پدرام در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۲ - ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان:
سلام.
انقدر این نسخه و آن نسخه نکنید مشخص است که اینجا باید "پله پله تا ملاقات خدا" نوشته شود اصلا معنی و وزن بسیار آشکار این را میگوید در ضمن اگر بنا به نسخه باشد بزرگترین مولانا شناس تاریخ آقای دکتر زرین کوب کتابی با همین نام نوشته که خود بیان کننده ی درستی این مصرع است.
باتشکر
mohandes در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
این شعر را همراه با آلبوم "نوا" از استاد شجریان در دیار غربت بارها و بارها مشغول گوش دادن هستم ای داد که چه حال و هوایی دارد.
بیت دری در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:
سلام !
فرد اول مصراع دوم شبانه اشتباه نوشته شده
شاید سحر درست باشد
بیت دری در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:
سلام و خسته نباشید!
زنیم مستی ما.....
شاید چیزی حظف شده که انشاا.. درست شود
زنیم مستی ما گرکرشمه میبارد
شاید درست باشد
ایام بکام شما
مصطفی نادری در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۰:
تو خود آینه وجودت را از خود پاک کن تا او پیدا شود
انجو در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:
سلام
بیت ما قبل آخر
« تو که گفته ای تحمل نکنم جمال خوبان ...»
صحیح تر نیست؟
---
پاسخ: خیر
ممنون
مقدم در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:
سلام
بیت اول به نظر این شکلی صحیح است :
« ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل باغ آشنایی»
ممنون
امید رضا محبی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که انسان به دیدگاه و نظر عارفان و اولیاء الله دقیق می شود نکته ظریفی را در آن می یابد، آنهم اینکه نگاه آنها به هر آنچه می دیده اند به گونه دیگری بوده است.
به یاد آورید شعری از سعدی علیه الرحمه را که در یکی از کتابهای درسمان بود و دیدن برگ درختی او را چنین به خروش و غریو واداشته که می گوید
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
برای زمین در گرفتگان و سنگین بالان،اشیاء و اجسام و موجودات همان است که می بینند اما برای بزرگ عارفی چون سعدی از برگ سبزی معرفت کردگار جوشش می کند و آیتی است از ایزد منان.
شروع این غزل را دوباره بنگرید که وزش باد صبا را با آمدنش از بر یار آمیخته است، گویی با نسیمی تمام وجودش از عشق و مستی شراب حق لبریز شده و خود نیز اینگونه فرح بخش خوانده است.
خواندن مرغان بر درخت، کبکان از کوه و غوکان از آب و بهائم از بیشه برایش تسبیح پروردگار بوده که چنین زیبا در گلستان همیشه جاویدش سروده است:
دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
...
...
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش
امید آنکه بر ورق صورت خوبان، نه خطوط، بل قلم صنع خدا را ببینیم.
روحش شاد.
ناشناس در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:
تا جایی که این حقیر به یاد دارد، در ادبیات فارسی قالب شعری "مخمس" وجود خارجی ندارد. قالب این شعر "مسمط" است و از نوع "پنج پاره" یا "مخمس"
در واقع "مخمس" ویژگی این "مسمط" است و نه قالب شعری مستقل
سارا صحرایی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۸۹ - فرنگی رمز رزاقی بداند:
لطفأ اشباهات ذیل را در مصراع اول تصحیح بفرمائید:
نادرست:
فرنگئین رزاقی بداند
به این بخشد از دوامی ستاند
درست:
فرنگی رمز رزاقی بداند
به این بخشد از آن وا میستاند
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
یعقوب خاوری در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹:
به نظر می آِید معنای بیت اینگونه زیباتر باشد: من در عشق، نهایت سعی خودم را کرده و او شده ام و به قول دوست عزیز به وحدت رسیده ام، مانند من کیم لیلی و لیلی کیست من، بیش از این چه می توانم کرد یا به عبارت دیگر کاری بیش از این از دست من نمی آید.
یعقوب خاوری در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ رهی معیری » چند تغزل » بنفشهٔ سخنگوی:
لطفا در بیت اول و را همسر سر کنید که سرو شود.
---
پاسخ: و را همسر سر کردیم و سرو شد.
یعقوب خاوری در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶:
با سلام و تشکر
این شعر با این ظاهر قطعه است نه قصیده.
امید رضا محبی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:
بسم الله الرحمن الرحیم
زیبایی این غزل و شور و حال سعدی شیرازی که پس از هفتصد سال اینگونه می تواند روح افزای کالبد نیمه جان انسان های درگیر با خود و زندگی باشد، جایی جز طلب وزش نسیمی فرح بخش از سوی پروردگار یکتا بر روان و روح زنده این بزرگ عارف ربانی باقی نمیگذارد.
بدین امید که برای یک لحظه نیز اگر شده، مقید او گردیم که بی شک پس از صید شدن بدان تیر برخاستنی نخواهد بود و امید آنکه روزی عقل عقلمان دریابد که سر و پا برای وصالش ساخته نشده بلکه دل است که بسوی او یارای پرواز خواهد داشت و در معادلاتش معنای مذلت در پیشگاه او عین محبت است.
برای روح زنده و پر طراوت سعدی چنانکه خودش فرمود وصال دو ست را آرزو می کنم.
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
برای پدید آورنده این سایت و محیط زیبایش نیز آرزویی، مشابه خواست شیخ اجل دارم.
علی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۸:
این پاره: چو پشه سر شاهی برد که نمرودست
نادرست است. لطفا درست نوشته شود
---
پاسخ: دوستان درستش را اطلاع دهند.
همیرضا در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
دربارهٔ ترکیب «قادر حکمت» در بیت پنجم این مقاله را ببینید:
این چه استغناست، یارب! پیشنهادی دربارهٔ یک بیت از دیوان حافظ
سعید در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۹، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
من هم میگم، بیت دوم غلط املایی داره
لطفا درستش کنید
ممنون
--
پاسخ: به پاسخ حاشیهٔ بالایی مراجعه کنید.
احسان در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:
با سلام. احساس میکنم مصراع آخر شعر به خدا نیست، بلکه خدا است. به شرح ذیل:
کاقرار نمایی به خدایی خدا
---
پاسخ: دوستانی که به دیوان سلمان دسترسی دارند، درستش را اطلاع دهند.
حسین مامانی در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۹، ساعت ۱۲:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:
مجمر: عود سوزنده، که پس از سوختن بوی خوش تولید کند.
صفیر: بانگ و فریاد
شجره طوبی: نام درختی در بهشت، در اصطلاح عرفا اصول معارف و اخلاق حسنه است.
"دوش در خیل غلامان درش میرفتم
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی"
باری: یعنی صاحب و آفریدگار: یعنی صاحب تو چه کسی است؟
الهام کارشناس ادبیات در ۱۴ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۹، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا: