گنجور

حاشیه‌ها

نسرین ایرانی در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن:

در بیت 21 شعر حاضر، یا در مصرع اول حرف "م" پس از واژه "گفتار" اضافی است، یا حرف "م" در مصرع دوم پس از "بسیار" جا افتاده است.
---
پاسخ: همین گونه است که می‏فرمایید. منتظر می‏مانیم تا دوستانی که به نسخه‏ی چاپی خمسه دسترسی دارند ما را از صورت صحیح مطلع کنند.

 

نسرین ایرانی در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت:

دست مریزاد.
در ثبت مصرع دوم بیت 32 "مگو زارکان پدید آیند مردم ..." ظاهرا اشتباهی رخ داده است، زیرا وزن مصرع درست نیست.
---
پاسخ: «ز ارکان» به معنی «از ارکان» را باید به صورت «زَرکان» بخوانید : «مگو زَرکان پدید آیند مردم». به این صورت وزن مشکلی ندارد و درست است.

 

هاتف در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:

www.hatef.mihanblog.com
بیاید به این ادرس و در مورد اوحدی بنویسید

 

محمدرضا رفعتی در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷:

سلام، مصراع دوم بیت اول به اشتباه نگاشته شده
من در دیوان خود اینگونه دیدم:
نه خوابت آن حریفان را جوابست
---
پاسخ: مطابق فرموده «نه خوابست آن حریفان را جوانست» با پیشنهاد شما جایگزین شد. هر چند در مورد «خوابت» شک دارم که منظور شما همان «خوابست» بوده باشد و اشتباه تایپی روی داده باشد.

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

راجع به "سخی شمع و شکر" در مقابل " سخن شمع و شکر" به نظر بنده چون کل غزل بر بنیان نسخه ی فروزانفر است بهتر است مطابق متن فروزانفر تصحیح گردد و نوشته شود " سخی ..."
این استدلال مدرکی . دوم استدلال منطقی که در نوشته پیشین آوردم که در جایی که اصرار و تاکید بر " هیج مگو" است، جه جای شمع و شکر است، تنها می توانی سخن ماه درون را بگویی که سخی است . آنانی که آن را دیده اند گفته اند که حتی همان سخن را نمی توانی به زبان بیاوری، حتی سر نباید جنبانید ( گر چه مولوی قدرت خارق العاده داشته است : "سر بجنبان که بلی، جز که به سر هیچ مگو") باید سکوت مطلق کرد. به قول حافظ : زیر لب دعا هم نمی توان کرد.
---
پاسخ: با تشکر، «سخن» در مصرع دوم بیت اول با «سخی» جایگزین شد.

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

با پوزش ار نا تمامی یادداشت قبلی که به علت کلیک اشتباهی ارسال گردید، اینک کاملتر آن را ادامه می دهم.
بیت اول، مصرع دوم
در نسخه ی فروزانفر چنین است:
“پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو”
“سخی ” با منطق رویت عرفانی در غزل بیشتر هم خوانی دارد. در این جا همه دعوت به سکوت می شوند، تاکید بر ” هیج مگو” است. اگر سخنی هم اجازه داده شده است “سخن گنج ” است. نه شهد ، نه شمع و نه شکر هیچ کدام جزو گنج نیستند.
این غزل رویت و کشف گوهری است که در عرفان به آن “ماه درون” گفته می شود، هرکه آن را دیده است جاودانه گی آن را دریافته و توصیف کرده است.
نمونه آن را در این جا بیابید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷/
" دی منجم گفت دیدم طالعی داری تو سعد
گفتمش آری ولیک از ماه روزافزون خویش"
حافظ هم جنین رویتی داشته است:
" گفتا برون شدی به تماشای ماه نو
از ماه ابروان منت شرم باد، رو "
غزل کامل آن را در این پیوند بیابید:
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶/

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

بیت اول، مصرع دوم
در نسخه ی فروزانفر چنین است:
"پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو"
"سخی " با منطق رویت عرفانی در غزل بیشتر هم خوانی دارد. در این جا همه دعوت به سکوت می شوند، تاکید بر " هیج مگو" است. اگر سخنی هم اجازه داده شده است "سخن گنج " است. نه شهد ، نه شمع و نه شکر هیچ کدام جزو گنج نیستند.
این غزل رویت و کشف گوهری است که در عرفان به آن "ماه درون" ، هرکه آن را دیده است جاودانه گی آن را دریافته و توصیف کرده است.
---
پاسخ: با تشکر، به استناد تحقیق شما «شمع» بازگردانده شد، در مورد «سخی» به جای «سخن» من شک کردم که نکند غلط املایی در درج حاشیه رخ داده باشد. آیا باید به جای «سخن» «سخی» گذاشته شود؟

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » هجدهم:

بند اول این ترجیع در نسخه ی فروزانفر تحت شماره ی 3434 درج شده است ، متن گنجور ( ری را) مشخصا ار منبع دیگری استقباص شده است که با نسخه ی فروزانفر تفاوت اساسی دارد. در متن گنجور غلط های فاحشی وجود دارد که می توان با نسخه ی فروزانفر تصحیح گردد
بیت 6
غلط : هر کسی
درست : هر که
بیت 10
غلط : طب ننگرم
درست : طب به ننگرم
بیت اا
غلط : گلت: « محمد مهین، من به اشارت معین
درست: " گفت محمد امین، من به اشارت مبین
اختلافات زیاد دیگری وجود دارد که لزومی به تصحیح آن ها نیست.
---
پاسخ: با تشکر، غلطهای اشاره شده مطابق تحقیق شما تصحیح شد.

 

رسته در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۶:

در پاسخ به خانم پریسا لازم دیدم عرض کنم که بیت دوم مصرع دوم مطابق نسخه ی فروزانفر همچنان است که در گنجور است:
" رها کن خرد و عقل سیر و رهواری"

 

پریسا در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۶:

ضمن عرض ادب و احترام، لازم دانستم موردی را در این غزل زیبا ذکر نمایم
در بیت دوم : مصرع دوم از همان بیت
رها کند خرد و عقل ، سیر و رهواری
بایستی صحیح باشد.

 

مهدی پورابراهیم در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳:

خواهشمندم اون کامنت قبلی مرا در مورد مصرع آخر این غزل حذف نمایید زیرا یک لحظه در تکراری بودن قافیه بی دقتی کرده ام .
لطفا مصرع آخر به این صورت اصلاح شود ((نه طریق توست سعدی ره خویش گیر و رستی ))
با تشکر وسپاس
پیوند به وبگاه بیرونی
---
پاسخ: در مورد «کم» نظرات بالایی را نگاه کنید.

 

ناشناس در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵ - دستم به دامانت:

تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
لطفا تصحیح بفرمایید!
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما «بگیر» با «مگیر» جایگزین شد.

 

راد در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۲ - حکایت معروف کرخی و مسافر رنجور:

مکن با بدان نیکی ای نیکبخت
که در "شوره زاران" نشاند درخت
صحیح می باشد.
---
پاسخ: «که در شوره نادان نشاند درخت» هم از نظر معنایی درست به نظر می‏رسد، فعلاً به استناد نظر شما پیشنهاد شما جایگزین شد.

 

فرزانه در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

این غزل خیلی بی نظیره
خیلی طول کشید تا حفظش کنم
بی نظیر ترین بیت هم
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند

 

khalil moetamed در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۲ - غنودن نرگس لیلی از بیماری، و مجنون بی‌خواب را در خواب دیدن، و به نفس تند خویش از جای جستن، و بیرون پریدن، و کمر کوه گرفتن، و مجنون را بر تیغ کوه خراشیده و خسته دریافتن، و دست سلوت بر خستگی او سودن، و مرهم راحت رسانیدن:

بخش 22 بیت های :
11- وان >>>> و آن
13-باستین >>>> به ستین ( به آستین)
15- چوبی زبانان >>> چو بی زبانان
16- زان >>>> ز آن
32- بر وی >>>> بروی ( به روی )
34- گهر بار>>>> گهربار
35- درامد >>>> در آمد
40- ار >>>>> او
42- دران >>>> در آن
62- کاختر >>> که اختر
82- درامده >>> در آمده
---
پاسخ: «باستین» به صورت «به آستین» تصحیح شد. به غیر از «کاختر» در باقی موارد مطابق فرموده عمل شد.

 

تک در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۰۸:۰۵ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

از بیت 13 به بعد اینچنین است:
پنهان مکن آتش درون را
زین سوخته جان شنو یکی پند
گر آتش دل نهفته داری
سوزد جانت به جانت سوگند
بر ژرف دهان سخت بندی
بر بسته سپهر نیل پرفند
من بند دهانت بر گشایم
گر بگشایند بندم از بند
از آتش دل برون فرستم
برقی که بسوزد آن دهان بند
من این کنم و بود که آید
نزدیک تواین عمل خوشایند
آزاد شوی و بر خروشی
ماننده ی دیو جسته از بند
هر رای تو افکند زلازل
از نور و کجور تا نهاوند
از برقه تنوره ات بتابد
زالبرز اشعه تا به الوند
ای مادر سر سپید بشنو
این پند سیاه بخت فرزند
از آتش آه خلق مظلوم
وز شعله ی کیفر خداوند
ابری بفرست بر سر ری
بارانش ز هول و بیم و ترفند
بشکن در دوزخ و برون ریز
پادفره کفر کافری چند
زان گونه که بر مدینه عاد
بر سر شرر عدم پراکند
چونان که به شارسار پمپی
ولکان اجل معلق افکند
بفکن ز پی این اساس تزویر
بگسل زهم این نژاد و پیوند
بر کن زبن این بنا که باید
از ریشه بنای ظلم بر کند
زین بی خردان سفله بستان
داد دل مردم خرمند

 

khalil moetamed در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۱ - دل دادن مجنون، سگی را که در کوی دلدار دیده بود، و بازوی خون را طوق گردن او ساختن، و تن استخوان شده را گزند دهان و مزد دندان او کردن و به زبان چربش نواختن:

بخش 21 بیت های :
1- افتاب >>>>> آفتاب
3- تفسیده >>>> تفتیده
19- باستین >>> با ستین ( با آستین )
37- دران >>>> در آن
46- هرکز >>> هر کز
53- ان >>>> آن
60- زان >>> ز آن
---
پاسخ: تفسیده به نظر درست می‏رسد، «باستین» با «به آستین» جایگزین شد. در باقی موارد مطابق فرموده عمل شد.

 

khalil moetamed در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۰ - عزیمت دوستان جانی سوی مجنون، و او را از دیو لاخ کوه، به افسون، در حلقهٔ مردمان در آوردن، و سایه گرفتن آواز درختان سایه‌دار، و چون باد سوی باغ دویدن، و آهنگ مرغان باغ کردن، و با بلبل گلبانگ زدن:

بخش 20 بیت های :
47- برشد >>>>> بر شد
49- ان >>>>> آن
54- کازار >>>> که آزار
56- بنشید >>>> بشنید؟
---
پاسخ: با تشکر، مورد آخر احتمالاً «به نشید» باشد. موارد اول و دوم مطابق فرموده جایگزین شد.

 

khalil moetamed در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۹ - جواب نبشتن مجنون مرفوع القلم، از سیاهی آب ناک دیده، جراحت نامه لیلی را، و ریشهای سربسته از نوک قلم خاریدن، و خون سوخته بر ورق چکانیدن، و دهانه جراحت را به کاغذ لیلی بستن:

بیت 47- ت ابستد >>>> تا بستد ؟

 

دکتر محمود جوادی در ‫۱۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

با درود گرم و صمیمانه ! به باور من اگر به جای کلمه ی حسن . علم نوشته می شد شایسته تر بود

 

۱
۵۱۵۰
۵۱۵۱
۵۱۵۲
۵۱۵۳
۵۱۵۴
۵۲۰۱