امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۹ - هم در مدح او و شکوه از تیره بختی:
شکال در بیت 47 عربیست یعنی پایبند اسب و استر و نیز بندو تسمه زین و فتراک ،
به لری شکال یا اشکال ، اهو می باشد ، و نیز به پایبند استر زالنه می گویند .
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - ای خروس:
گشتی از دین یعنی دین گرداندی و نغوشاکیدی !
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳ - ای خروس:
خروس مرغیست مینویی که نور اسمان را می بیند و دیوان را می تاراند و خرفستران را می کشد . هیچ چیز مانند داشتن یک خروس برمنش و مغرور در یک باغچه بزرگ و خانه دورساز با حوض وسط حیاط نیست و البته درختان گشن و صدای اب و چای و دفتر های نورانی
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۳ - به ابوالفرج رونی نویسد:
واژه مثل موم در کف مسعود بوده است شعرش بسیار ویژه است . لاد دیوار است بنلاد هم داریم یعنی اساس
فهیم الملک در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۳ - به ابوالفرج رونی نویسد:
خاد مرغیست شکاری
فهیم الملک در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
کرام یعنی کریمان
فهیم الملک در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
لابه یعنی التماس بجای گریه نباید بکار رود
بتول در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
در اینجا میشود گفت راز آفرینش
کتول در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
گنج نامه نامه ای بوده که در آن راه رسیدن به گنج یا کلید گنج را مینوشتند
دولوپی در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
میر مجلس هم که میشود بزرگ مجلس وبا زیبایی تمام مقابل کمین غلام است
دوروپی در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
کمین غلام یعنی کمترین غلام یا کهترین بنده
زود باور در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
وقتی اهالی موسیقی توبه میکنند!!الت موسیقیشان را میسوزانند عودش بسوخت یعنی توبه کرد ..
شیر شرزه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
زهره مطرب سیاره هاست!
گل بنوش در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
دوستی کی آخر آمد یعنی کی راه و رسم و آیین دوستی ور افتاد بسیار زیباست
الهه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل:
با درود
وقتی از هستی حرف میزنیم به نظر شما او را چه خطاب کنیم ؟ مبدآ ؟ خالق ؟ ...یا اینروز ها مد شده آگاهی یا awareness .اینها همه او را در تعریف و کلیشه میگنجانند .و آیا اساسا مبدآ و source درست خواهد بود .چون پس یک شروع خواهد دا شت که با تعریف هستی مطابقت ندارد.
عرعرالسلطنه در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۳ - رفتن سیّد کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی:
نام سلمان قبل از گرویدن به اسلام روزبه بوده است
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۴:
با درود زهر مار پاک سرشتم نام بلندی بنویس زهر مار برای تو کم است
شبنم خانم در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۴:
مهستی یعنی خانم بزرگ
زهر مار در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۴:
در مصراع سوم پور خطیب امیراحمد تاج الدین بن خطیب بوده که پور خطیب گنجه بوده است و یکی از عشاق مهستی که سر انجام گوی سبقت را از دیگر همالان میرباید و وی را به زنی میگیرد جالب است بدانید که همسر مهستی هم مانند وی شاعر بوده و رباعیات زیادی از دو بزرگوار به جای مانده که یکدیگر را مخاطب قرار داده اند به هر حال خوشا به سعادتشان
آرمان در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱: