میر حیدر هاشمی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ناز ایله میسن:
روزی خدمت استاد مدرس اول (شیوا) بودم (می دانید که استاد مدرس برگرداننده ی دیوان حافظ و خیام و بابا طاهر و ... به ترکی و سهندیه و ... به فارسی می باشند) از ایشان خواستم این غزل استاد شهریار را به فارسی ترجمه کنند. بیت اول را فی البداهه اینگونه ترجمه کردند
همه از ناز که کردی تو بدانها در رنج
من از این رنجه که نازم ز تو کمتر شده است
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۹:
سلام
در بیت اول مصرع دوم "کف" اول اضافی بنظر میاد
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در بیماری فرزند و تاثر از درگذشت وی گوید:
سلام
بنظر حقیر "کنچه" یعنی "که آنچه "
نسیم در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷:
سلام دوستان حافظ این شعر رو برای همسرش سروده و منظور از مرا سروی است در خانه در حقیقت منظور همسر ایشونه.
حسن گائینی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۴:
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
بس فتنه و شور در جهان حاصل شد
سر نشتر عشق به رگ روح زدند
یک قطره فرو چکید و نامش دل شد
هومان در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در بیماری فرزند و تاثر از درگذشت وی گوید:
کنچه؟؟؟
محمد فارسی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۰:
بنده شخصا هیچ گونه شکی ندارم،بی شک این رباعی نه میتواند از سروده هاس خیام باشد نه میتوان آن را به خیام منصوب کرد.
مفهوم آن به کلی از مقوله های مفهومی شعر خیام به دور است،خیام یک دادایسم بوده و این شعر در رد این نوع سبک و نوع اندیشه میباشد.
ظهیر در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
افرادی که اطلاعات کافی ندارند، با قاطعیت نظر میدهند که فلانی بیت و بهمان کلمه اشتباه است
میخواستم عرض کنم مجبور نیستید در هر موردی و در هرجایی نظر بدهید.
نا آشنا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:
بد بختی را میبینید
تمام دنیا به دنبال رفع مشکلات انسان و حتی حیوانات و طبیعت هستند . چه بسیار انسانهای وارسته که هستی خویش را درراه بهبود زندگی مادی و معنوی درماندگان و گرفتاران وقف کرده اند
انسانهایی که تمام وقت خود را برای یافتن یک آنتی بیوتک ، یک واکسن ، یک کشف کوچک یا یافتن راهی برای برون رفت از دربدری و رنج زندگی هم نوع صرف میکنند
ببینید پزشکان بدون مرز چگونه عمر خودشان را برای نجات گرفتاران
بدون چشمداشت اجرت فدامیکنند تا بیماری را نجات دهند
که ازین مثال ها فراوان است ، بی نهایت. حال ببینید ما کجا ایستاده ایم . دنبال گردی میم به ناکجا آباد رسیده ایم یکی چند قرن پیش شعری گفته که سراسر لفاظی ، خرافات ، مغلطه و سفسطه است
خیالبافی ست ، کاش کمی احساس دوستی و عشق به همنوع درآن بود ، کاش به جای تفاوت آحمد و احد تفاوت عشق و هوس را میسرود
حال نگاه کنید چه دنباله هایی بر این سروده میافزایند که از خود شعر منحرفتر است،
واقعاً که ماکجاییم درین بحر تفکر
ناآشنا
ابوطالب رحیمی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۵ - حکایت امیرالمؤمنین علی (ع) و سیرت پاک او:
درود بر سعدی. جناب هاشمی، این احتمال رو هم بدید شاید حدیثی که شما نوشتید جعلی و گزافه! باشه.
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
سلام
تبیین معنای جبر و اختیار از دیدگاه آیتالله جوادی آملیحضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به پرسشی درباره جبر و اختیار خاطرنشان کرد: در روایات ما آمده است که جبر محال است نه اینکه بد است، بلکه چیز محالی است مانند دو دوتا پنجتا و تفویض هم محال است و اختیار مسأله ضروری است، انسان مجبور است آزاد باشد، انسان هر کاری بخواهد بکند بدون اراده محال است، بخواهد غیبت کند یا ذکر بگوید بدون اراده محال است.وی گفت: ممکن نیست بشر کاری بکند بدون اراده، انسان سر دوراهی ایستاده است، وقتی سر دو راهی ایستاد انجام کار و ترک کار به او منسوب است، هنوز تصمیم نگرفته است که کاری را انجام دهد، در این جا سه قضیه است که انسان مختار است و به ضرورت هم مختار است و امکان انجام کار و ترک کار را هم دارد.نویسنده کتاب مفاتیح الحیات خاطرنشان کرد: انسان مضطر است که کاری را انجام دهد، یعنی مجبور است که اختیار داشته باشد، او این جا تکلیفی دارد و باید تکلیفش را انجام دهد، اگر دست به کاری زد و به هر کدام از دو طرف رفت تکلیف از بین میرود، این که انسان یک طرف را ترجیح دهد یعنی اختیار، او مجبور است که یکی از دو طرف را اختیار کند و تفویض هم نیست زیرا مجبور است کاری را انجام دهد.وی با اشاره به اینکه انسان از عمل خود مورد پرسش است، گفت: اگر معدنی بخواهد لعل گردد روی طبیعت کار میکند و الله این خاک را مضطر کرده که به این سمت برود و گیاهان با غریزه و حیوانات بر اساس میل و انسان با اراده خود کاری را انجام میدهد، این طبیعت، این غریزه، این میل و این اراده و اختیار انسان همه ضروری است.حضرت آیتالله جوادی آملی نشانه اختیار انسان آن است که انسان در جایی که فاعل است بدون اراده نمیتواند کاری انجام دهد، ابراز کرد: یک وقت انسان مورد فعل است، دست انسان را میگیرند و بیرون میبرند، اینجا فرد فاعل نیست، بلکه مفعول است و مورد فعل است و چون فاعل نیست نه جبر است و نه اختیار و نه تفویض است.انسان مجبور است که مختار باشدوی گفت: یک وقت یک کسی را تهدید میکنند و میگویند برو بیرون، او اختیارا ترجیح میدهد برای حفظ جان از روی اراده بیرون برود، این اختیار است، اما اگر دست او را بگیرند و بیرون بکشند این جبر نیست، چون اصلا فاعل نیست که اختیار و جبر معنا داشته باشد، فرو رفتن آب در حلق روزه را باطل نمیکند، بلکه آن جا که انسان از روی اختیار آب بخورد روزهاش باطل میشود.مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: انسان در حال عادی مضطر است که اختیار داشته باشد، امام صادق(ع) فرمود جبر باطل است و تفویض هم باطل است و فاصله بین جبر و تفویض وسیعتر از آسمان و زمین است، گروه اندکی آن توحید افعالی را رعایت کردند که در هسته مرکزی بین جبر و تفویض قرار گرفتند.وی ابراز کرد: ما را مختار آفرید و هر کاری که باشد از کانال اختیار ما به الله میرسد، معنای طولانی بودن خدا این نیست که کار یک بعد است و فاعل قریب و فاعل بعیدش خداوند باشد، بلکه هر کاری که انسان انجام میدهد از این کانال سه ضلعی عبور میکند و به خداوند میرسد.حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلَادِ ﴿4﴾» ادامه داد: قرآن جو نزول دارد که باید فضای نزول را در سه بخش محلی، ملی و بینالمللی ملاحظه کرد، تفسیر قرآن بدون ملاحظه تاریخ آن روز ممکن نیست و همچنین برای تبیین معنای جدال در سوره غافر که چهار بار مطرح شده است باید فضای نزول سوره غافر را ملاحظه کرد.
کمال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:
باسلام،ووقت بخیراینجالازم میدانم که یک فال مربوط به این غزل بنویسم که فال اورده است :
شمابیش ازحدمتعارف صراحت
لهجه دارید،هرچندکه دروغ،،،،،،،،،
نمیگویید،امامطابق این ضرب،،،
المثل «جزراست نبایدگفت ،هر،
راست نشایدگفت » هرسخن ،،،
راستی راصلاح نیست برزبان ،،
آوردرازدارباشیدوبادیگران ،،،،،،
درنهایت لطف ومحبت برخورد
کنید.
پیروزوموءیدباشید.
حمید زارعی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:
هـنر نمی خــرد ایام و غیر ازاینم نیست
کجا روم به تجـارت بدین کــساد متاع
شایق در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزلِ شمارهٔ ۹:
با سلام دربیت 5 می فرماید دعوی عاشقی درست نیست مگر زهر وشربت او در نگاه واقعی تو یکسان باشد ودر هر حال او را شاکر باشی که خدا می فرماید ما شما را ازمایش میکنیم تا معلوم شود کدامتان عمل خوب انجام می دهید با تمام وجود باید او را شکر کرد گویند شخصی نان خشک کفک زده ای را در اب جوی میزد وبا زور لقمه لقمه فرو میداد و با هر لقمه میگفت شکر به او گفتند این نان خشک چه شکری دارد در حواب گفت اگر خدا بفهمد از هزار فحش برایش بدتر است به هر حال شکر زبانی بدرد نمی خورد باید با تمام وجود او را شکر کرد و ازو راصی باشیم که رضایت ما از خدا نشانه رضایت خدا از ماست
شایق در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
با سلام در بیت هفتم می فرماید برای اینکه باز ایی جان خود را تقدیم میکنم چرا که درویش جز نقد جان برگ و توشه ای ندارد و این جان در بست در خدمت دوست است یعنی جز خواست دوست خواستی ندارد و بقول فایز به جان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست و این بدان معنیست که باید همه خلایق را دوست داشت وبدون هیچ انتظاری حتی انتظار باداش از خدا به انها خدمت کرد و معنای عشق واقعی اینست و باز سعدی در بیت نهم می فدماید ثروت و بارسایی بدرد دوست نمی خورد چرا که اودر استغنای مطلق است وبرای ان هیچ ارزشی قایل نیست عبادت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح سجاده و دلق نیست
مجتبی خراسانی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:
بسمه تعالی
ز احمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندراین یک میم غرق است
وقتی خداوند مقام احدیت را به آن بزرگوار «صلی الله علیه و آله و سلم» عطا فرموده و پیش از آفرینش مخلوقات جامع تمام اسمای خویش گردانیده باشد ، به این حساب تمام عوالم ، همان گونه که ظهور یافتۀ اسمای حق اند ، ظهور یافتۀ اسمای او «صلی الله علیه و آله و سلم» نیز می باشند . بنابراین ، به این اعتبار عالم اوست ، و اوست عالم و جهانی اندر این یک میم غرق است .
بر او ختم آمده پایانِ این راه / بدو مُنزَل شده «ادعوا الی الله»
اوست خاتم انبیا «صلی الله علیه و آله و سلم» چنان که خداوند می فرماید : ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ= (محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست بلکه فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.) «سورۀ احزاب ، آیه 40» و اوست که امت خود را به تمام کمال فرا می خواند ، و بنا به فرمودۀ قرآن : هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ= (این است راه من ، که من و هر کس پیروی ام کند ، با بینایی به سوی خدا دعوت میکنیم . منزه است خدا ، و من از مشرکان نیستم.) «سورۀ یوسف ، آیه 108»
شهرام بنازاده در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
بزرگان تیزهوش اسراری را در یافته اند که هموم از آن بی بهره اند.
این رباعی نیز یکی از آنان است.
امام صادق فرموده است گاهی خدا امر میکتد به کاری و نمیخواهد انجام پذیرد و انجام نمیپذیرد. مانند سجده شیطان
و گاهی نهی میکند از کاری در حالیکه میخواهد انجام بگیرد و انجام میگیرد . مانند عصیان آدم و حوا.
حافظ می گوید: گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش و گو گناه من است.
یعنی اصولا تجسم خدایی که امری در عالم بی اراده و خلاف اراده حق اتفاق بیفتد برای شناسای الله کفر است.
اما تفاوت ادم و ابلیس در همین طریق ادب است . ابلیس گفت بما اغویتنی ...که تو گمراهم کردی .. وادم توبه کرد و عذر خواست در حالیکه هردو میدانستند که مقهور جبر و ارداه حق شده اند
ستاره در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود "عنایت" اوست
شبنم در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
إز همه تشکر می کنم که اطلاعات را در اختیار همه گذاشتید . روشن است وقتی دو نسخه متفاوت وجود دارد ، اختلاف نظر هم وجود خواهد داشت. ولی نکته مهم برای یک محقق این است که از وجود منابع و نسخه های مختلف اطلاع داشته باشد. اطلاع رسانی بدون جدل بلکه با ارائه بحث مستدل در گنجور بسیار مفید و قابل استفاده خواهد بود. با تشکر از همه .
وحید در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶: