گنجور

حاشیه‌ها

کنجکاو در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت
چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت
تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت
گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت
نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت
نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت
من اینو خیلی دوست دارم اما معنی این مصرع رو نمیفهمم. کسی میتونه اینو معنی کنه؟
تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت؟؟

رضا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

بله دیدم اشتباه متوجه شدم
اما تاریخ تولد رو تو سایت ویکی پیدیا ببنید 200 سال فاصله دارند از هم

سجاد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

بابت خلق این شاهکار از شما ممنونم جناب استاد شجریان

lyam در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

درود بر شما جناب کائنی عزیز
با احترام
از جمله ی آخر بنده:
”و این خود بزرگ بینی انسان را نهایتی نیست“
نرنجید منظورم این بود که ما خود را اشرف مخلوقات عالم می انگاریم ولی بسیاری از حیوانات از بسیاری از انسانها برترند
ممنونم که برایم جواب نوشتید
موفق باشید
لیام

lyam در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

هرگز از شاخ بید بر نخورم
با تو من روزگار سر نکنم
تو نه آنی که شکر افشانی
هرگز از بوریا شکر نخورم
خارستان
لیام

lyam در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

آن یکی گفتا به نادانی که هان
تاچه حد آموختی ای نکته دان
گفت ای نادان ندانی دکترم
از علوم عالی و دانی پرم
گفت این پیداست از الفاظ تو
آن کلام و گفتگوی ناز تو
لیام

حمید کائنی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

جناب لیام، معنی در لحظه زندگی کردن را انجام کار درست در آن لحظه نوشته بودم. آن میتواند کاری مربوط به آینده باشد که همانگونه که فرمودید حیوانات انجام داده و تمامش میکنند. اما بیشتر ما انسانها به خاطر مدام پرداختن به اندیشه های بیهوده و َپرکارَ کردن ذهنمان، توانایی انجام کار درست در لحظه را در نداریم. سپس به خاطر انجام ندادن دچار اضطراب و کم کم به دنبالش دچار افسردگی و خشم و عصبانیت و بیماری میشوییم. جمله آخر شما گویای برداشتی نادرست از نوشتارم بود. در صورت امکان، خواهشمندم بازنگری فرمایید. درود بر مولوی که با در کنار گذاشتن چند واژه، آنچه را که تنها چند دهه است که در کلاسهای روانشناسی دانشگاهها آموزش میدهند را بیان میکند. آنهم چنان هنرمندانه که انسان نشسته را احساس پرواز میدهد.

lyam در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

تو ابله خوانده ای آن جان جان را
حکیمان و بزرگان ، افسران را
به خشنودی کشیدی ابلهان را
بتر زانی که خواهم گفت آنرا
زشتستان
لیام

لیلا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

در بیت اول واژه ی خار غلط است و درست آن خاک و در بیت دوم لوح معاصی صحیح میباشد بجای حرف معاصی.

لیلا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

عاشق این شعرم...پر از انگیزه مشم و روحم تازه میشه.ممنون

lyam در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:

جناب حمید رضا درانی
با درود
بنده هرچه نگاه کردم در اشعار سعدی شخصی به عنوان قصاب عاشقان نیافتم
تنها در یک بیت عاشق را چون گوسفندی دردست قصاب دانسته :
شب هجران دوست ظلمانیست
ور برآید هزار مهتابش
برود جان مستمند از تن
نرود مهر مهر احبابش
سعدیا گوسفند قربانی
به که نالد ز دست قصابش
که با قصاب عاشقان بسیار تفاوت دارد.
با احترام
لیام

آیناز در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » بلالی باش:

بیت ششم مصراع دوم اصلا معنی نمیده که، باید اینطوری میشد:
قوربانام او آلا گوزه، حیرانام او قلم گاشا

محدثه در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

من این شعرو وقتی کلاس دوم راهنمایی بودم میخوندم چقدر بچه بودام
ولی این زیبا ترین شعر دنیاست من این شعرو روزها خوندم واشک ریختم به خاطریک دوست داشتن دوران بچه گی ولی العانم میخونم اشکام میاد نمیدونم چرا شاید به خاطر اون عشقه

آیناز در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » بلالی باش:

بیت نهم درسته

آیناز در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » بلالی باش:

در جواب آقا یا خانم اردبیلی: در بیت نهم قیژی دریته، یا باید مینوشت بی بی قیزیم یا هم بی بیم قیزی دیگه
شعر عالی بود

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سروده‌ام:

بابای عزیزم 31سال از پیش مارفتی ومارو تنهاگذاشتی خیلی سخت هنوزم خیلی بهت احتیاج دارم وقتی که با همسرم میرم مغازه محل خرید وبعد از گذشت اینهمه سال از تو تعریف میکنن میبینم هنوزم باعث سر بلندی منی ای کاش بودی ذره ای ازخوبیهات ومیتونستم جبران کنم

علیرضا سخایی راد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

احیانا بیت : سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
نباید به آخر شعر برود
معمولا تخلص در بیت پایانی می آید

lyam در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستانِ دقیقی شاعر:

این آقای خراسانی عجب در سفسطه و سر هم بافی ید طولایی دارد
کل شاهنامه را که سعی در زنده نگاهداشت زبان پارسی دارد نمیبیند ولی یک بیت الحاقی که هر کودک دبستانی میفهمد که از فردوسی نیست را با زور مغلطه میخواهد به خورد مردم بدهد
این بیت آخری میتواند نباشد و هیچ ربطی هم به ابیات قبلی نداشته باشد
آستاد طوس اگر میخواست چنین دعایی بکند همانطور که خانم مرسده اشاره کردند می فرمود
خدایا ببخشا گناه ورا
که بسیار به طبع و سخن استاد توس نزدیکتر میبود.
آقای خراسانی ما شمارا به بندگی اعراب و سرسپردگی قاتلان کسروی بزرگ میشناسیم
از شما توقع بیش ازین نیست.
لیام

حمید رضا درانی بخش در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:

در عرفان حافظ وسعدی ما شخصی را بنام قصاب عاشقان میابیم که میتوان گفت همان جانان عشق است که عاشقان آماده وصال را قربانی میکند و عاشق خنده بر لب بسوی او میشتابد وهیچ اعتراضی بر این قربانی کردن ندارد پس هر کس میان من وشمشیر قصاب عاشقان قراربگیرد دشمن من است نه دوستدار من

امین راز در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را:

این بخش از شرفنامه حکیم نظامی باید در کتب درسی از دبستان تا دانشگاه باشه تا هر ایرانی هم سرشار از حس میهن پرستی باشه و هم از پند واندرزهای بی بدیل این دانای راز بی بهره نمونه چه این بخش شعر نیست بلکه زندگانی شرافتمندانه ست.
امیدوارم هر و زن ایرانی تاریخ خودش رو بشناسه

۱
۴۳۱۰
۴۳۱۱
۴۳۱۲
۴۳۱۳
۴۳۱۴
۵۴۸۴