بابک در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
ادب دوست گرامی،
سرتان شاد این را در ابتدا می گفتید،
البته بنده گفتم خواهران و نه دختران، و تنها 6 ستارهء خُرد دارد دیگر چه صیغه ایست؟
اگر منظور ستارگان کوچک چون ستارگان نوترونی (Neuton Stars) و یا کوتوله های قهوه ای (Brown Dwarfs) باشد که ستارگان پروین که دیده شوند و به رنگ آبی زنند را غولهای آبی (Blue Giants) تشکیل داده که کوچک یا خرد نیستند بلکه غول پیکرند و چندین برابر خورشید ما، تعدادشان نیز در آن مجموعه چنانکه پیشتر آمد نه شش و نه هفت بلکه به صدها ستاره و شاید هم بیشتر رسد. البته اگر فرهنگ دسترس شما اصرار بر 6 دارد ، حتماً همان است.
در باب رباعی نیز چنان بخوانید که علاقه دارید گو اینکه آخرین تعریف شما باز همان آش و همان کاسهء گزینه یکم است.
همواره پیروز و کامروا باشید
آرش طوفانی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۹ - قصهٔ «سُبْحانی، ما اَعْظَمَ شَأْنی» گفتن ابویزید قدّس الله سرّه و اعتراض مریدان و جواب این مر ایشان را نه به طریق گفت زبان بلک از راه عیان:
با عرض ادب و احترام خدمت عزیزان
در بیت شماره 2107 مثنوی به تصحیح دکتر عبدالکریم سروش، معنای «سغراق»، «باده» است؛ و «سغراق زفت» یعنی «باده سنگین».
محمد در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۰:
شنیدی تو رخ نیه ز قرص ماه تابنده
خسروخسروی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:
اول کسی که توانست با شجاعت در شعر سخن از ساقی وشراب و مخمور بودن را در شعر جای دهد و با اصطلاحات عارفانه شعر فارسی رو غنی کند
ادب دوست در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
جناب بابک ،
سرکار صورت فلکی پروین را هفت دختران بخوانید
( با اینکه تنها 6 ستاره خرد دارد)
بنده نیز بنا به همان بند تبعیدی یمکان و معتبرترین فرهنگ فارسی آن دیگر ی را هفت خواهران، هفت اورنگ، هفت برادران....
در باب رباعی ، مراد شاعر ستاره شناس از مشتی خر آنانند که زیر و زبر زمین دو گاو می بینند.
والسلام ، نامه تمام
کامنتر در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
:'(
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم.....
:"( به خدا که همینه
یوسفی بود ولی هیـــچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم:(
اما افسوس که یوسف وفا به یعقوب نداشت. حالا دیگه دیر شده.... الآن دیگه کاروان از چاه گرفتهش و در راه مصره... ز مصرش بوی پیراهن شنیدن،ولی در چاه کنعانش ندیدن...
من دلآزرده و آزردهدل از کوی تو رفتم:((( با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفتم.
میبرد باد صبا شب همه شب شهر به شهر
بوی پیراهن یوسف ز گریبان کسی...
حالا تا آخر عمر باید پیگیر آبوهوای مصر باشم!
#داستان غم پنهانی من
#گفت وگوی من و حیرانی من...
...
چشمام دیگه نمیبینه هیچجا رو
ما را به سختجانی خود این گمان نبود به خدا:(((
علی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:
هیچ شک نیست که روزی اثری خواهد کرد / تیر آهی که به وقت سحر انداخته ایم
واقعا بیت قشنگی بود، و بسیار مناسب برأی این شعر زیبا
بابک در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
ادب دوست گرامی و عزیز،
صحبت ازشادروان دکتر معین نبوده و نیست؟!
اگر شما بازهم با ارجاع فقط به فرهنگ ایشان پافشاری می کنید بر شش به جای هفت ستاره؟ و خواهر ننامیدن ستارگان پروین؟ و آنکه خواهران اشاره به دبین اصغر و اکبر باشد و نه پروین؟
در عوضِ آن یک جمله از ویکی هم که منبع موثق به شما معرفی شد، هیج هم صحبت از مقایسه فرهنگ معین با ویکی نبوده و نیست.
صحبت از خواهر نامیدن اینان و آنکه به هفت مشهور بوده اند و نه شش بود که شما کرده و به عنوان ایراد پیش کشیدید، برای آنهم ناصر خسرو که دیگر نمی باید حتماً ستاره شناس و فرهنگ نویس بوده باشد!
**
از گنجور و شعر فوق:
تیره شب و ستاره درو گویی---در ظلمت است لشکر اسکندر
پروین چو هفت خواهر چون دایم---بنشسته اند پهلوی یکدیگر
چون است زهره چون رخ ترسنده---مریخ همچو دیده شیر نر
که چیزی نمی نماید جز اشاره به اجرام آسمانی از جمله پروین هفت خواهرانِ در آسمان شب! و نه پروین خانم دیگری نشسته با خواهران! و قدمت، صحت، دقت، این گفته و نه بیش و نه کم.
احتیاج هم به معنای نهفته نیست.
--در مورد گاو نهفته زیر زمین، این حاشیه رفتن که آن باور بر آن باشد که عالم بر پشت یا کوهان و یا شاخ گاو نشسته، چه فرقی می کند در رابطه با اصل موضوع؟
اینرا نیز شما پیش کشیدید باز برای ایرادگیری، ولی اصل مساله اینست که چنان باوری در قدما بوده و این رباعی به آن اشاره دارد و لاغیر، حال یا آنگونه که حقیر بیان کرد بر پشتش و یا ایراد شما که نه بر پشت بلکه اول بار بر کوهان و سپس برشاخ!
--در مورد خریت بیان شده از اینجانب، آری به صراحت گفته و می گویم به آنان که پافشاری درباب فقط خَر خواندن واژه دارند. که در این رباعی اشاره می باید به اصل باور بوده باشد ( در اینجا خریت نام بردم) و نه آنکه مردمان که خرند.
و نه آنگونه که شما اصرار دارید مراد "چارپایان با کتابی چند"! کتاب و اشاره فقط به اهل فن و نه دیگر مردمان را از کجای این رباعی در آوردید؟
***اگر جایی اشکال و ایرادی اساسی می بینید مخلص در تصحیح خود شرمی که نداشته هیچ سپاسگذاری فراوان کرده و به آن اذعان خواهم کرد، ولی نه اینگونه ایرادات که جابجا نشان می دهد که شما خود به خطا رفته اید و فقط پافشاری و اصرار برای توجیح خود.
***از حواشی بی مورد بگذریم، در باب این رباعی دو گزینه پیش روست:
1-آنکه بیان آنرا در رابطه با مشتی خَر (ولو چارپایانی با کتابی چند) بین دو گاو از ثری تا ثریا منظر کنیم.
که حقیر سعی کرد نشان دهد بر مبانی مختلف، گفتاری ضد منطق و می باید مخالف اصول منطقی خیام (که منطق پایه ریاضیات و خیام هم نابغه زمان خود و تاریخ در این علم) باشد. وگر چنین باشد این بیان ضد منطق را نتوان از او قبول کرد و یا از آن او دانست.
2-آنگونه دیگر که این بنده بیان کرده که به منطق نزدیکتر می نماید،اشاره به صوَر فلکی و باور گاو نهان در زیر زمین، برای رد آن باور و بیان دانش و آگاهی او از مشتی ستارگان دیگر مانند خُر بین زَمی و پروین باشد.
که در این نظر هم رباعی پیچش(ایهام) دارد، و هم دارای بار بسیار سنگینتریست تا منظر نخست.
حال اگر ایرادی وارد است بفرمایید، بنده سراپا گوشم.
وگرنه
سرتان شاد
و روزگار بر شما هم خوش
دکتر اندیشه قدیریان در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:
در مصراع سوم بعد از «گویی» حرف ربط «که» جاافتاده است
کاظم ایاصوفی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
در مصراع اول بیت پنچم بجای چون " چو " باید باشد حرف نون زاید است
در مصراع دوم این بیت هم بجای سهر سر درست است
محسن در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:
به اشارات مولانا دقت کنید. می گوید این حال "نیم شب" برای خواجه پیش آمده است. نیم شب سمبل حالتی است که فرد میان روز و شب،یعنی آگاهی کامل و ناآگاهی به سر می برد. او از خواب بیدار شد، اما هنوز نیمه هشیار است، پس درد می کشد تا کاملا هشیار شود. تا روز خود را به در و دیوار می زند و تقلا می کندو اما انسان کاملا هشیار، دیگر این وصف را ندارد زیرا همه چیز به کام اوست حتی اگر به کام ما زهر آید:
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا رو در گلشنم هر جا نشینم خرمم
این خواجه نیمه هشیار تا زمانی که به آگاهی کامل برسد درد می کشد.
مرتضی (باران) در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۵ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو:
بیت یازده مصراع اول
بدان چشم سیه "کاهوشکار" است
بدان چشم سیه "کآهو شکار" است
--
حاشیه ی قبل بیت هشت میباشد
ادب دوست در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
بابک عزیز،
دو دیگر ، که بیت شاهد سرکار از ناصر خسرو قبادیانی :
پروین ، چو هفت خواهر خود دایم
بنشسته اند پهلوی یکدیگر.
نمی گوید پروین همان هفت خواهرانند مگر که این بیت معنای نهفته ای دارد و حقیر از فهم آن عاجز.
مرتضی (باران) در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۵ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو:
بیت نهم مصراع دوم
که بس رونق ندارد ""کام"" از تو
که بس رونق ندارد " کامم " از تو
فردوس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹ - جواب بهار:
این بیت خواننده را به شک وا می دارد که شاید منظور کسی دیگر است :
زان افاداتی که فرمودی به دیوان ادیب/پایگاه دانشت معلوم شد نزدیک ما
مرتضی (باران) در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو:
بیت چهار مصراع اول
کدامین آب خوش"" داد ""چنین جوی
کدامین آب خوش "دارد" چنین جوی
Hadi F در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:
ای کاش در اکثر شعرها کلمه های مهم را همچون خانم ملیحه رجایی(کامنت اول) معنی میکردید تا بعضی ها مثل من بیشتر شعر را متوجه شویم. درود بر آنهایی که این کار را می کنند.
ادب دوست در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
جناب بابک
شرمندگی بماند برای دشمنان دانایی و گفتگوی آموزنده و آزاد، و اما ناصر خسرو که من ارادت بسیار به او دارم ستاره شناس و فرهنگ نویس نبود،
فرهنگی که نام مبارک دکتر محمد معین ( نخستین دکتر زبان و ادبیات فارسی ، وصی علامه دهخدا در لغت نامه )را بر پیشانی دارد وبا همکاری بزرگترین بزرگان زبان و ادب فارسی تدوین شده است به هیچ رو با ویکی پدیا که هر کسی
می تواند در آن هر چه میخواهد بنویسد قابل مقایسه نیست
اما در باب رباعی اشاره به پشت گاو از سوی سرکار بود و خریت به آنان بر میگرددکه باور به گاو آسمان و زیر زمین دارند و نه نعوذ بالله به جمله مردم و به ویژه اهل یقین علمی . روز و روزگار خوش
سید یعقوب در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:
فدای کلام دلنشینت ای جان کلام
ادب دوست در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵: