گنجور

حاشیه‌ها

بهرام مشهور در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:

درنسخه مورد استفاده فیتز جرالد ، حرف ی از انتهای هر چهار مصرع حذف گردیده ، دیگر اینکه اگر بکشتزار را به کشتزار مرقوم نمائید قشنگ تر می شود

بهرام مشهور در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:

در نسخه ای که ادوارد فیتزجرالد از روی آن اشعار خیّام را به انگلیسی ترجمه کرده و مورد اقبال اروپائی ها قرارگرفته ، مصرع دوّم اینگونه است :سرمست بدم چو کردم این اوباشی . از نظر منطق شعر نیز سنگ بر سبو زدن عیاشی نیست بلکه اوباشی است

بهرام مشهور در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:

پس از قرنها ، انگار خیّام رخ در رخ پول دوستان و سرمایه داران حریص دارد که خطاب به آنها می گوید : فقط آن مایه یعنی آن مقدار از مال دنیا را که برای رفع نیازهای اساسی و راحتی انسان است ، عذر درست اخلاقی و منطقی دارید که در طلبشان بکوشید ولی بیشتر از آنها را اگر بدنبالشان باشید شما را درمسیری خواهد انداخت که مدام ذهنتان گرفتارش خواهد شد و دیگر رنگ خوشبختی را نخواهید دید و چون در نظر خیّام گذران عمر باید به خوشدلی باشد ، او انسانها را از چنین کاری برحذر می دارد .

مهدی طهوری در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:

ـ این غزل در مدح خواجه جلال الدین تورانشاه است.
ـ با آن که ممکن است عجیب به نظر برسد، اما در این غزل احتمالاً منظور از پیر مغان همان خواجه تورانشاه است. (علاوه بر آن معنای شاعرانه).
ـ من یزید: چه کسی اضافه می‌کند.
ـ من یزید فضل: معامله و حراج دانش
ـ بیت پنجم را به دو صورت سروده. در صورت نخست پیامی است به شاه و وزیر که چرا مرا از یاد برده‌اید و در وجه دیگر یعنی: من به عالم ملکوت تعلق دارم، این چه وضعی است که دلبستگی‌ها جایگاه اصلی مرا از یاد من برده است.

علی جلالپور در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ وحشی بافقی » ناظر و منظور » یاد نمودن ناظر از بزم آشنایی و ناله کردن از اندوه جدایی و شکایت بخت نامساعد بر زبان آوردن و حکایت طالع نامناسب بیان کردن:

خواهشمندم نظرات بنده و هرکس دیگر را بررسی کنید و سپس تغییرات را لحاظ کنید و اصل همیشه بر این باشد که آنچه که در خود متن است به احتمال 90% درست تر است.. برای مثال مواردی که خا نم سارا در مورد صد آوردند .. در قدیم و در فارسی سره عدد صد با سین نوشته می شو و همان سد درست تر ایت .. زیرا ما پیش از آن که حروف عربی را بگیریم سد را خود داشته ایم این رسم الخط بعد ها عوض شده و ما را به سمت عربی بیشتر سوق داده.. مثال طهران و تهران..

ناصر مهرامی در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:

در بیت اول به جای کلمه ایلش باید ایلن نوشته میشد. متشکرم

نسرین ر. ایرانی در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی:

در بیت زیر:
تا پل نشکست بر تو گردون
زین پل به جهان جمازه بیرون

"به جهان"، باید حتما سرهم نوشته شود تا معنای درست را برساند (فعل امر از جهیدن)

عرفی در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:

فرصت شیرازی درباره ی این غزل یک تفسیری دارد در نوع خود جالب. البته تفسیرها از اشعار حافظ متنوع و بعضا متناقض است.

علی جلالپور در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ وحشی بافقی » ناظر و منظور » ناقهٔ خیال در وادی سخن راندن و لعبت نظم را در هودج اندیشه نشاندن در رفتن ناظر از اقلیم وصال و خیمه زدن در سرمنزل رنج و ملال:

بیت 34 : که او را "دو" قدم باشد به دیده... در قدم معنایی ندارد

ص در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵:

در بیت پنجم "بیذق" صحیح می باشد.

رسته در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲ - هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه:

در سرتاسر آثار مولوی سکلیدن معادل لعت امروزی گسلیدن است.
این غلط و اشتباه نیست بلکه اختلاف لهجه است

ناشناس در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

در باب دوست بی نظیر ترین سروده است.

ahmad در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۶:

دربرخی از اسناد بیت سوم بدین صورت آمده است:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ازاو جانی ستانم جاودان
اوزمن دلقی ستاند رنگ رنگ

ناشناس در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

این ابیات یکی از اشعار پر مغز فخرالدین عراقیست.
برمثال خویشتن حرفی نوشت... اشاره دارد بر حدیث قدسی کنز مخفی .من گنج مخفی بودم .دوست داشتم که شناخته شوم .پس خلایق راخلق کردم.

ناشناس در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

تا مرا در دیده نوری بود و هست ..... روی من با بدر رخشان است و بس

گمنام در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری:

با سلام و سپاس از زحمات شما
فکر میکنم در بیت پنجم بهتر است واژه "که" جایگزین "نه" شود. بیت 5 وصل میشود به بیت 6.

مینا در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
این بیت رو دیروز کسی برای من ارسال کرده که زمانی همه وجودم بود و الان به خاطر یه سری مسائل مجبورم که از تماو وجودم خارجش کنم.خودشم می دونه و شاید به این خاطر این بیت رو برام پیامک کرده.به جز آرامشش دعا و آرزویی ندارم.
ازت متشکرم سعدی به اندازه تمام لحظاتی که تا الان زندگی کردم به خاطر حرفهای دلت که مکتوبشون کردی و جاودانه شده اند.

مهمان در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲ - هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر رضی الله عنه:

با تشکر از زحمات شما در بیت:
تا ز غیرت از تو یاران نسکلند
زانک آن خاران عدو این گلند
به نظر "نسکلند" اشتباه است و "نگسلند" باید باشد.

بهرام مشهور در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:

در سایه گل نشین که بسیار این گل
ازخاک درآمده ست و برخاک شده

بهرام مشهور در ‫۱۳ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۹:

همیزد باید جدا نوشته شود چون در اینجا یک قید و یک فعل مجزا هستند : همی زد

۱
۵۱۴۶
۵۱۴۷
۵۱۴۸
۵۱۴۹
۵۱۵۰
۵۴۵۹