گنجور

 
حافظ

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست

راه هزار چاره‌گر از چارسو ببست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه‌ایّ و دَرِ آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو

ابرو نُمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست

ساقی به چند رنگ، می اندر پیاله ریخت

این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست

یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خُم

با نعره‌های قُلقُلش اندر گلو ببست

مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع

بر اهل وجد و حال، درِ های‌وهو ببست

حافظ! هر آن که عشق نَورزید و وصل خواست

احرامِ طوفِ کعبهٔ دل، بی‌وضو ببست

 
 
 
غزل شمارهٔ ۳۰ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۳۰ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۳۰ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۳۰ به خوانش اهورا هورخش
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شرح صوتی غزل شمارهٔ ۳۰ به خوانش محمدرضا ضیاء
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
رضاقلی خان هدایت

شیدا ز آن شدم که نگارم چو ماه نو

ابرو نمود و جلوه گری کرد و روببست

حافظ هر آنکه عشق نورزید ووصل خواست

احرامِ طوفِ کعبهٔ دل بی وضو ببست

بلند اقبال

شدآن پری به جلوه و ناگاه روببست

دیوانه ام نمودوبه زنجیر موببست

بس گفتگوز نقطه موهوم داشتیم

بر ما به یک کلام ره گفتگو ببست

از زلف وچشم وخال وخط آنشوخ دلفریب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه