سیدمحمد جهانشاهی در ۲۹ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱
مرا دردی ست در دل ، نه چو هر درد
دوایِ آن ، نه در گرم است و نه سرددوایِ دردِ من ، دردی ست سوزان
که آتش در زند ، در گرم و در سرددوایِ دردِ من ، دردِ رسائی ست
که از هر درد ، بیرون آورَد گَرددوایِ دردِ من ، دردی ست شافی
که روبد از دل و جان ، گَردِ هر دردطبیبی مشفقی ، ربّانیی کو
که دردم را تواند چاره ای کرددوایی خواهم از دستِ طبیبی
که تا گردَم سراپا ، جملگی دردنمیبینم به عالم ، سرخ روئی
نهم تا بر درِ او ، چهرهٔ زردبه سویِ اولیایِ حق ، نشانی
به نزدِ کیست ، یا رب از زن و مردبسی گشتم ، بسی جُستم ندیدم
کسی کو باشدش ، یک ذرّه زین دردهمه عمرم ، درین سودا به سر شد
نه مقصودم به دست آمد ، نه همدردبنِه دل فیض ، بر دردی که داری
خوشا حالِ کسی ، کو دارد این دردطبیبِ حق ، دوا ، جز دردِ حق نیست
به دردِ او ، شفا یابی ز هر درد
حسین در ۲۹ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰:
ایده تفسیر اشعار توسط هوش مصنوعی بسیار ایده بدیه .
میگه " این شعر به انتقاد از نقش نگهبانان و محافظان در زندگی انسانها میپردازد."
در کل نکنید این کارو آقاجان
احمد خرمآبادیزاد در ۲۹ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:
منزل، فاصله بین دو استراحتگاه کاروان بوده که معمولا در یک روز پیموده میشد. <لغتنامه دهخدا>
به همین خاطر در ادبیات ایران، اصطلاح «یک منزلی»، «دو منزلی»، ...، «ده منزلی» و «صد هزار منزل» به کار رفته است.
.فصیحی در ۲۹ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۰۲ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:
جناب برگ بی برگی...🌹
شما با شرحهای زیبا قلب خواننده غزل را به بینهایت وصل میکنید
سیاوش کیان در ۲۹ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳:
سلام - چرا شعر «چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمی دانم» از مولانا در گنجور نیست؟ (یا من نمیتونم پیداش کنم).
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:
این معاین هست ضد آن خبر
که بشر به سرشته آمد این بشر
مصرع دوم یعنی چه ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:
گفت حق سیماهم فی وجههم
زانک غمازست سیما و منم
یعنی چه ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:
پس وزیرش گفت ای حق را ستن
بشنو از بندهٔ کمینه یک سخن
منظور از ستن چیست ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:
همچو این خامان با طبل و علم
که الاقانیم در فقر و عدم
معنی الاقانیم چیست ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۴ - منادی کردن سید ملک ترمد کی هر کی در سه یا چهار روز به سمرقند رود به فلان مهم خلعت و اسپ و غلام و کنیزک و چندین زر دهم و شنیدن دلقک خبر این منادی در ده و آمدن به اولاقی نزد شاه کی من باری نتوانم رفتن:
از شتاب او و فحش اجتهاد
غلغل و تشویش در ترمد فتاد
فحش اجتهاد یعنی چه ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۳ - جواب گفتن مسلمان آنچ دید به یارانش جهود و ترسا و حسرت خوردن ایشان:
ای دلیلت گندهتر پیش لبیب
در حقیقت از دلیل آن طبیب
منظور از آن طبیب کیست ؟
احمد خرمآبادیزاد در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
«پایست» در مصرع دوم بیت شماره 4، از مصدر پایستن (باقی ماندن، دائم بودن و ...). <لغتنامه دهخدا>
بر سر تیغ، چگونه میتوان دوام آورد؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۳ - جواب گفتن مسلمان آنچ دید به یارانش جهود و ترسا و حسرت خوردن ایشان:
خود هنر آن دارد که دید آتش عیان
نه کپ دل علی النار الدخان
یعنی چه ؟
ضمن این که وزن مصرع اول درست نیست
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۳ - جواب گفتن مسلمان آنچ دید به یارانش جهود و ترسا و حسرت خوردن ایشان:
در گذر از فضل و از جهدی و فن
کار خدمت دارد و خلق حسن
تفسیر لطفا ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۲ - مثل:
داند این را هرکه ز اصحاب نهاست
که نهاد من فزونتر از شماست
اصحاب نها یعنی چه ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۰ - حکایت آن سه مسافر مسلمان و ترسا و جهود و آن کی به منزل قوتی یافتند و ترسا و جهود سیر بودند گفتند این قوت را فردا خوریم مسلمان صایم بود گرسنه ماند از آنک مغلوب بود:
آن دو گفتندش ز قسمت در گذر
گوش کن قسام فیالنار از خبر
کسی حدیث کامل مربوط به این بیت رو داره ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۰ - حکایت آن سه مسافر مسلمان و ترسا و جهود و آن کی به منزل قوتی یافتند و ترسا و جهود سیر بودند گفتند این قوت را فردا خوریم مسلمان صایم بود گرسنه ماند از آنک مغلوب بود:
تخمه بودند آن دو بیگانه ز خور
بود صایم روز آن مؤمن مگر
تخمه بودن یعنی چه ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۰ - حکایت آن سه مسافر مسلمان و ترسا و جهود و آن کی به منزل قوتی یافتند و ترسا و جهود سیر بودند گفتند این قوت را فردا خوریم مسلمان صایم بود گرسنه ماند از آنک مغلوب بود:
نان گرم و صحن حلوای عسل
برد آنک در ثوابش بود امل
یعنی چه ؟
کوروش در ۳۰ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۰ - حکایت آن سه مسافر مسلمان و ترسا و جهود و آن کی به منزل قوتی یافتند و ترسا و جهود سیر بودند گفتند این قوت را فردا خوریم مسلمان صایم بود گرسنه ماند از آنک مغلوب بود:
چون بتابد تف آن خورشید جشم
کوه گردد گاه ریگ و گاه پشم
جشم یعنی چه ؟
سیدمحمد جهانشاهی در ۲۹ روز قبل، دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳: