گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخن‌ها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد:

راستش فارسی از بیخ ص ندارد و اگر ما با ص چیزی را می نویسیم یا عربی است و یا اینکه با یک لغت دیگر دشواریی در نگارش پیش می آورد . سد درست است ولی مشکل فقط سد به معنی اب بند نیست بلکه سد دیگری هم داریم که فارسی است و ان معنی ظهور می دهد بهر هال ( حال ) گمان می کنم فارسی هم مانند کردی باید همه س و ص و ث ها را فروکاست کند و نترسیم اخر کرد های عراقی که از ما بیشتر عربی می دانند و زبان رسمی کشورشان بوده است ولی رضا را رزا می نویسند دشواری ای هم پیش نمی اید . دشواری فارسی این است که حجم زیادی نسک های کهن دارد که در شش سوی جهان انبارده اند و گردانش و تغییر در نگارش و واتگروه ( الفبا) برای کسانی که به این کارنامه درخشان سربلند هستند بیمزاست . به نگاه من دانایان هرگونه دلشان بخواهد می توانند بنویسند .شما آزادی بنویسی پایه واژه است نگارش تنها پیرایه است ! وقتی REIMS را به فرانسه غز می خوانند دیگر برای نگارش ارزش شگفتی نمی شناسم مهم خود کلمه است . که نگارش پوستی از ان است .

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷:

10.برخی: قربانی

سعیده نیک طبع در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:

با سلام. در مصراع " نه پادشاه منادی ز دست می مخورید" به نظر می رسد که اشتباه تایپی روی داده. باید "ز" و "دست" به هم بچسبند تا به صورت فعل "زدست" (زده است) خوانده شود. با نحوه نگارش فعلی بیشتر به صورت " ز دست" (از دست) خوانده می شود.
با تشکر از شما
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

محمد همدرسی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۳ - بازی زندگی:

سپاس فراوان از تمامی عزیزانی که به گردآوری این سایت پرداختند.... مادربزرگ بنده با 70 سال سن در خاطراتش این شعر را به یاد داشت .... اما گذر زمان رخصار خاطراتش را یوشانده بود اط روزمرگی... به لطف شما مسرورش ساختیم

مسیح در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:

این شعر برای سعدیست

تاوتک در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخن‌ها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد:

دکتر کیخای عزیز تکلیف ما را با 100 معلوم نفرمودید
ابتدا 100را به این گونه صحیح دانستید(سد)سپس فرمودید که طبق آخرین خوانده هایتان شاید همان(صد)درست باشد اما حالا باز در نوشته های شما سد را میبینیم .استاد چه کنیم ?

چنور برهانی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:

لطفا این بیت را اصلاح فرمایید:
گفت: «آخر چون درآیم؟ خانه تا سر آتشست
می‌بسوزد هر دو عالم را ز آتشهای لا»
(کلیات شمس، تصحیح استاد فروزانفر، ج 1، ص 100)

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:

4.پرسش انکاری است، یعنی هیچ عیبی در صورت زیبای تو نیست و هر سحری در غمزه فتان تو هست

گود مشد در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » نغمهٔ حسرت:

بیت اول ودوم : عارف رهی معیری از زمانی که انسان در بهشت بود ودر محضر خدا زندگی می کرد واز تجلی حضور او بهر مند بودیاد میکند.

بابک آریایی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۶ - قصهٔ آن مرغ گرفته کی وصیت کرد کی بر گذشته پشیمانی مخور تدارک وقت اندیش و روزگار مبر در پشیمانی:

این یک بیت در آخر جا افتاده است:
زانکه جاهل جهل را بنده بود / چونکه تو پندش دهی او نشنود

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزلِ شمارهٔ ۱۱۸:

5. انسان: مردمک چشم

یونس در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

پاردم طنابی چرمی بوده که از روی کفل و از زیر دم الاغ رد میشده و پالان را نگاه میداشته است. وقتی حیوان چاق میشده این پاردم به کفل فشار می آورده و لذا مجبور میشده اند بر طول آن بیفزایند.

گود مشد در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷:

بیت اول اشاره دارد به لحظه عرفان حافظ واگر خدا نصیبتان کرده باشد در می یابید درلحظه دیدن دریای بیکران جان ازسوی قطره جان آنچنان ربایش وجذبه ای از طرف جانان به دل عارف وارد میشود که در واقع دلبر حقیقی دل را می رباید واز طرفی چون آدمی توان آن تشعشع ذات احد را ندارد این مقال در لحظه اتفاق می افتد وحضرت حق دریچه دل عارف را می بندد ولی حضرت حافظ خواهان تدوام این دیداراست.
دربیت دوم:اینکه خداوند جمالش را به کسی بنماید ناشی از لطف بی حداوست ولی از آنطرف مساوی باگرفتن جان آدمی است وحافظ به صورتی زیبا بیان نموده است
چنانکه یکی از عرفا سروده است:ار عریان شود او در عیان نی تو مانی نی کنارت نی میان

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

درود بر شما شمس گرامی

بی طرف در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

سلام بر همه
این متن پاسخ به آقای فرهاده
شاید بگین که بظرم اهمیت نداره اما مطرحش می کنم.
فرهاد جان به نظرم بهشت مست معنی نداره منظور شاعر از "گویند مرا که دوزخی باشد مست" اینه که:
میگن دنیای آخرتی هم وجو داره ای تویی که مستی". اینجا مست صفت و حالت شخص مخاطب می باشد نه صفت بهشت.
"گویند مرا که دوزخی باشد، مست"
روزگار به کام

علیرضا پیشگو در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

باسلام این شعر در 2 تصنیف با صدای استاد شجریان شنیدنی و لطیف است شعر ناب و آوای نااب و...

بی طرف در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

سلام بر دوستان
نظر همه محترم.
کم لطفی می فرمایید.
اگه شاعری شعری میگه مطمئنن یه منظوری داشته. و اینکه ما نمی تونیم چیزایی که ازش متوجه شدیم رو بهش نسبت بدیم و بگیم که معنی این شعر همینیه که من میگم.
حضرت مولانا میگه : " در نیابد حال پخته هیچ خام * پس سخن کوتاه باید والسلام"
منظور من از انسان پخته، حضرت خیام است.

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

خر بر یخ گویا می سرد و می لغزد و داستان خر بر یخ حکایت نا نکویی کارو بار و اوضاع است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

فانه به مناسبت فانی یادم امد دوستان با پوزش ،

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

فانه و یا پانه معنی گوه یا wedge می دهد در درودگری

۱
۴۶۹۹
۴۷۰۰
۴۷۰۱
۴۷۰۲
۴۷۰۳
۵۴۲۲