گنجور

حاشیه‌ها

محمد در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:

با سلام
منظور از کنیزک در این داستان جیست؟

 

آمیس در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:

سلام؛ لطفاً خطاب به همدیگه چیزی نگیم تا هر کسی بتونه نظر خودش رو با آزادی کامل فکری بیان کنه همونطوری که حضری مولوی رحمت اله علیه فرموده : "هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من"
من هم نظر و برداشت خودم رو از رباعیات حکیم عمر خیام که از نظر من خیلی قابل احترام و دانشمند بزرگیه می نویسم و معتقدم اگر سخنان این بزرگان (شعرا و دانشمندان نامی) خدایی نبود بعد از این همه قرن باقی نمی موند و تا حالا از بین رفته بود و به دست ما نمی رسید.
به نظر من این بیت این معنی رو می رسونه که همه آدمها حتی آدمهای صاحب فضل و کمال و دانشمندانی که بهترین، بالاترین و سرامد دوران خودشون بودند با آنهمه دانایی و توانایی درگذشتند و نتوانستند از دام مرگ فرار کنند و حالا فقط داستان و حکایتی از اونها باقی مونده . در احادیث هم داریم که هر دردی چاره و درمان داره الا مرگ.

 

آمیس در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:

هیچ کس بی عیب نیست و هیچ کس هم بی غم نیست. پس یا باید مدام می بخوری و در عالم مستی و بی خبری همه دنیا رو با غم و غصه هاش از یاد ببری یا اینکه عاقل باشی و فکر کنی همون طوری که تو به حال خیلی ها که از تو بهتر و بالاترن غبطه و حسرت می خوری ، خیلی ها هم که حال و روزشون از تو بدتر و پایین تره به حال تو غبطه می خورن پس خدا رو شکر کن و غمگین و ناامید نباش.

 

آمیس در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

از قدیم گفتند : "مستی و راستی"
تو قرآن هم به این مضمون اومده که در شراب منافعی هست ولی ضررهاش بیشتره به همین دلیل حرام و گناهه.
این بیت به آدمهای دو رو هم می تونه اشاره داشته باشه؛ آدمهایی که چون می نمی خورن خودشون رو خوب می دونند ولی مال حروم می خورند و هزار کار دیگه می کنند. کاش خدا به همه آدمها اجازه میداد لااقل یکبار جلوی همه می بخورن اونوقت حقیقت وجود و باطن آدمها معلوم می شد.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴:

نظیر همین رباعی را به شهید بلخی نسبت داده‏اند با این روایت:
دوشم گذر افتاد به ویرانه‏ی طوس
دیدم جغدی نشسته جای طاووس
گفتم: «چه خبر داری از این ویرانه؟»
گفتا: «خبر این است که: افسوس! افسوس!»

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

دختر هاتف غزلی در همین وزن و قافیه دارد:
چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم ...

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۲۵ - غزل چه شود اگر که بری ز دل همه دردهای نهانیم :

این غزل با غزل معروف پدر رشحه (هاتف اصفهانی) با مطلع:
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
هموزن و قافیه است و رشحه آن را در استقبال از پدرش سروده.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۲۳ - غزل جفا و جور تو عمری بدین امید کشیدم :

مصرع اول بیت سوم از لحاظ وزنی مشکل دارد. من در پاورقی یک نسخه از دیوان هاتف این شعر را به همین ترتیب دیده‌‏ام. مصرع می‏تواند به این صورت درست باشد: «اگر چه سست بود عهد نیکوان [همه] اما»
ضمن آن که در مقطع غزل «ضیاء السلطنه» باید «ضیاء سلطنه» خوانده شود تا وزن درست باشد.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در شکایت روزگار و بی‌وفایی مردم:

این قصیده در دیوان عبدالواسع جبلی (قصیده‏سرای عهد سلجوقی) نیز آمده. مصحح پیرامون این قصیده آورده:
در رساله‏ای به نام «التحفة البهیّة و الطرفة الشهیة» رساله‏ای از عبدالواسع جبلی به عربی وجود دارد که در آن پس از حمد و ستایش خداوند مردم هرات را نکوهش نموده و از کردار ناصوابشان چشم‏پوشی کرده و قصیده‏ای به عربی از خود در این معنی آورده با این مطلع:
الا یا صاحبی مضا الوفاء
من الدنیا و حال له المضاء
و گفته قصیده‏ای فارسی در این معنا دارد. این قصیده‏ی معروف که آن را به سنایی هم نسبت داده‏اند همین قصیده است.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مقام اهل توحید:

مصرع دوم بیت 58 از آن فرخی سیستانی است (این قصیده).

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی:

غلامحسین یوسفی در کتاب «فرخی سیستانی» به نقل از دیوان فرخی چاپ دبیرسیاقی ابیات ابتدایی این قصیده را با چند اختلاف نقل کرده. از آن جمله:
الف) به جای «پیلگون» در اولین مصرع قصیده «قیرگون» آورده.
ب) به جای «رای» در بیت اول «رأی» آورده.
ج) به جای «مغبر» در بیت دهم «مغیر» آورده. البته اولین شاهد کلمه‏ی مغبر در لغتنامه‏ی دهخدا همین بیت است. ضمن آن که نظر به این که من این قصیده را سالها پیش از روی کتاب چاپی رونویسی کرده‏ام، ممکن است این مورد آخر حاصل از این بوده باشد که من کلمه را غلط چاپی تشخیص داده و به ظن خودم تصحیح کرده‏ام.
از این قصیده‏ی فرخی شاعران زیادی استقبال کرده‏اند (منبع همان کتاب) که از آن جمله‏اند:
الف) امیرالشعرا محمد معزی نیشابوری:
بر آمد ساجگون ابری ز روی ساجگون دریا
بخار مرکز خاکی نقاب قبه‏ی خضرا
ب) سنایی غزنوی در قصیده‏ای که با مصرع «مکن در جسم و جان منزل، که این دون است و آن والا» می‏شود (این قصیده) و مصرع دوم بیت 58 آن عیناً نقل از فرخی است.
ج) میرزا حبیب قاآنی (1270-1223 ه.ق) در قصیده‏ای در مدح امام رضا (ع) با این مطلع:
به گردون تیره ابری بامدادان بر شد از دریا
جواهر خیز و گوهرریز و گوهربیز و گوهرزا
د) شمس الشعرا میرزا محمدعلی خان سروش اصفهانی (1285-1228 ه.ق) در قصیده‏ای در مدح امیرمؤمنان (ع) با این مطلع:
دو ابر بانگ‏زن گشت از دو سوی آسمان پیدا
به هم ناگاه پیوستند و بر شد از دو سو غوغا

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۹:

این ابیات بخشی از غزلی هستند که بنابر گفته‏ی کتاب «میراث فرهنگی و ادبی انجوی شیرازی» صفحه‏ی 118 در برخی از نسخ دیوان حافظ آورده شده. بیت دوم غزل با جستجو در اینترنت یافت شده.
از دوستان اگر کسی متن کامل غزل را در اختیار دارد، لطفاً در حاشیه نقل کند تا متن را کامل کنیم.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۸:

این بیت گویا مقطع غزلی منتسب به حافظ است. بیت از اینجا نقل شده.
از دوستان، هر کس متن کامل غزل را در اختیار دارد لطفاً در حاشیه نقل کند.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۷:

متن این غزل از اینجا نقل شده:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۶:

متن این غزل از اینجا نقل شده:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۴۸ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۵:

این مطلع غزلی است که بنابر گفته‏ی کتاب «میراث فرهنگی و ادبی انجوی شیرازی» صفحه‏ی 118 در برخی از نسخ دیوان حافظ آورده شده.
از دوستان اگر کسی متن کامل غزل را در اختیار دارد، لطفاً در حاشیه نقل کند تا متن را کامل کنیم.

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۴:

متن این غزل از اینجا نقل شده:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۲:

منبع متن این غزل اینجاست:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:

متن این غزل از اینجا نقل شده:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

حمیدرضا در ‫۱۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰:

این ابیات بخشی از غزلی هستند که بنابر گفته‏ی کتاب «میراث فرهنگی و ادبی انجوی شیرازی» صفحه‏ی 116 در برخی از نسخ دیوان حافظ آورده شده. ابیات دوم تا چهارم با جستجو در اینترنت یافت شده.
مصرع اول بیت سوم این گونه نقل شده بوده: «کار زلف توست مشک‏افشانی و ای نظّارگان» که بنا بر حدس به صورت «کار زلف توست مشک‏افشانی و نظارگان» بازنوشت شد.
از دوستان اگر کسی متن کامل غزل را در اختیار دارد، لطفاً در حاشیه نقل کند تا متن را کامل کنیم.

 

۱
۵۱۴۶
۵۱۴۷
۵۱۴۸
۵۱۴۹
۵۱۵۰
۵۲۰۱