گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - سخنی از میراث استادان:

بیت سوم بنظر میرسد "اگر خواهد "درست است
---
پاسخ: «گر» با «اگر» جایگزین شد.

مسعود در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

با توجه به مطلبی که این اواخر در یکی از سایت های اینترنتی خواندم ، کلماتی مانند سد و شست کلماتی فارسی اند . در زمان قاجار به علت نفوذ گسترده زبان عربی در زبان نوشتاری کشور این کلمات و تعدادی زیادی از کلمات دیگر دستخوش تغییر شده اند و شکلی عربی به خود گرفته اند . با توجه به اینکه این کلمات در زبان عربی وجود ندارند به نظر میرسد املای صحیح آنها به صورت سد و شست باشد.

حمید در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:

سلام
خسته نباشید.
فکر می کنم در بیت آخر "به شیر" صحیح تر باشد.
---
پاسخ: با تشکر، طبق پیشنهاد شما «بشیر» با «به شیر» جایگزین شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۱:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:

مصرع دوم بیت 19 ظاهرا غلط است
درست آن قاعدتا باید مطابق نسخه ی چاپ مسکو چنین باشد:
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بُن

در تمام متن شاهنامه واژه ای را که امروزه " سخَن" تلفظ می کنیم ، سخُن ( خ مضموم) تلفظ می شده است و نمی توان آن را با من قافیه کرد، چند نمونه را در همین جا از همین متن آورده ام.

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۵/#
23
بدو گفت روگر توانی بکُن
وزین بیش مگشای لب بر سخُن
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۶/#
1
چو آوردم این روز خسرو به بُن
ز شیروی و شیرین گشایم سخن
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱/#
5
چواین نامور نامه آید به بُن
زمن روی کشور شود پر سخن
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳/#
12
شنیدند گردنکشان این سخن
که آن نامور مهتر افکند بُن
معنی بیت 19 به آن صورت که در متن آمده است بسیار غریب می نماید.
متاسفانه همین متن از وب سایت ری را در همه جا در دسترس است و دایم دانلود می شود .
متاسفانه مین بی اعتبار و پر از غلط ها ی فاحش می تواند باشد.
---
پاسخ: متن مطابق فرموده (با جایگزینی «نیابد به من» با «نیاید به بن») تصحیح شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۳۹ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » سعدی:

در بیت 11 غلط املایی وجود دارد:
غلط :
کب گفتار تو دامان قیامت شوید
درست :
که به گفتار تو دامان قیامت شوید
---
پاسخ: ضمن تصحیح بیت مذکور چینش ابیات نیز مطابق قالب شعر تصحیح شد (به این جهت بیت اشاره شده می‌شود مصرع دوم بند چهارم).

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷:

در بیت سوم در قافیه افتادگی دارد
درست آن این چنین است
تا چه مستی کردمی گر در شرابت دیدمی
---
پاسخ: با تشکر از شما، در بیت مذکور «شراب» با «شرابت» جایگزین شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:

به نظر می رسد در بیت اول یک افتادگی وجود دارد
متن این چنین است: " در عالم عشق تو کفر است و نه اسلام".
درست آن باید این چنین باشد:
در عالم عشق تو نه کفر است و نه اسلام
---
پاسخ: مطابق فرموده تصحیح شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۷:

مفتعلن مفتعلن فاعلن

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۱۰ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی:

"خامش" تخلص مولوی است، به همین دلیل ممکن است این بیت از مولوی باشد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۶:

مفتعلن مفتعلن فاعلن

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

بیت 3
غلط : نتواند
درست : نتوان
---
پاسخ: مطابق فرموده تصحیح شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

در بیت 4 افتادگی وجود دارد
غلط: توس
درست : توست
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما تصحیح شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

غلط املایی در بیت 6
غلط : کف
درست: کفر
---
پاسخ: مطابق فرموده تصحیح شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

مصرع آخر ، بین 30 غلط املایی :
غلط : ممن
درست : مؤمن
---
پاسخ: مطابق فرموده تصحیح شد.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

در مورد وزن مصرع اول از بیت آخر اشتباه کردم. درست است.
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
در بیت آخز هم می گنجد، باید آن را چنین خواند
به تو در گریخت خاقان - ی و جان فشاند بر تو
با پوزش.

رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

بیت آخر اشکال وزنی دارد
مصرع آخر غلط املایی دارد: جچان
---
پاسخ: با تشکر از شما، با «جان» جایگزین شد.

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

بلی ظاهرا به نظر میرسد که پاسخی به غزل مولوی با شد ولی در غزل مولوی آرزوی جانان وایمان وملک سلیمان نیامده(ارزوی حضور سلیمان آمده) ولاف اناالحق هم نزده واز ظلم فرعون روی موسی را آرزو کرده ونام ا بوسعید هم نیامده و...بنابراین بعید است

الف رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۳۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۶:

در بیت 4 غلط املایی وجود دارد
غلط : نمی خواب
درست : نیم خواب
قافیه بیت 5 غلط است
---
پاسخ: تغییر پیشنهادی اعمال شد، بیت پنجم متعلق به این شعر نبود که در بازبینی به شعر دیگری انتقال یافت.

الف رسته در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۷:۳۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۳:

فرم این شعر ” قعطه” است و نمی تواند “غزل” باشد.
---
پاسخ: با تشکر از شما، در بازبینی مجدد عنوان اشعار از «غزل شماره ...» به «گزیده غزل ...» تغییر داده شد تا این ابهام در مورد قالب اشعار رفع گردد.

ناشناس در ‫۱۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۷، ساعت ۰۵:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۹ - شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن:

بنام خدا
ابیات آخر این بخش به خوبی میرساند که آدمی چگونه ازخود غافل وبه چیزهای دیگر مشغولست
صدهزاران فضل داند از علوم
جان خود را می نداند آن ظلوم
داند او خاصیت هر جوهری
در بیان جوهر خود چون خری!
وبعد میگوید جان همه علوم اینست که بدانی من کیستم؟ اگر به راستی جان همه علوم فهم خویش است بسیاربسیار جای بررسی دارد
از طرفی هرکس توجیهی از خویشتن دارد اگر بپرسیم کیستی جواب روشن ومطمئن میدهد
یکی میگوید من یک معلم هستم دیگری میگوید یک کاسب یا کارگر یا کارمند یا جزآن هستم دراین موارد شغل پاسخ من کیستم شده است! آیااین پاسخها پاسخ حفیقی من کیستم است؟
نام وفامیل وفرزند چه کس بودن واهل کجا بودن وغیره هم پاسخ قاطع من کیستم میشود ولی آیا این پاسخها کافی ووافی است؟خیر پس اشکال کار خود شناسی ما خود شناسی ناقص است این فقط خودشناسی اجتماعی است خود شناسی الهی نیست وهرچه دراینگونه خود شناسی پیشتر رویم ازاصل خود دورتر میشویم
بنابراین راه مهم معرفت به خود آنست که بدانیم چه تصوری از خود پیدا کرده ایم ودرآن تجدید نظر کنیم و به تصوراتی که فقط باعتبار جامعه معنا پیدا کرده اکتفا نکنیم متاسفانه انسان از ابتدای کودکی در کنارمادرومربیان حالت وابستگی وبندگی پیدا میکند وبعد بنده یا برده عناصری در جامعه میشود وخود چه بسا متوجه این سفول وهبوط نمیگردد ولاجرم به قول او ایده ی کر وحرص نابینا و.. پیدا میکند وعیب خود را متوجه نمیشود ما ممکن است کم وبیش متوجه باشیم که اصل وجودمان آزاد وغیر وابسته است اما عاد تها وشرطی شد نها به شد ت اصرار دارند مارا وابسته واز مبدا هستی دور نگه دارند به هر حال مولوی در همه جای مثنوی بشکل هشدارو توصیه وخواهش وامر وتمنا ونوازش وگاه توهین.. باسماجت وجد یت هرچه تمامتر میگوید که باید کاری کرد پیداست که غفلت بزرگی در احوال ما دیده است.او راه پیامبران را که برای اکثرمردم حتی دینداران ناشناخته است توضیح میدهد

۱
۵۲۸۸
۵۲۸۹
۵۲۹۰
۵۲۹۱
۵۲۹۲
۵۳۰۶