بود بقالی و وی را طوطیی
خوشنوایی سبز و گویا طوطیی
بر دکان بودی نگهبان دکان
نکته گفتی با همه سوداگران
در خطاب آدمی ناطق بدی
در نوای طوطیان حاذق بدی
خواجه روزی سوی خانه رفته بود
بر دکان طوطی نگهبانی نمود
گربهای برجست ناگه بر دکان
بهر موشی طوطیک از بیم جان
جست از سوی دکان سویی گریخت
شیشههای روغن گل را بریخت
از سوی خانه بیامد خواجهاش
بر دکان بنشست فارغ خواجهوش
دید پر روغن دکان و جامه چرب
بر سرش زد گشت طوطی کل ز ضرب
روزکی چندی سخن کوتاه کرد
مرد بقال از ندامت آه کرد
ریش بر میکند و میگفت ای دریغ
کافتاب نعمتم شد زیر میغ
دست من بشکسته بودی آن زمان
که زدم من بر سر آن خوش زبان
هدیهها میداد هر درویش را
تا بیابد نطق مرغ خویش را
بعد سه روز و سه شب حیران و زار
بر دکان بنشسته بد نومیدوار
مینمود آن مرغ را هر گون نهفت
تا که باشد اندرآید او به گفت
جولقیی سربرهنه میگذشت
با سر بی مو چو پشت طاس و طشت
آمد اندر گفت طوطی آن زمان
بانگ بر درویش زد چون عاقلان
کز چه ای کل با کلان آمیختی؟
تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند
گفته اینک ما بشر ایشان بشر
ما و ایشان بستهٔ خوابیم و خور
این ندانستند ایشان از عمی
هست فرقی درمیان بیمنتهی
هر دو گون زنبور خوردند از محل
لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین یکی سرگین شد و زان مشک ناب
هر دو نی خوردند از یک آبخور
این یکی خالی و آن پر از شکر
صد هزاران این چنین اشباه بین
فرقشان هفتاد ساله راه بین
این خورد گردد پلیدی زو جدا
آن خورد گردد همه نور خدا
این خورد زاید همه بخل و حسد
وآن خورد زاید همه نور احد
این زمین پاک و آن شورهست و بد
این فرشتهٔ پاک و آن دیوست و دد
هر دو صورت گر به هم ماند رواست
آب تلخ و آب شیرین را صفاست
جز که صاحب ذوق کی شناسد بیاب
او شناسد آب خوش از شوره آب
سحر را با معجزه کرده قیاس
هر دو را بر مکر پندارد اساس
ساحران موسی از استیزه را
برگرفته چون عصای او عصا
زین عصا تا آن عصا فرقیست ژرف
زین عمل تا آن عمل راهی شگرف
لعنة الله این عمل را در قفا
رحمة الله آن عمل را در وفا
کافران اندر مری بوزینه طبع
آفتی آمد درون سینه طبع
هرچه مردم میکند بوزینه هم
آن کند کز مرد بیند دم بدم
او گمان برده که من کردم چو او
فرق را کی داند آن استیزهرو
این کند از امر و او بهر ستیز
بر سر استیزهرویان خاک ریز
آن منافق با موافق در نماز
از پی استیزه آید نه نیاز
در نماز و روزه و حج و زکات
با منافق مؤمنان در برد و مات
مؤمنان را برد باشد عاقبت
بر منافق مات اندر آخرت
گرچه هر دو بر سر یک بازیاند
هر دو با هم مروزی و رازیاند
هر یکی سوی مقام خود رود
هر یکی بر وفق نام خود رود
مؤمنش خوانند جانش خوش شود
ور منافق تیز و پر آتش شود
نام او محبوب از ذات وی است
نام این مبغوض از آفات وی است
میم و واو و میم و نون تشریف نیست
لفظ مؤمن جز پی تعریف نیست
گر منافق خوانیش این نام دون
همچو کزدم میخلد در اندرون
گرنه این نام اشتقاق دوزخست
پس چرا در وی مذاق دوزخست
زشتی آن نام بد از حرف نیست
تلخی آن آب بحر از ظرف نیست
حرف ظرف آمد درو معنی چو آب
بحر معنی عنده ام الکتاب
بحر تلخ و بحر شیرین در جهان
در میانشان برزخ لا یبغیان
وانگه این هر دو ز یک اصلی روان
بر گذر زین هر دو رو تا اصل آن
زر قلب و زر نیکو در عیار
بی محک هرگز ندانی ز اعتبار
هر که را در جان خدا بنهد محک
هر یقین را باز داند او ز شک
در دهان زنده خاشاکی جهد
آنگه آرامد که بیرونش نهد
در هزاران لقمه یک خاشاک خرد
چون در آمد حس زنده پی ببرد
حس دنیا نردبان این جهان
حس دینی نردبان آسمان
صحت این حس بجویید از طبیب
صحت آن حس بجویید از حبیب
صحت این حس ز معموری تن
صحت آن حس ز تخریب بدن
راه جان مر جسم را ویران کند
بعد از آن ویرانی آبادان کند
کرد ویران خانه بهر گنج زر
وز همان گنجش کند معمورتر
آب را ببرید و جو را پاک کرد
بعد از آن در جو روان کرد آب خورد
پوست را بشکافت و پیکان را کشید
پوست تازه بعد از آنش بر دمید
قلعه ویران کرد و از کافر ستد
بعد از آن بر ساختش صد برج و سد
کار بیچون را که کیفیت نهد
اینک گفتم این ضرورت میدهد
گه چنین بنماید و گه ضد این
جز که حیرانی نباشد کار دین
نه چنان حیران که پشتش سوی اوست
بل چنان حیران و غرق و مست دوست
آن یکی را روی او شد سوی دوست
وان یکی را روی او خود روی اوست
روی هر یک مینگر میدار پاس
بوک گردی تو ز خدمت روشناس
چون بسی ابلیس آدمروی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
زانک صیاد آورد بانگ صفیر
تا فریبد مرغ را آن مرغگیر
بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش
از هوا آید بیابد دام و نیش
حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زان فسون
کار مردان روشنی و گرمیست
کار دونان حیله و بیشرمیست
شیر پشمین از برای کد کنند
بومسیلم را لقب احمد کنند
بومسیلم را لقب کذاب ماند
مر محمد را اولو الالباب ماند
آن شراب حق ختامش مشک ناب
باده را ختمش بود گند و عذاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شهری بقالی زندگی میکرد که طوطی خوشنوایی داشت. روزی خواجه به خانه رفت و طوطی را در دکان به عنوان نگهبان جا گذاشت. ناگهان گربهای به دکان حملهور شد و طوطی به خاطر ترس، به طرف دکان پریده و شیشه روغن را شکست. زمانی که خواجه به دکان بازگشت، متوجه messy بودن دکان شد و به خاطر ضربهای که به طوطی زده بود، پشیمان شد.
مرد بقال که از این ماجرا پشیمان بود، نمیخواست بهترین نعمتش، یعنی طوطی را از دست بدهد. چند روز بعد، طوطی شروع به صحبت کرد و ماجرای تقابل خود را با درویش را نقل کرد. طوطی از درویش سؤال کرد که چرا او خود را با همه برابر میداند و در نهایت تأکید کرد که نباید فرقی بین مومنین و دیگران قائل شد.
سخن قصیده به ما میآموزد که هرچند انسانها ظاهراً در یک قالب هستند، ولی در حقیقت از نظر روحانی و باطنی متفاوتند. توضیح میدهد که برخی انسانها پاکند و برخی دیگر آلوده به پلیدیها. در نهایت به اهمیت فهم و درک عمیق از وجود انسانها و تمایز آنها تأکید میشود تا از فریب ظواهر خلاص شویم.
هوش مصنوعی: در یک دکان بقالی، طوطی سبز و خوشصحبتی وجود داشت که به زیبایی صحبت میکرد.
هم نگهبانی دکان را می داد و هم با مشتریان و تاجران گپ و گفت میکرد
هم مانند انسان صحبت میکرد و مسلط بر بیان بود و هم مانند طوطیان آواز خوشی داشت
یکی از روزها که خواجه به خانه رفته بود طوطی طبق معمول در دکان برای نگهبانی مانده بود
گربه ای برای گرفتن موشی به داخل دکان جهید و طوطی از ترس به سویی پرید
طوطی از یکطرف دکان، به سرعت به سمت دیگر رفت و شیشههای روغن گل را به زمین انداخت و شکست.
خواجه از خانه بازگشت و بی خبر از همه جا در دکان نشست
ناگهان دید که دکان پر از روغن شده و پرهای طوطی هم چرب است.بتصور اینکه شکستن شیشه تقصیر طوطی است ضربه ای بر سر طوطی زد که پرهای سر طوطی ریخت
هوش مصنوعی: مدتی مرد بقال صحبتهایش را کوتاه کرد و از روی پشیمانی نفس عمیقی کشید.
هوش مصنوعی: موهای صورتش را میکند و به این فکر میکرد که ای کاش آفتاب نعمتم زیر ابرها پنهان نمیشد.
هوش مصنوعی: در آن زمان که من به سر آن خوشزبان ضربه زدم، دست من نیز شکسته بود.
هوش مصنوعی: هر درویش را هدیههایی میداد تا بتواند صدای واقعی و خاص خود را پیدا کند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه سه روز و سه شب با سردرگمی و دلشکستگی در کنار دکان نشسته بود، ناامید و بیحس منتظر بود.
هوش مصنوعی: آن پرنده هر چه را پنهان کرده بود، به نمایش میگذاشت تا زمانی که او بتواند با سخن آمدن به درون بپردازد.
هوش مصنوعی: یک شخصی با ظاهری خاص و بدون موی سر، به آرامی از جایی عبور میکند که شبیه به یک ظرف مسطح است.
هوش مصنوعی: طوطی در آن زمان به درویش گفت و به طور منطقی و عاقلانه صحبت کرد.
هوش مصنوعی: چرا ای بزرگ با چیزهای بزرگ مخلوط شدی؟ آیا مانند این است که روغن را از شیشه بریزی؟
هوش مصنوعی: مردم از مقایسه او با دیگران خندیدند، زیرا او خود را شبیه کسی دانست که صاحب لباس متمایز و ارزشمندی است.
هوش مصنوعی: هرگز کارهای انسانهای پاک و نیکو را با خودت مقایسه نکن، حتی اگر در نوشتن، نام شیر و شیر باقی بماند.
هوش مصنوعی: تمام مردم به خاطر این موضوع از مسیر الحق منحرف شدند و تنها عده کمی از بندگان خاص خداوند به شناخت و آگاهی از حقیقت دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: اولیای الهی مانند پیامبران بسیار عزیز و محترم هستند و برخی از مردم آنها را مانند خود تصور میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ما و آنها هر دو انسان هستیم، اما در حقیقت کمی از هم فاصله داریم و در خواب و غفلت به سر میبریم. به عبارتی، علی رغم اشتراک در عنوان انسانیت، عملکرد و آگاهیمان متفاوت است و در حالت رکود وجودی قرار داریم.
هوش مصنوعی: آنها نفهمیدند که در عمق وجودشان تفاوتی وجود ندارد و همه چیز به بیپایانی منتهی میشود.
هوش مصنوعی: هر دو نوع زنبور از یک محل تغذیه کردند، اما یکی به دلیل نیش زدن و دیگری به خاطر تولید، عسل سفت و شیرین را به دست آورد.
هوش مصنوعی: دو آهو از علف خوردند و از آب خوردن یکی دچار آلودگی و دیگری خوشبو و ناب شد.
هوش مصنوعی: هر دو نی از یک منبع آب استفاده کردند، اما یکی خالی و دیگری پر از شکر است.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد به ظاهر شبیه به هم هستند، اما بین آنها اختلافات عمیق و قابل توجهی وجود دارد که میتواند به اندازه هفتاد سال فاصله داشته باشد.
هوش مصنوعی: این خط به مفهوم پالایش روح و تغییر وضعیت انسان اشاره دارد. هر چیزی که با روحی ناپاک و آلوده مواجه شود، از آن پاک میشود و تبدیل به نیکی و روشنی میگردد. در واقع، در برخورد با خوبیها و نور الهی، پلیدیها و زشتیها از بین میروند و انسان به سوی روشنی و نور خدا نزدیکتر میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به تضاد دو نوع تغذیه اشاره دارد. یکی از آنها که به غذاهای منفی مثل بخل و حسد مربوط میشود، نتیجهای ناخوشایند به بار میآورد. در حالی که نوع دیگر غذایی که مصرف میشود، مایهٔ نور و روشنایی و معنویت است. به عبارت دیگر، انتخاب بین چیزهایی که به انسان روح و انرژی مثبت میدهند یا برعکس، او را به سمت منفیگری و تاریکی میبرند.
هوش مصنوعی: این زمین پاک و خالص است، اما آنجا بیحالت و نامناسب است. این فرشتهی نیکو و پاک را داریم، در حالی که آنجا دیو و موجودات بد وجود دارند.
هوش مصنوعی: اگر دو چیز متضاد و متفاوت هم به هم نزدیک شوند، هیچ اشکالی ندارد؛ مانند آب تلخ و آب شیرین که هر دو در کنار هم میتوانند به زیبایی موجودیت خود را حفظ کنند.
هوش مصنوعی: تنها کسی که ذوق و سلیقه دارد، میتواند در میان بقیه تفاوتها را تشخیص دهد؛ او میتواند آب خوش را از آب شور جدا کند.
هوش مصنوعی: سحر و معجزه را به یکدیگر تشبیه میکند و میگوید که هر دو به نظر میرسند که از یک فن و ترفند خاص سرچشمه میگیرند.
هوش مصنوعی: ساحران موسی، مانند عصای او، از چنبره جادوگری خود خارج شدند.
هوش مصنوعی: بین این دو عصا، تفاوتی عمیق وجود دارد و همچنین بین این عمل و آن عمل، راهی بزرگ و قابل توجه هست.
هوش مصنوعی: از لطف خداوند، آن عمل مورد رحمت و قبول واقع میشود، و از سوی دیگر، این عمل تقبیح شده و مورد لعن قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: کافران به مثابهی میمونهایی هستند که در آنها آفتی در دل دارند.
هوش مصنوعی: هر چه کارهایی که مردم انجام میدهند، بوزینه نیز همانها را انجام میدهد، چون هر لحظه از رفتار انسانها الگو میگیرد.
هوش مصنوعی: او تصور کرده که من نیز مانند او عمل میکنم، ولی کیست که بداند آن کس که به استهزا و تمسخر میزند چه کسی است؟
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع نبرد و مبارزه اشاره دارد. در آن میتوان اشاره کرد که کسی با اهمیتی که دارد، از دستورات و اوامر پیروی نمیکند و به جای آن، در میدان جنگ با افرادی که به ستیز برمیخیزند، به مبارزه میپردازد. این مبارز برای به دست آوردن پیروزی، جان و خاک خود را در خطر میاندازد.
هوش مصنوعی: منافق در نماز به دنبال جلب توجه و درخواست کمک کسانی است که با او همنظرند، نه اینکه واقعاً به دعا و نیاز به خدا مشغول باشد.
هوش مصنوعی: در عبادات مانند نماز، روزه، حج و زکات، افرادی که ظاهرشان شبیه مؤمنان است، اما در باطن نفاق دارند، ممکن است در نقش مؤمنان بازی کنند و در این کارها همکی به دست میآورند و همکی از دست میدهند.
هوش مصنوعی: مؤمنان در نهایت به سرانجامی خوب و مثبت دست پیدا میکنند، در حالی که منافقان در روز آخر و در آن دنیا با عواقب بدی روبرو خواهند شد.
هوش مصنوعی: با اینکه هر دو در یک بازی شرکت دارند، اما هر کدام به گونهای متفاوت و پنهان عمل میکنند.
هوش مصنوعی: هر کس به سمت جایگاه خودش میرود و هر یک بر اساس ویژگیها و نام خود حرکت میکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی مؤمن باشد، روحش آرام و خوشحال میشود، اما اگر فردی نفاق داشته باشد، به سرعت دلسرد و پر از غم و خشم میشود.
هوش مصنوعی: نام محبوب به خاطر ویژگیهای درونی اوست، ولی نام مبغوض به دلیل آسیبها و نقصهایش بر او اطلاق میشود.
هوش مصنوعی: کلمه "مؤمن" فقط به حروف آن اشاره ندارد، بلکه به معنا و مفهوم امتیازاتی که آن کلمه به افرادی نسبت داده میشود، اشاره دارد. مؤمن به کسی گفته میشود که ویژگیهای خاصی دارد و این ویژگیها از ظاهر کلمه فراتر است.
هوش مصنوعی: اگر او را برچسب نفاق بزنی، این لقب نادرست و پست است؛ مانند اینکه در دل خود دردی را پنهان کردهای.
هوش مصنوعی: اگر این نام، به معنای جهنم است، پس چرا در آن، طعم و مزهای از جهنم وجود دارد؟
هوش مصنوعی: زشت بودن یک نام بد، به خاطر حرف و کلام نیست و تلخی آب دریا نیز به خاطر ظرفی که در آن است، نیست.
هوش مصنوعی: این جمله نشان میدهد که اگرچه یک کلمه یا واژه ممکن است به ظاهر کوچک یا بیاهمیت به نظر برسد، اما در واقع میتواند مفهومی عمیق و وسیع داشته باشد. مانند اینکه آب دریا بهخودیخود قابل مشاهده نیست، اما درون آن معانی و ارزشهای زیادی نهفته است. این فضا به ما یادآوری میکند که گاهی در دل کلمات، معانی بزرگ و عمیق وجود دارد که با یک نگاه سطحی قابل درک نیستند.
هوش مصنوعی: در جهان، دو نوع دریا وجود دارد: یکی تلخ و دیگری شیرین. میان این دو دریا، مرزی است که هیچیک به آن تجاوز نمیکند.
هوش مصنوعی: سپس این دو، از یک منبع و اصل هستند. پس از این جاده عبور کن و به سرمنشاء آنها برو.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانی ارزش واقعی چیزها را فقط با ظاهر آنها بسنجی؛ زیرا گاهی چیزهای خوب و باارزشی در وضعیت نامناسب یا ظاهری بیمقدار پنهان هستند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در وجود خود، پایهای مستحکم از ایمان و یقین باشد، به راحتی میتواند شک و تردیدها را درک کند.
هوش مصنوعی: زندگی در دل یک موجود زنده، همچون خاشاکی در دهانش است؛ تنها وقتی آرامش پیدا میکند که آن خاشاک را بیرون بریزد.
هوش مصنوعی: در میان هزاران لقمه، اگر حتی یک تکه خاشاک کوچک هم وارد دهان شود، حس زنده ما متوجه آن میشود.
هوش مصنوعی: دنیا و مسائل آن به ما کمک میکند تا به موفقیتهای مادی دست یابیم و برای پیشرفت در این دنیا مانند نردبانی عمل میکند. اما احساسات و باورهای دینی ما، راهی هستند که ما را به آسمان و معنویت میرسانند.
هوش مصنوعی: برای بهبود و صحت حس و تجربههاتان، به پزشک مراجعه کنید و برای صحت و سلامت احساسات و روابط عاطفیتان، به محبوب و دوست خود مراجعه کنید.
هوش مصنوعی: سلامت و درستی حس و احساس ما به سلامت جسمیامان بستگی دارد؛ همچنین سلامت آن حس به خرابی و آسیب بدن هم مرتبط است.
هوش مصنوعی: راهی که روح به بدن میدهد، ابتدا آن را خراب میکند و سپس پس از این ویرانی، به آبادانی و احیا میرسد.
هوش مصنوعی: مردی که به خاطر پیدا کردن گنج طلا خانهاش را تخریب کرد، از همان گنج میتواند خانهاش را دوباره آباد کند.
هوش مصنوعی: آب را هدایت کردند و زمین را تمیز کردند. سپس آب به آرامی در زمین جاری شد.
هوش مصنوعی: او پوست را پاره کرد و پیکان را بیرون آورد، سپس بعد از آن پوست تازهای روی زخم گذاشت.
هوش مصنوعی: آن شخص قلعه را خراب کرد و از کافرانی که در آن بودند بهرهبرداری کرد، سپس دوباره قلعه را بازسازی کرد و صد برج و دیوار به آن اضافه کرد.
هوش مصنوعی: کار بیچون و چرا را که چطور انجام میشود، اکنون بیان کردم که این موضوع ضروری است.
هوش مصنوعی: گاهی دین به صورتی ظاهر میشود و گاهی به شکلی دیگر، تنها نتیجه این تناقضها حیرانی و سردرگمی است.
هوش مصنوعی: نه به حدی حیرت زده هستم که به عقب نگاه کنم و به او فکر کنم، بلکه آنقدر در عشق و شوق دوست غرق شدهام که تمامی حواسم معطوف به اوست.
هوش مصنوعی: یکی از آنها به سمت دوست میرود و دیگری به خود چهرهاش را مینگرد.
هوش مصنوعی: به هر کسی که نگاه میکنی، به او احترام بگذار و به خاطر خدمتش، او را بشناس.
هوش مصنوعی: در زندگی افرادی که ظاهری زیبا دارند و به نظر میرسند، ممکن است نیتهای ناخوشایندی داشته باشند. بنابراین، نباید به راحتی به همه اعتماد کرد و دست دوستی به هرکس داد.
هوش مصنوعی: زیرا که ماهیگیر با صدای خاصی صید را میخواند تا پرنده را فریب دهد و شکار کند.
هوش مصنوعی: پرندهای که صدای خودش را میشنود، به سوی آن صدا میآید و در دام و تلهای که بر سر راهش است، گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: انسان پست و ناتوان، سخنان درویشان را از آنها میرباید تا بتواند به افرادی که ساده و بیخبر هستند، آنها را تحویل دهد و از آنها بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: کارهای بزرگان و نیکان باعث روشنایی و رونق است، اما کارهای افراد پست و بیاصل تنها مشمول نیرنگ و بیشرمی میشود.
هوش مصنوعی: شیر پشمی به خاطر نگهداری از پناهگاه، به کدخدا لقب احمد میدهد.
هوش مصنوعی: بومسیلم به عنوان یک دروغگو شناخته شد، ولی محمد به عنوان فردی ورزیده و عاقل باقی ماند.
هوش مصنوعی: این شراب معیاری از حقیقت است که در انتها به بهترین نوع عطر و طعم میرسد، اما در عین حال، بقیه شرابها به سُم و عذاب منتهی میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.