شکوه حسن را از دورباش ناز می دانم
عیار عشق را از لرزش آواز می دانم
از آن بر من شکست از مومیایی شد گواراتر
که بی بال و پری را شهپر پرواز می دانم
نمی گردد صدف از دیدن گوهر حجاب من
قماش نغمه را از پرده های ساز می دانم
من آن کبک ز جان سیرم شکارستان عالم را
که ماه عید خود را چنگل شهباز می دانم
همن بهتر که سازم توتیا آیینه خود را
که من زنگار را چون طوطیان غماز می دانم
ربوده است آنچنان درد طلب از کف عنانم را
که انجام سفر را پله آغاز می دانم
نه کافر نعمتم تا نالم از ناسازی گردون
که قدر گوشمال چرخ را چون ساز می دانم
نسازد لن ترانی چون کلیم از طور نومیدم
نمک پرورده عشقم، زبان ناز می دانم
زجیب خامشی چون شمع از آن سربرنمی آرم
که لب وا کردن خود را دهان گاز می دانم
درین بستانسرا صائب چنان خود را سبک کردم
که رنگ چهره گل را گران پرواز می دانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به زیبایی و معانی عشق اشاره میکند و از احساسات پیچیده و دردهای ناشی از عشق سخن میگوید. او با استفاده از تشبیهات مختلف به بیان شور و شوق خود میپردازد و از وزش عشق که شبیه به یک پرواز آزاد است، یاد میکند. او همچنین به سختیهای عشق و دلتنگیهای خودش اشاره کرده و به این نکته میپردازد که عشق او را به گونهای تغییر داده که احساساتش را عمیقتر احساس میکند. در نهایت، شاعر احساس عمیق خود را نسبت به زندگی و عشق بیان میکند و نشان میدهد که چگونه این احساسات بر روح و روان او تأثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: زیبایی چهره را از فاصله خواهید شناخت و کیفیت عشق را از تردید و نوسان در صدا درک میکنم.
هوش مصنوعی: شکست من از آن بود که متوجه شدم یک مومیایی از چیزی که تصور میکردم بهتر است، چون من کسی را که بدون بال و پر است همچون موجودی با قابلیت پرواز میبینم.
هوش مصنوعی: صدف به خاطر دیدن گوهر پنهان نمیشود و من نغمه را از پردههای ساز میشناسم.
هوش مصنوعی: من مانند کبکی هستم که از زندگی خسته شدهام و در دنیای بیرون به دنبال شکار هستم، اما آنقدر خوشبختام که عید خود را به خوبی و شادی میگذرانم و خود را برتر از دیگران میبینم.
هوش مصنوعی: بهتر است که من آینه خود را شفاف کنم و آن را مانند طوطیها زنگار نزنم، چون زنگار را به عنوان دلیلی بر غم و کدورت میشناسم.
هوش مصنوعی: دردی که از جستجوی وصال معشوق در دل دارم، به قدری شدید است که انگار تمام کنترل و مدیریت خود را از دست دادهام و سفر به سوی او را تنها یک شروع ساده میدانم.
هوش مصنوعی: من به خاطر نعمتهایم کافر نیستم و از تلخیهای دنیا ناله نمیکنم، زیرا میدانم که چرخ روزگار مانند ساز، باید درست تنظیم شود تا آهنگ دلنشینی به وجود آورد.
هوش مصنوعی: خدای من، مانند کلیم (حضرت موسی) از کوه طور، به من جلوه نخواهی کرد و من از این موضوع ناامیدم. عشق من با مفهوم لطیفی آمیخته است و زبان ناز و زیبایی را میفهمم.
هوش مصنوعی: من از سکوت خود مثل شمع، سر برنمیدارم، چون میدانم که باز کردن لبهایم مثل گاز گرفتن دهان است.
هوش مصنوعی: در این بستان، من آنقدر سبکبار شدم که حس میکنم رنگ چهره گل خیلی زیبا و دلانگیز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.