کوروش در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۴۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
یعنی صبر شیر خوراکی در میان خون و کثافت ، او را تبدیل به ماده ی زندگی بخش برای بچه شتر میکنه
کوروش در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
زین حواله رغبت افزا در سجود
کاهلی جبر مفرست و خمود
یعنی چه ؟
کوروش در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
هم بگو تو هم تو بشنو هم تو باش
ما همه لاشیم با چندین تراش
منظور از چندین تراش چیست ؟
کوروش در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
عطار در کدام کتاب و کدام قسمت درباره داستان محمود و غلام هندو حرف زده ؟
ابوالفضل رعیت پیشه در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۰:
بین ششم مصرع اول اشکال داره درستش اینه مجوز که یار دگر کن، کنم اگر بینم
ابوالفضل رعیت پیشه در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۲:
بیت آخر اشکال داره
علی میراحمدی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷:
ای یار مخوان ز اشعار الا غزل حافظ
اشعار بود بیکار الا غزل حافظ
در شعر بزرگان جمع کم یابی تو این هر دو
لطف سخن و اسرار الا غزل حافظ
استاد غزل سعدیست نزد همه کس لیکن
دل را نکند بیدار الا غزل حافظ
صوفیه بسی گفتند درهای نکو سفتند
دل را نکشد در کار الا غزل حافظ
در شعر بزرگ روم اسرار بسی درج است
شیرین نبود ای یار الا غزل حافظ
آنها که تهیدستند از گفتهٔ خود مستند
کس را نکند هشیار الا غزل حافظ
نظر فیض در بیت اول صحیح نیست.چگونه میتوان از سر سخن بلند فردوسی و مولانا گذشت.سعدی ،عطار ،سنایی ،ناصرخسرو یا بیدل را کنار گذاشت؟!
و آنجا که میگوید «اشعار بود بیکار...»
کلام صحیحی نیست.هر چند نمیتوان آن را صد در صد هم رد کرد.به هر حال اشعار بیکار و بیفایده داریم،فراوان هم داریم.
اما اگر بخواهیم در مورد غزل سخن بگوییم به نظر میرسد کلام فیض صحیح باشد.
فیض بخوبی تفاوت و برتری غزل حافظ بر دیگران را دریافته و حق مطلب را ادا کرده است.
بدون شک غزل حافظ بی رقیب و بی نظیر است.
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۶۶:
1-واژه «عیش» در مصرع دوم بیت نخست، هم قافیه با واژههای «ریش»، «خویش» و «بیش» نیست. در نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5114 این واژه «غیش» (به معنی «اندوه بسیار»، «هر چیز انبوه») ثبت شده است.
2-واژه «تیره» در مصرع نخست بیت دوم باعث نامفهومی این مصرع میشود. این در حالی است که در همان نسخه خطی به جای آن، «طیره» (teyre به معنی «شرمنده») نوشته شده است. البته به جای «بِه» نیز واژه «مِه» را میبینیم.
یادآوری: قطعا ایرادهای یاد شده پیآمد اشتباه چاپی هستند.
علی میراحمدی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
غیرت یعنی جایی برای غیر ندانستن و باقی نگذاشتن.
از دیدگاه عرفانی خداوند دارای غیرت است و نمیپسندد که بنده اش به شخص یا چیز دیگری به غیر او مشغول باشد و این غیرت ممکن است داشته های غیر الهی بنده را از بین ببرد.
در بیت زیر به زاهد هشدار داده میشود که ممکن است خودپرستی عبادت مآبانه او غیرت الهی را شامل حالش بگرداند:
زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار
که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست
در بیت دیگر باد غیرت شامل حال بلبل شده و گلی را که بلبل مشغول به او بوده را از بین برده است:
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
انسان سرکش ممکن است گرفتار غیرت الهی شده و بنیادش بر باد برود:
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او مومست سنگ خارا
غیرت الهی وجود و هویت نفسانی را برنمیتابد و اقتضای چنین غیرتی سوختن و از میان رفتن نفسانیت آدمی است:
برقِ غیرت چو چُنین میجَهَد از مَکمَنِ غیب
تو بفرما که منِ سوخته خرمن چه کنم؟حافظ بار معنایی و کارکرد غیرت الهی را با زبان شعری خویش و بسیار هنرمندانه بیان کرده است.
احد در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:
سلام
دوستان عزیز
اگر دو حرف اول چوگان را (چ & و) را با فتحه بخونیم یعنی cha va gan وزن شعر درست میشود!!!
فریما دلیری در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۰:
گویی همه چیز دارم از مال و منال
آری همه هست آنچه میباید نیست
چقدر زیبا و قشنگه این بیت
فریما دلیری در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱:
چقدر ایشان زیبا عاشق بودند
سید دانیال حسینی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۱ در پاسخ به مهدوی دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:
«پادشه را کَرَم باید تا بر او گرد آیند و رحمت، تا در پناه دولتش ایمن نشینند»
شما در این عبارت دیکتاتوری میبینید؟! فرق زیادی هست بین آنچه که گفته میشه با آنچه که کسی «میخواد» ببینه.
پیشنهاد میکنم سرآغاز باب اول بوستان رو مطالعه کنید. گفتگوی انوشیروانه با هرمز. 92 بیت خطاب به اندیشۀ شماست.
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز
دارابی دارابی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵ - نوایی:
در بیت اول دقت به موضوعی توسط خوانندگان ترانه و آواز این شعر نشده است
غمت در نهان خانه دل نشیند
شاعر گفته غمت در برخی نسخه ها غمش هست در هر حال
غم تو در نهان خانه دل من نشسته ،آنجا که هیچ چیز راه ندارد در مصرع دوم کیفیت نشستن بیان شده چطور لیلی خیلی ناز بر محمل میشینه اونطور غم و عشق تو در دل من نشست
پس شعر اینگونه میشود
غمت در نهان خانه دل نشیند به نازی نشیند که لیلی به محمل نشیند
شاید اگر خود شعر اینگونه بود بهتر بود البته وزنش خراب میشد
غمت در نهان خانه دل نشیند
بدان ناز که لیلی به محمل نشیند
اما همه خوانندگان گلپا و شجریان و شهیدی و ... طوری شعر رو میخونن که معنا این میشه که غمت در نهان خانه دل من نشست حالا بناز به من که لیلی را بر محمل نشاندم انگار عشق را به لیلی تشبیه کرده باشیم یعنی تو باید بنازی به من که چنین کاری کردم در حالی اصلا چنین معنایی مراد نیست .اگر بود باید میگفت
غمت در نهان خانه دل نشاندم
بنازید که لیلی به محمل نشاندم
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:
1-مصرع دوم بیت نخست به شکل کنونی مفهوم نیست و متاسفانه، نسخههای موجود مشکل آنرا برطرف نمیکنند.
2-مصرع دوم بیت دوم نیز به شکل «عاشق نبود روز بد و دولت یار»، با مصرع نخست همان بیت سازگار نبوده و پیآمد اشتباه چاپی است. شکل درست آن عبارت است از «عاشق نبود روز به و دولت یار».
حسین عسگری در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:
در تمام ابیات این همه نیست به کلمات قبل میتونه متصل باشه و تشکیل معنی بده بجز بیت سوم که بین این و همه نیست اگر مکث کنیم درست خواهد شد به این معنی که این، همه چیز نیست
علی میراحمدی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او مومست سنگ خارا
متاسفانه برخی از مخاطبان شعر حافظ این بیت را اشتباه خوانده و بر اساس همان خوانش اشتباه آن را معنای بی معنایی هم کرده اند.
استاد بهاالدین خرمشاهی در کتاب حافظ نامه (جلد اول )در مورد این بیت پس از اشاره به خوانش و برداشت اشتباه احمد کسروی، معنا و خوانش صحیح آن را بیان میکند.در زیر بخشی از متن کتاب را میخوانیم:
کسروی این بیت را بی معنی خوانده است و می نویسد: «این شعر بس چرند است من هیچ نمیدانم چه معنائی بکنم و چه نویسم. سرکش مشو زیرا که اگر سرکش شوی چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که سنگ خارا در کف او همچو مومست. شما بیندیشید که آیا از این معنائی توان درآورد؟!»پیداست که کسروی نمی توانسته است بیت را درست بخواند؛ و ضمیر غیرتت را نه مفعولی بلکه ملکی گرفته و « سوزد» را نه متعدی بلکه لازم می انگاشته ،حال آنکه مراد از دلبر در این بیت معشوق ازلی (خداوند )و مراد از غیرت ،غیرت الهی است و معنای بیت چنین است :که از حدود الهی از جمله رسم وفاداری و عاشقی تجاوز و تعدی مکن وگرنه خداوند که همه چیز در ید قدرت اوست ترا به آتش غیرت خود خواهد سوزاند
حافظ نامه(بهاالدین خرمشاهی)
جلد اول
ص133،134
آرا منتظری در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۱ در پاسخ به علی میراحمدی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:
سلام و درود. اتفاقاً فارسی زبانانی که مشغول کوبیدن عناصر ملی کشور ما هستند؛ عمدتاً چپی ها و جهان وطنی هایی هستند (نفاق شان از آنجا معلوم می شود که خیلی از اینها ساکن غرب هستند) که گرایش ضدغربی دارند و یا حتی ذوب در شرق هستند. پس استفاده از واژه جهان وطنی کاملا دقیق است. حال فردی مانند محمدعلی فروغی که از نگاه تاریخ دولتی این چهل و چندسال، غربگرا محسوب شده ولی اتفاقا در رشد و توسعه فرهنگ و هنر ایران و تقویت عناصر ملی بسیار کوشید.
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۴۴:
این رباعی، در 4 نسخه از 17 نسخه خطی مورد بررسی، وجود دارد:
نسخه خطی به شماره ثبت 4474
نسخه خطی به شماره ثبت 64641
نسخه خطی به شماره دفتر 5324
نسخه خطی به شماره دفتر 13315
نکته در خور توجه این است که در همه آنها مصرع دوم بیت نخست به شکل «از ساعد گل برون جهد جام نبید» ثبت شده است.
گفتنی است که این مصرع در نسخه شادروان علی عبدالرسولی (انتشارات دانشگاه تهران، 1336) نیز به همین شکل است.
نسیم صبا در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۴۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷: