیر شهاب و شعله آسمانی او را تعقیب می کند.

(حافظ در این بیت دعا می کند که خداوند رقیب را که نفس شیطانی است از سر راه او بردارد.)

 

۳- اگر زیبایی چشم معشوق( کنایه از زیبایی مطلق خدا)  که عاشق کش است، اشاره به کشتن( نفس سرکش) ما کرد،

ای زیبای من از حیله (از نیرنگ نفس سرکش) غافل مشو و اشتباه نکن( گول او را نخور)

 

۴- دل آدمی را می سوزانی ، وقتی رخسار روشن خودت را نشان می دهی،

- از این سوزاندن دلها چه نفعی می بری؟!

 

۵- تمام شب را به این امید می گذرانم که نسیم صبح( پیک عاشقان) 

- از آشنایی پیام محبت بیاورد تا تسلای خاطرم گردد.

 

۶-  ای محبوب من( خدا) ،چه قیامتی براه انداختی که چهره خودت را به عاشقانت نشان دادی!

- دل و جان ما فدای تو، چهره خودت را به ما نیز نشان بده

 

۷- بخدا قسمت می دهم که به حافظ سحر خیز ،جرعه ای شراب( عشق الهی/ انس با خدا) بدهید

- زیرا  دعای  صبحگاهی که در حق شما کند ، موثر و مستجاب خواهد شد.

 

۱
۹۲۱
۹۲۲
۹۲۳
۹۲۴
۹۲۵
۵۴۵۱