گنجور

حاشیه‌ها

پارسا پورسلطانی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری:

خداوندی که چون نامش بخوانی نیابی در جوابش لن ترانی

لن تهرانی اشاره به قوم موسی داره

پارسا پورسلطانی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری:

به نام آنکه هستی نام ازو یافت ...

به نام آنکه : آغاز میکنم به نام خدایی که

فلک جنبش فلک آرام : علما تصور میکردن زمین ثابت هست و سامان میچرخد

 

فرید کیومرثیان زند در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

(( صدای خدا در جان )) 

چو بخت، در ببندد از شامگاه
دلت فتد ز پای، جانت به آه

ز سوز سایه، دل شود بی‌صدا
نشینی خسته در شبِ بی‌پناه

ندایی خیزد از سرای راز:
مرو، که یار توام در هر سپاه

نگر، که عشق نغمه‌ای بشنود
کز حق بود، نه از هوس و گناه

فریدارن گوید از سرِّ خویشتن:
یزدان بود در خویش، در هر نگاه


فرید کیومرثیان دوشنبه - ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

Mohsen Dousti در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰ - چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان:

باعرض سلام خدمت همه دوستان

برای تفسیر ابیات مثنوی کتابهای آقای کریم زمانی بسیار جامع و ساده بیان شده است

بابک چندم در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۳۲ در پاسخ به اشکبوس رضا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۴:

عزیز

اگر به بخش دوم همین دوازده رخ رجوع کنی می بینی که شاه توران پس از شکست مقابل رستم به سرعت به کاخ خود در خلخ بازگشت.

خلخ در خطا/ختاء (ختن) است و نه در ایران کنونی، پس توران آنجاست نه در ایران کنونی...

ایران و انیران هم از زبان و زمان ساسانی است و نه پیش از آن، تیسفون پایتخت ساسانیان در عراق کنونی بود و منظور از انیران غیر ایرانیانی است مانند اهالی آشورستان، بابلستان، اعراب تحت سلطه ساسانیان و امثالهم، و نه تورانیان که هزاران سال قبل از ساسانیان و هزاران کیلومتر در شرق آنها بودند...

محمد در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۴:

درود؛ پیشنهاد می‌کنم برای معنای ابیات و اشعار از هوش مصنوعی استفاده نکنید. اغلب ابیات را به غلط معنا کرده است. برای مثال: درخت و برادر به هم بر بدوخت یعنی  تیری  پرتاب کرد که از درخت گذشت و به برادرش شغاد اصابت کرد و درخت و برادرش به هم دوخته شدند. اما خودتان ملاحظه کنید که هوش مصنوعی چه معنایی را بیان کرده است!هوش مصنوعی: درخت و برادر به هم وابسته‌اند و وقتی یکی از آنها می‌رود، دیگری از دلش غمگین می‌شود.   واقعا که!

بابک چندم در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۸ در پاسخ به برمک دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

@ برمک

عزیزم

نام شما "برمک"  را اگر کسی بخواند نَرمک و دیگری نارمَک و یکی دیگر گَرمَک، وماهَک و و و... را قبول میکنی که از بابت پرگویشی و بازی با کلمات در فارسی و این دست داستانهاست؟ فکر نکنم...

دلایل موجودی چند گونه از یک نام در فارسی دلایل متعدد دارد ازجمله چرخشها از یک زبان به زبان دیگر، مثلاً ۱-از اوستایی به پارسی میانه و ۲- سپس از آن به فارسی...

همچنین طبیعت خط پهلوی که فقط ۱۴ علامت/حرف داشته که بسیاری از این حروف هر کدام چند بارِ آوایی داشتند و در دوران پسین (در زمان و زبان فارسی) به دلیل آشنایی ناقص آنها را به اشتباه نوشتن، همچنین در گویشهای مختلف آنرا به شکل رایج در گویش محلی در آوردن و....

آن تهماسب نیست که به گشتاسب و وشتاسب و غیره تبدیل شده که همان "ویشتاسپا" از پارسی کهن و اوستایی است که تبدیل شده به ویشتاسپ، وُشتاسپ و گشتاسپ و گشناسب و....

وَهرام/ورهرام پارسی میانه هم که در فارسی شده بهرام از اوستایی(جوان) وِرِتراغنا آمده یعنی درهم شکننده سد(ها) از ریشه مشترک هندوایرانی، یک فارسی زبان شاید متوجه چرخش از وهرام/ورهرام به بهرام شود ولی چرخش از وِرِتراغنا به بهرام راچطور؟ بدون مطالعه و یادگیری زبانهای کهن -> خیر...

گَیومَرت در پارسی میانه هم از گایا+مارِتا(ن) اوستایی آمده (مارتاندا همتایش است در ودایی)، گایا (جان) و مارِتان (مردنی/قابل مرگ/فانی) . گایا سرچشمه گیان در کردی و جان در فارسی، گیهان و جیهان و جهان و کیهان....

نمونه ای دیگر نام "آرتاخشاتریا" هخامنشی (آرتا + خشاتریا ولی سرهم) که به ارتَخشیر و بعد اردشیر تغییر یافته، و یا آنچنانکه آهورا مازدا (دو لغت یکی لقب و دیگری صفت) که در پارسی کهن تبدیل به آئورامازدا (یک لغتِ سرهم) و بعد در پارسی میانه اورمَزد و بعد در فارسی هُرمَز(د)/هُرمُز شده از بابت تغییرات در زبان طی زمان است از جمله ورود نامها از زبانی خارجی ولو از زبانی دیگر از خانواده ایرانی به زبان بومی برای مثال از اوستایی ->پارسی کهن-> پارسی میانه->فارسی...و نه از بابت پرگویشی و پویایی و امثالهم...

یک فارسی زبان امروزی زبان پارسی میانه را (به غیر از برخی لغات) نمی فهمد مگر آنکه آنرا یاد بگیرد، همچنین یک فرد ساسانی هم زبان نیاکان هخامنشی خود را نمی فهمید چرا که نه فقط آواهای زبان کهنتر یا از بین رفته یا تغییر اساسی کرده بود که دستور زبان به اندازه ای زیر و رو شده بود که برای یک ساسانی زبان هخامنشی قابل فهم نبود، همچنین یک هخامنشی هم زبان پارسی میانه را نمیتوانست بفهمد.(اگر با معجزه ای چند قرن بعد زنده می شد 😊)...

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:

جناب سعدی و اشارتش به شاهد دوستی...

کتاب شاهدبازی دکتر شمیسا

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵:

گروتسک جالبی در این قطعه وجود دارد. 

توصیفاتی که از  دختر می‌شود به‌خصوص در بیت آخر، صفاتی انسانی هم هست و بیاندیشید که چنین دختری را چه کس می‌تواند دوست داشته باشد؟ همه از چنین یاری فراری هستند. حال همین صفات دقیقن توضیح خصوصیات شراب (دختر رز) است.

این طنز شعر حافظ و توصیفاتی که در حقیقت ضد وصف است همان گروتسک هنری در ادبیات است. 

هرچه گفت حضرت حافظ حق گفت در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:

به به به این مرد بزرگ که با همین دو بیتش میشه یک عمر زندگی کرد 

متاسفانه یک سری از دوستان ما اشعار حضرت رو به جهت توجیه الکل پرستی خودشون و یک سری هم تاکید بیش از حدی بر عرفانی و مذهبی بودن ابیات دارن

عزیزان دل خیام خیلی ساده گفته که هر چیزی که ازش لذت میبری و میدونی که بهت صدمه ای نمیزنه و باعث خوشنود شدنت میشه رو به کار بگیر و این حال خوبن رو با دوستانت به اشتراک بذار

تاکید خیام به زودگذر بودن این دنیا همیشه و تو همه ی رباعیات بوده 

امروز شاد باش فردا فرصتی برای هیچ چیز نمیمونه

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴:

امیر مبارزالدین (محتسب در شعر خواجه حافظ) پس از شکست از جلایریان در راه برگشت شجاع‌الدین پسرش و یحیا پسر برادرش را سرکوفت می‌زد که شما سستی کردید و من شکست خوردم و خط‌ونشان می‌کشید که به شیراز برسیم هر دوی شما را جزا می‌دهم. این‌دو پسرعمو یک کاسه کردند و در اصفهان او را به بند کشیدند و شجاع شاه شد و مبارزالدین را در قلعه طبرک اصفهان محبوس کرد و میل بر چشمانش کشید که نتواند اقدامی برای شاه شدن دوباره کند. یحیا هم والی اصفهان شد. مبارز در قلعه طبرک ماند تا بمرد.

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۰۰ در پاسخ به امیرالملک دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

درود بر شما

 

شاد باشی

فرید کیومرثیان زند در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۴:

 

 

نغمه‌ی غریب

دلِ من، در وادی دهر، قصه‌ی اندوه شنید
از نگاهِ یارِ بی‌مهر، زهر در جانم چکید

باده‌ی پیمانِ فسون، شعله بر دل برفروخت
ناله‌ی بیگانگان، در باغِ امیدم وزید

رازِ دل، چون شبنمی، در پرده‌ی خاموش مُرد
چهره‌ها، چون برگِ پژمرده، به خاکستر رسید

اشکِ جان، همچون سرابی در بیابان محو شد
در غبارِ غربتِ جان، قامتِ امید خمید

عشق، چون مرغی شکست از بندِ طوفانِ ملال
بی‌صدا، از خاکِ دل، سوی افلاک آفرید

فریدران، در خویشتن، افتاده چون خاکستر
در سکوتِ دهر، نغمه‌ی بی‌پایان سرود

 

فرید کیومرثیان | فریدران یکشنبه - ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

بابک چندم در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۹ در پاسخ به برمک دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

@ برمک

مان و ماد را در پست دیگر توضیح دادم، اما گَرودمان در پارسی میانه بی هیچ تردیدی از گارُ +دمانا از زبان اوستایی است گارُ (ترانه،آهنگ song) و دمانا (خانه)...

فرید کیومرثیان زند در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت گور کنی که عمر دراز یافت:

راز نهان

گورکن در شب، چهره‌ای غمگین بر کشید
در آینه‌ی دل، خوابِ حقیقت برفروختید

لبخندها، سایه‌ای از رنج در دل دارند
در جست‌وجوی آرامش، به خود پشت کردند

نقاب‌ها در سایه‌ی روزگار پنهان است
فریدران در خویش، به نور حقیقت راه یافت

فرید کیومرثیان | فریدران یکشنبه - ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

بابک چندم در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۲ در پاسخ به برمک دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

@ برمک

ایزد مطلقاً از فارسی است و نه پارسی (میانه یا کهن)، همچنین یزدان که به شکل مفرد است نیز از فارسی است و نه پارسی.

در پارسی میانه یَزَد شکل مفرد و یَزَدان جمع آن است که از ریشه یاز میاید...

خدا(ی) برابر با صاحب/مالک نیز از فارسی است و نه از پارسی میانه، در پارسی میانه "خدا(ی)" یک لقب/عنوان است برابر با سرور/سالار همانند (Lord) در انگلیسی یا اربابِ عربی. "خدای نامگ" که مرجع شاهنامه است یعنی نامه سروران/سالاران/بزرگان و نه نامه مالک(ان) یا صاحب(ان)...

همچنین "آهورا" در اوستایی و مترادف آن "آسورا" در ودایی نیز برابر سرور/سالار و یا (Lord) در انگلیسی است...

بابک چندم در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۱ در پاسخ به برمک دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

@ برمک

همچنین درود بر شما

اما خیر "مان" در زبانهای کهن ربطی به آنچه که شما نوشتی ندارد، همچنین نام قوم "ماد" را به آن مرتبط کردن نیز کاملاً بی ربط و بی اساس است.

مان در آن زبانهای کهن برابر ذهن/فکر(کردن) است، معنی "مادا" هم که نام قوم مورد نظر است ناشناخته است، و احتمال می دهند که همچون "مادهیاپرادش: پرادشِ میانی" و برابر آن در پارسی میانه "مَیان، مَیانیگ" باشد.

مهرناز در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۳ - سبب نظم کتاب:

چو بانگ دهل هولم از دور بود به غیبت درم روی مستور بود رو معنی کنید لطفا

امیرالملک در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

جناس تام

امیرالملک در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۵۸ در پاسخ به رضا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

البته معنایی که سعدی در نظر داشته جدای از یک مسئله احتماعی یا سیاسی است.

۱
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
۵۴۵۶