گنجور

حاشیه‌ها

مهدی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:

متشکر از اقای قلاوند بابت تصحیح مصرع(که ملالم زهمه خلق...)

mehdi در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

باعرض معذرت بخاطر اشتباه تایپی گذاشتن بمعنی اجازه دادن وگزاشتن بمعنی ادا کردن است بااین معنی میشود (اجازه بده از مقابلت بگذریم )

مهدی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

خدمت دوستان وشیفتگان ادب وموسیقی سلامی گرم دارم بنظر این حقیر در این شعر گذاشتن صحیح است چون بمعنی اجازه دادن است نه انجام کاری که چیزی جابجا شود یا نه واین مورد را میتوان یک استثنا فرض کرد . حتی درتمام لغتنامه ها هم گذاشتن بمعنی اجازه دادن است درحالی که اگر شعر با (بگزار )شروع شود کل معنی بهم میریزد چون گذاشتن بمعنی ادا کردن صحیح است متشکرم و از نظرات لذت بردم

صبا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام شاعر:

چه خوب گفت این گاو نر که از این بهتر سر نگزرد

احسان در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:

در مورد بیت چهارم به نظر می‌سه «ابروت می‌گوید که لا، چشمانْت می‌گوید نعم» که در بعضی نسخه‌های دیگه هست فصیح‌تر باشه.
معمولا جواب منفی رو با ابرو بالا انداختن و جواب مثبت رو با بستن چشم می‌دن.

mahbod arshadi در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

در بیت دوم "بگفتم" صحیح است
استاد شجریان هم در اجرایی "بگفتم" رو خوندن
احتمالا اشتباه تایپی بوده و دوستان فکر کردن غلطه

شهریار در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸۴:

در نفی تو عقل را امان نتوان دید
که صحیح فکر میکنم ، نتوان داد می باشد

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

دوستانمان را بیفزای آرمیدگی و شکیبایی و خوش سخنی ازنوشته هایش نمایان است . تو از مهر کردن مگر کاستی می گیری شمعی که دیگری را برافروزد مگر کم فروغ می شود ؟ پیش من مهربانی ایزدانگی ( شباهت به یزدان) است . برادر بر فروغ و بیفروز که چشم به راه تو هستیم . ما را دوستی نغز و نیوشا خواهد شد .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم:

پیچانی گویا به معنی ستیهندگی و کشمکش کنندگی امده است که در فرهنگ ها نمی بینم ولی به لری ما به آدم کشمکش کننده جردار می گوییم یعنی از واژه جر به معنی پیچیدن یعنی به لری کشمکش کنندگی همان پیچانی است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم:

غنج به معنی ناز همین اکنون در لری به کار می رود

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم:

از افزودن سو به درون و برون می شود لغت های جدید ساخت مثلا درونسو معنی ضمیر و نهان می دهد . برونسو را می شود برای exterior گذاشت . وارونسو و بالاسو را هم داریم سرسو یعنی بسمت بالا و پاسو یعنی بسمت پا را هم داریم .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم:

نسخ عربی با نسک فارسی به معنی کتاب مانسته هستند . در مورد ابراهیم که درود بر او باد دو چیز در قران به فارسی آمده است یکی نیایش او را نسک خوانده است و دیگری اینکه پدرش را آزر خوانده است قران .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

باز پاکی جانت را نشان می دهی درود بر تو

تاوتک در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخن‌ها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد:

سارا جان من هم ابتدا با مثنوی خواندن مشکل داشتم اما محبتی که بوسیله اساتید در گوشم زمزمه شد جمعه که سهل است ساعت 3 نیمه شب هم مرا به این مکتب میکشاند .در کتابی که از دکتر ندوشن خواندم و متاسفانه نامش را فراموش کرده ام مثنوی را حماسه دوران بعد از اسلام دیدم و شاهنامه را حماسه پیش از اسلام نخست گزافه گویی به نظرم آمد و مخالف این قضیه بودم و فکر میکردم چرا شمس قهرمان آرمانی مولاناست اما رستم و بیژن و ..قهرمانان شاهنامه و متوجه نمیشدم که چرا باید فردوسی که جبهه خرد را برگزیده است رها کنیم و مثنویی بخوانیم که از کارساز بودن خرد دل بریده و به عشق روی آورده است در این گیر و دار به مقاله ای برخوردم با عنوان پاک باخته که تا حدودی رو شنگر و کارساز بود هر چند که باز نقطه و نکته های قابل تامل در ذهنم باقی ماند اما موضوعی که نویسنده در سراسر مقاله به آن پرداخته بود این بود که هدف یکی اما راه های رسیدن متفاوت است و توجیه هم این بود که مقتضیات زمان مولانا و اوضاع نابسامان آن زمان چنین حکم میکرده که عشق راهگشا دانسته شود .به هر حال سارا جان من فکر میکنم حتی اگر سلیقه شما اثری را نمیپسندد باید بخوانی و واکنش سریع و سلیقه ای وگاها بی حساب و کتاب را کنار بگزاری .یکی از ویژگی های این تارنما به نظر بنده این است که مخاطب با هر نظر و دانشی آزاد است بنویسد اما در چارچوب ادب . پس همین که امکان نوشتن برای آدم فراهم باشد دلیل نمیشود انسان به خود اجازه بدهد بنویسد آنهم این گونه که شما نوشته اید

کاری کمال در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:

حسین جان
تا که رخسار تو شد قبلۀ پنهانی ما
خلل افتاد در ارکان مسلمانی ما

شهریار۷۰ در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

پیرامون نظر محسن عزیز در مورد مصرع اول بیت تخلص
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
به نکته زیبایی اشاره کرده‌اید.
در این جا نیاز به مصدر ارزیدن است نه سنجیدن ، لیکن آن طور که از مستندات برمی‌آید ، خواجه حافظ بزرگ و دوست داشتی ما مصدر سنجیدن را به کار برده و تمام نسخ قدیمی از 821 قمری تا اواخر سده‌ی نهم سنجد ضبط کرده‌اند و متاسفانه این بیت از نظر بزرگان شعر و شاعری ضعف تالیف به شمار می‌رود. به نظر من این اشتباهات در مقابل این اثر عظیم به مثابه قطره‌ای در برابر اقیانوسی است.
ضمنا استغنا ضبط درست و استغفار اساسا هیچ لطف و معنا و زیبایی ندارد و کل بیت را به هم می‌ریزد.

شهریار۷۰ در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

ممنون امین آقا
من فقط انتقال‌دهنده‌ی این اطلاعات هستم. اصل این پژوهش‌های شگرف متعلق به استاد آهی است که البته من تنها چند صدمی از آنها را در اینجا توانستم درج کنم.
در مورد نظر مهشید پیرامون بیت
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
آدمی اینجا جناس تامی فوق‌العاده است. آدمی مصرع اول با «یا»ی مصدری است یعنی آدم بودن و انسانیت و در مصرع دوم منظور ساختن یک آدم دیگر است. مهشید خانم به نظر من برداشت کلی شما از این بیت دقیق است فقط در تفسیر مصرع اول کمی تغییرات نیاز است.

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:

1. یکی از دو جان من، منادا است: ای جان من، جان من فدای تو باد...

سارا صادقی در ‫۱۱ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخن‌ها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد:

حالم به هم خورد این سایت فقط مولوی اهمیت داره فقط مولوی رو چاپ میکنه شاید یکی دوست نداره

۱
۴۶۹۷
۴۶۹۸
۴۶۹۹
۴۷۰۰
۴۷۰۱
۵۴۲۳