آورده ام شفیع دل زار خویش را
پندی بده دو نرگس خونخوار خویش را
ای دوستی که هست خراش دلم ز تو
مرهم نمی دهی دل افگار خویش را
مردم که نازکی و گرانبار می شوی
جانم که بر تو می فگند بار خویش را
از رشک چشم خویش نبینم رخ تو من
تو هم مبین در آینه رخسار خویش را
آزاد بنده ای که به پایت فتاد و مرد
و آزاد کرد جان گرفتار خویش را
بنمای قد خویش که از بهر دیدنت
سر بر کنیم بخت نگونسار خویش را
سرها بسی زدی سر من هم زن از طفیل
از سر رواج ده روش کار خویش را
دشنامی از زبان توام می کند هوس
تعظیم کن به این قدری یار خویش را
چون خسرو از دو دیده خورد خون، سزد، اگر
سازد نمک دو چشم جگر خوار خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با احساساتی عمیق و با زبان استعاری، از درد و رنج عشق و محبت صحبت میکند. او به دو نرگس (نماد زیبایی و عشق) اشاره میکند و از دوستی میخواهد تا به دل زخمی او مرهمی بدهد. شاعر همچنین از نازکی و سنگینی جذبههای عشق خود میگوید و این که چگونه رشک نسبت به زیبایی معشوقش او را آزار میدهد. او از نظر و قد معشوقش میخواهد تا بخت خود را رونق دهد و از سختیها و دشنامهای عشق نمیهراسد. در نهایت، شاعر به احساساتی همچون غم و عشق آشفتهاش اشاره میکند و میگوید که شایسته است معشوقش به این همه درد و رنج، توجه و احترام نشان دهد.
هوش مصنوعی: من برای دل غمگینم یک شفیع آوردهام، لطفا نصیحتی به دو نرگس تند و خشمگینم بکن.
هوش مصنوعی: ای دوستی که درد دلم را از تو ترمیم نمیکنی، دل غمزدهام را درمان نمیکنی.
هوش مصنوعی: وقتی مردم با ناز و خوبی خودت را تحت تاثیر قرار میدهند، بدان که روح و جانم به تو وابسته است و من بار سنگین عشق و احساساتم را بر دوش تو میگذارم.
هوش مصنوعی: به خاطر حسادت به چشمان خودم، نمیتوانم صورت تو را ببینم، و تو هم در آئینه چهره خودت را ملاحظه نکن.
هوش مصنوعی: کسی که به پای آزادیاش افتاده و جانش را از بند اسارت رهانیده است، به واقع آزاد است.
هوش مصنوعی: به خودت افتخار کن و خودت را نشان بده، زیرا برای دیدنت حاضر هستیم همه چیز را فدای بخت بد خود کنیم.
هوش مصنوعی: سرها را به تعداد زیاد زدهای، حالا نوبت من هم رسیده است که به شیوه خودم عمل کنم و از طریق آن، کارهایم را پیش ببرم.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره دارد که گاهی اوقات از زبان فردی، مطالب یا کلماتی به شکلی ناپسند بیان میشود که نشاندهندهی احساساتی عمیق و محبتآمیز در دل دارد. در واقع، شاید در گفتار او چیزی بهظاهر زشت باشد، اما در پس آن، تمایل به احترام و ارادت به محبوبش وجود دارد. به این معنا که باید به شخصیت و مقام یار خود ارادت ورزد و او را ستایش کند.
هوش مصنوعی: وقتی خسرو از چشمهایش خون میریزد، طبیعی است که اگر برای چشمان دردمند خودش اندکی تلخی به وجود آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کردم ز شکوه منع دل زار خویش را
انداختم به روز جزا کار خویش را
وقت نظاره بت پرهیزکار خوش
شویم به گریه دیده خون بار خویش را
جرم منست پیش تو گر قدر من کم است
[...]
دانسته ام غرور خریدار خویش را
خود همچو زلف می شکنم کار خویش را
هر گوهری که راحت بی قیمتی شناخت
شد آب سرد، گرمی بازار خویش را
در زیر بار منت پرتو نمی رویم
[...]
پرهیز ده ز هجر گرفتار خویش را
بنگر شکستهرنگی بیمار خویش را
بهر ذخیره شب هجر تو روز وصل
کم کرد دیده گریه بسیار خویش را
بیداد دوست چون ستم چرخ عام نیست
[...]
شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را
بی پرده دیده ایم رخ یار خویش را
در بیعگاه عشق به نرخ هزار جان
ما می خریم ناز خریدار خویش را
مرهم چه احتیاج؟ که عاشق ز سوز عشق
[...]
تغییری ای صنم بده اطوار خویش را
مپسند بر من این همه آزار خویش را
هرگز نیامدی و تسلی دهم چو طفل
هردم ز مقدمت دل بیمار خویش را
پرمایه را نظر بفرومایه عیب نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.