بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد
ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد
چه گلی گر نخروشد به شبش بلبل شیدا
چه بهاری که گلش همدم خار آمده باشد
نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین
به سراغ غزل و زمزمه یار آمده باشد
از دل آن زنگ کدورت زده باشد به کناری
باز با این دل آزرده کنار آمده باشد
اینش آغوش وطن گر که در آن گردش خاطر
نوبت خاطرهٔ یار و دیار آمده باشد
یار کو رفته به قهر از سر ما هم ز سر مهر
شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد
در دماغ دل از آن غالیهٔ زلف هنوزم
گوییا قافلهٔ مشک تتار آمده باشد
زلف شیرین که کمندیست شکارافکن و شاهین
شرطش این است که خسرو به شکار آمده باشد
لاله خواهم شدنش در چمن و باغ که روزی
به تماشای من آن لالهعذار آمده باشد
چه به نوشینی آن شربت مرگم که نگارین
با گل و شمع حزینم به مزار آمده باشد
جان به زندانِ تنِ سوخته میخواستی ای دل
جز پی داغ تو دیدن به چه کار آمده باشد
شهریار این سر و سودای تو دانی به چه ماند
روز روشن که به خواب شب تار آمده باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس تنهایی و بیقراری خود اشاره میکند. او با بیان اینکه بدون معشوقش حتی گل لاله نیز نمیتواند به بار بیاید، بر اهمیت عشق تأکید میکند. بهار و گلها در نظر او بیمعنا هستند اگر یاری در کار نباشد. او به یاد معشوقهاش، شعر و غزل مینویسد و حسرت بر دل دارد که آیا او بیخبر از حال او به سراغ یار قدیم رفته است یا نه. شاعر به یاد زیباییهای گذشته و فراق یار میپردازد و در نهایت، با اشاره به اندوه و دلتنگیاش، حس میکند که زندگی بدون معشوق هیچ معنایی ندارد و به تماشای او در آرزوست.
هوش مصنوعی: بدون تو، ای دل، چگونه ممکن است که لالهای به شکوفه نشسته باشد؟ ما که در این گوشهی زندانیم و بهار به سراغ ما آمده است.
هوش مصنوعی: اگر گلی در شب بلبل عاشق نباشد، چه ارزشی دارد؟ و چه فایدهای دارد که گلی در کنار خارها باشد و نتواند بهار را نشان دهد؟
هوش مصنوعی: شاید او بدون اینکه از حال ما خبر داشته باشد، به خانهی قبلیاش رفته و به سراغ شعر و نغمههای محبوبش آمده باشد.
هوش مصنوعی: دل آزردهای که از غم و کدورت پر شده، شاید روزی بتواند آن مشکلات را کنار بگذارد و دوباره به حالت آرامش و صمیمیت برسد.
هوش مصنوعی: اگر در آغوش وطن، خاطرات دوست و دیار خود را مرور کنیم، احساس راحتی و آرامش بیشتری خواهیم داشت.
هوش مصنوعی: دوست ما که به خاطر دلخوری از ما رفته، شرط دوستی این است که وقتی برمیگردد، حداقل به یاد ما باشد و احوالپرسی کند.
هوش مصنوعی: هنوز در دل من بوی خوش زلف محبوب به مشام میرسد، گویی که کاروانی از مشک به اینجا آمده است.
هوش مصنوعی: زلف زیبا مانند کمندی است که برای شکار استفاده میشود و در اینجا به اطرافیان و دیگران نشان میدهد که فقط در صورتی کارآمد خواهد بود که کسی مانند خسرو برای شکار حاضر باشد.
هوش مصنوعی: میخواهم مانند لالهای در باغ و چمن زیبا شوم، تا روزی آن معشوق زیبارو به تماشای من بیاید.
هوش مصنوعی: مرا چه فایدهای دارد که از شربت مرگ لذت ببرم، وقتی که محبوبم با گل و شمع بر سر مزارم آمده باشد و حالش غمگین باشد؟
هوش مصنوعی: ای دل، تو که به خاطر درد و رنج و یاد تو به جانم سختی میکشی، به جز دیدن آن داغ و یاد تو، جان در این بدن سوخته چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: شهریار، عشق و اشتیاق تو مانند روز روشن است که در خواب شب تار پنهان شده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.