گنجور

حاشیه‌ها

.M.FAHIM در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

خاک تسلیم به سرکن‌که درین دش‌ت هلاک
تو نداری سپر و درکف دشمن تیغ است
اشتباه تایپی دشت
صفحهء گنجور به سلامت باد

فاطمه محمدی در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۷:

لطفا اصلاح شود :
بودی دو هفت سال به کرمان و خاوران
صیت جلال برشده از چرخ اخضرم

فاطمه محمدی در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۸ - در ستایش ابولملوک فحتعلی‌شاه طاب لله ثراه و جعل الجنهٔ مثواه‌ گوید:

در عنوان شعر ظاهرا ( در ستایش ابوالملوک) درست است.

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

این یعنی من هم در رسیدم !

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

با درود به هموندان ( أعضا ء) گرامی در حالیکه دیو به همه زبانهای اریایی به معنی خدا است از دییو در فرانسه تا تیوس المانی و زیوس یونانی و ..... به فارسی خدایان انها دیو شمرده شده است زیرا نام شیطان را دیو گزاشته اند ! اما غول به انگلیسی هم غول است ولی کم کاربرد است به انگلیسی ، به فارسی نغام یعنی دیو و جمع ان نغامگان !

reza در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:

خدمت اقای هالوعرض کنم که اره شاید منظورحافظ همون امریکا وبمب اتم باشه ولی تو بحث احتمالات که بریم حافظ بعدازامام حسین به دنیا اومده واحتمال این که منظورش امام حسین ع بوده باشه زیاده ولی امریکا یه چندصد سالی بعد تازه کشف شده 2.شاید حکایت مولوی درمورد فیل رو شنیده باشید که درشب تاریک چند نفر اون رو لمس کردند وهرکسی ازاون یک برداشتی کرد حالا شما از این غزل برداشتتون هرچی که هست باشه ولی مادوست داریم برداشتمون امام حسین ع باشه اصلا هرچی میبینیم توی این دنیا یاد ش باشیم حالا میخواد شعر حافظ باشه اب باشه طفل شیر خواره باشه سر باشه حرمله باشه....

ارسک در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

«تا غول بیابان نفریبد به سرابت»
یه قسمت از کارتون علادین دیزنی، وقتی داشتن از تشنگی میمردن وسط بیابون یه آبگیر میبینن و میرن میپرن توش و یه موجود عجیبی سوراخ کف آبگیرو ور میداره و اینا میرن به دنیای زیر زمین و اسیر یه غول گلی میشن؛ چنین داستانی وجود داره؟

سید حمید در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:

در بعضی نسخ آمده:
"کس ندانست که منزلگه مقصود کجاست"
به جای کلمه "معشوق" از "مقصود" استفاده کرده اند

mohsen در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:

چه آرامشی داره این شعر...

شکر در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

اینجا عقیدۀ وحدت وجودی مولانا آشکار میشود. میگوید ای عشق من از چیز دگری جز تو یعنی ضد تو میترسم که در مقابل تو فراق یا سیاهی یا شر باشد و من دچار آن شوم و عشق میگوید: نترس جز من دراین دنیا وجود ندارد. یعنی هرچه هست منم حتی شروری که به نظر شر می آیند همه از منشا من است. پس تو هرجا بروی باز در احاطه و مملکت منی.

hossein در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه:

سطر 6 اشتباه میباشد ، صحیح ان : بقین دیده مرد بینتده کرد

حیران در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۲ - غزل:

استاد مشکاتیان در آلبوم تمنا این شعر را با لهجه نیشابوری دکلمه کرده اند

سنا ک در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۹ - نگریستن عزراییل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهٔ جهد:

به نظر من اگر نثر ساده ی این شعر را هم ی گذاشتید جالب میشد

محمد در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

سلام
من هرچه خوندم در بیت دوم بوده "پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس" که با توجه به باز پرس نسبت به مشکل خیلی صحیح تر به نظر من می رسد

کیم من؟ در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶ - بهار زندانی:

اشتباه تایپی!
زمزمه در مصرع دوم بیت سوم زمرمه تایپت شده است.

فضل الله شهیدی در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:

بنام او
اینطورمی فهمیم که هنگام سحر حالتی خوش وملکوتی به حافظ دست داده و آنرا دولت بیدارنامیده که ببالینش آمده وگفته برخیز که شهریار محبوب تو آمد آیا این عشق یادولت بیدارکه گاه گاه به اهل معرفت روی میاورد چیست؟ در اصل حالتی است غیر قابل وصف به قول مولوی در وصف آن”هم قلم بشکست وهم کاغذ درید”ولی با تمثیل وکنایه واشاره ازآن یاد میکنند.
وچنین است که غزلیات حافظ پر از استعاره و تمثیل و کنایه است هروقت این عشق متعالی و ملکوتی درمقبلی ظهور کند خودرا مقرون معشوق ازلی احساس مکند در این حال با کل جهان خلقت همسو وهم نفس میشود زمان ومکان از نظرش محو یا بی اهمیت میگردد احساس شکوه وعظمت میکند واین پرتوی از شکوه وعظمت پروردگاش است که برسرش میافتد احساس تجرد و یکتائی میکند وشرک و وابستگی از وجودش رخت بر میبندد فقط اتصال با محبوب ومعبود برایش مغتنم است کثیری از غزلیات حافظ نشان میدهد که اینگونه حالات مبارک ومیمون راگهگاه تجربه کرده ودر مواقع دیگراز درد فراق نالیده ومواقعی به طلب و تمنا روی آورده وغزلیات زیادی را می بینیدکه مبین این سه حالت است اهل معرفت خدارااثبات نمیکنند بلکه اورااحساس میکنند
چهار بیت اول این غزل پیرامون همان حالت خوش وعشق متعالی است که سحر گاهی به او دست داده وبعد یادی از عشق کمان ابروی زمینی کرده و اورا همچون کبوتری ضعیف در مقابل شاهین انگاشته که باید نگران ربوده شدن باشد حافظ عشق زمینی و عشق متعالی را غالبا به هم آمیخته وظاهراتفکیکی قائل نشده واینجا با تمثیل کبوتروشاهین ایندو را ازهم متمایز کرده است ودر بیت بعد ظاهرا با توجه به همان کامیابی درسحرگاه میگوید دشمن رفت و دوست آمد ودر بیت بعد میگوید(ولی) ابر بهارچون بدعهدی روزگاررامی بیند بر سمن وسنبل ونسرین میگرید…
خواندن وشنیدن شعر حافظ فکرواحساسات انسانرا اوج میدهدو تلطیف میکند و هرچه ذوق وخلوص ما بیشتر باشد تاثیرش هم بیشتر است

ستاره در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

سلیمانی شد:
مانند سلیمان شد

ستاره در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

توضیح کاملتر اینکه :
باد در دست داشتن در ظاهر برای سلیمان و حافظ یکی است
اما به کنایه وطنز در معنی به دو شکل بیان شده
حافظ به زبان طنز میگویید که او و سلیمان ظاهرا باد در دست هستند اما سلیمان باد در دستش اسیر بود یا باد به فرمان او بود
اما برای حافظ باد در دست داشتن به معنی چیزی نداشتن و بی بهره بودن از وصال است !

ستاره در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:

درود
باد بدست داشتن :کنایه از هیچ نداشتن و بهره نبردن از چیزی
امروزه هم کاربرد دارد مثلا میگوییم همش بادو هواست یعنی چیزی نیست
مفهوم مصراع : حافظ از وصل تو هیچ عایدش نمی شود.

غلام رسولی بندرعباس در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - دل گمشده:

به نظر من د ر. بیت سوم کلمه که کم دارد. گر که ا ز ریختن خون منت

۱
۴۶۸۳
۴۶۸۴
۴۶۸۵
۴۶۸۶
۴۶۸۷
۵۴۲۴