گنجور

حاشیه‌ها

بی طرف در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

سلام بر همه
این متن پاسخ به آقای فرهاده
شاید بگین که بظرم اهمیت نداره اما مطرحش می کنم.
فرهاد جان به نظرم بهشت مست معنی نداره منظور شاعر از "گویند مرا که دوزخی باشد مست" اینه که:
میگن دنیای آخرتی هم وجو داره ای تویی که مستی". اینجا مست صفت و حالت شخص مخاطب می باشد نه صفت بهشت.
"گویند مرا که دوزخی باشد، مست"
روزگار به کام

علیرضا پیشگو در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

باسلام این شعر در 2 تصنیف با صدای استاد شجریان شنیدنی و لطیف است شعر ناب و آوای نااب و...

بی طرف در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

سلام بر دوستان
نظر همه محترم.
کم لطفی می فرمایید.
اگه شاعری شعری میگه مطمئنن یه منظوری داشته. و اینکه ما نمی تونیم چیزایی که ازش متوجه شدیم رو بهش نسبت بدیم و بگیم که معنی این شعر همینیه که من میگم.
حضرت مولانا میگه : " در نیابد حال پخته هیچ خام * پس سخن کوتاه باید والسلام"
منظور من از انسان پخته، حضرت خیام است.

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

خر بر یخ گویا می سرد و می لغزد و داستان خر بر یخ حکایت نا نکویی کارو بار و اوضاع است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

فانه به مناسبت فانی یادم امد دوستان با پوزش ،

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

فانه و یا پانه معنی گوه یا wedge می دهد در درودگری

محم آرام پور در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

درود..
خواهشمندم یکی معنی ومفهوم بیت زیر را که از ساقی نامه حافظ است، برای من ایمیل کند
مغنی ملولم دوتایی بزن به یکتایی او که تایی بزن
دوتایی بزن یعنی چه؟
تایی بزن یعنی چه؟
ESI_ARAM@Yahoo.com

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۹ - در بیان این خبر کی انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل:

به لری چیر به معنی مهر و مهرورزی است ولی لغتی در حال تباه شدن است مثلا چیرو مهر دار یعنی کسی که با خوب سخنی و مهربانی میدانداری می کند و مجلس گردان است و اداب دان .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش:

سپاناخ را به جای اسفناج اورده است مولانا

نوذر الیاس در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۸:

مصراع نخستِ بیت چهارم این غزل، به گونۀ زیر درست شود:
چو (برگردد) اقبال علم و عمل /
ورق چیست‌، خط هم چلیپا شود

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخن‌ها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد:

دغل گویا عربی است اما دغا فارسی است هردو معنی نیرنگ و حقه می دهند . رودکی لغت دلام را برای حقه به کار می برده است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۴ - صبر فرمودن اعرابی زن خود را و فضیلت صبر و فقر بیان کردن با زن:

یال معنی عیال می دهد و فارسی است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۳ - در بیان آنک نادر افتد کی مریدی در مدعی مزور اعتقاد بصدق ببندد کی او کسی است و بدین اعتقاد به مقامی برسد کی شیخش در خواب ندیده باشد و آب و آتش او را گزند نکند و شیخش را گزند کند ولیکن بنادر نادر:

از نماز لغت نمازگاه را داریم یعنی مصلی . به عربی مصلی نام اسب دوم در مسابقه اسب دوانی هم هست .اسب ها به عربی تا چند تای نخستین در مسابقه نام دارند

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۲ - مغرور شدن مریدان محتاج به مدعیان مزور و ایشان را شیخ و محتشم و واصل پنداشتن و نقل را از نقد فرق نادانستن و بر بسته را از بر رسته:

اعمش به معنی کسی است که از چشمش اب می اید و به فارسی ترچشم می شود .با این پیشوند تر و اندام های بدن چند لغت داریم که همه صفت های نیکی و چالاکی و مهارت داری هستند بجز همین یکی برای نمونه ترزبان یعنی چند زبانه و سخن ور و تردست یعنی ماهر در بازی های دستی و ترگمان یعنی کسی که گمان نیک می اورد و ترجمان عربی شده ان است . ولی تر چشم یعنی کسی که چشمش هماره خیس است . با تر لغت های زیبایی داریم از جمله تردامن یعنی نانجیب و ترانه یعنی انچه به نویی و تازگی برگویند و اورند ! به به از این شکرستان دری !

میلاد در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۱ - کل‌ الصیدفی جوف‌الفرا:

بیت 13 به صورت زیر نادرست است:
انوری هرچند باشد اوستادی بی‌بدیل
کی زند با استاد ی چو من‌، لاف همسری؟
صورت صحیح بیت:
انوری هر چند باشد اوستادی بی بدیل
کی زند با اوستاد طوس لاف همسری

تاوتک در ‫۱۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیه‌السلام و تقاضا کردن یوسف علیه‌السلام ازو تحفه و ارمغان:

جناب کیخا بزرگوارید .من فکر میکنم پیشه ما تنها وسیله ایست برای امرار معاش و البته خدمت رسانی اما شما برای ما استاد بوده و هستید

۱
۴۷۳۶
۴۷۳۷
۴۷۳۸
۴۷۳۹
۴۷۴۰
۵۴۵۹