علی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:
مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی/ که بتان فرو گذارند اساس خود نمایی
شده انتظارم از حد چه شود ز در درآیی/ ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
چه کسم چه کاره ام من که رسم به عاشقانت/ شرف است آنکه بوسم قدم ملازمانت
به کمین استخوانی که شها برم ز خوانت/ همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه گدایی
نگشود عقده دل نه ز شیخ و نه از برهمن /نه ز دیر طرف بستم نه ز کعبه و نه زایمن
که نصیب عاشقان شد ز ازل فضای گلخن/ سر سیر گل ندارم ز چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی
ز حدوث پاک گشتم به قدم رهم ندادند/ ز وجود هم گشتم به عدم رهم ندادند
به کنشت سجده کردم به صنم رهم ندادند/ به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
چون بنای عشق عاشق که ز عشوه بی نیاز است/ دل مبتلای محمود به کمند طره ایاز است
که مدار شوخ چشمان بکرشمه است و ناز است/ در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است
بامید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
چو بنای کار عشق همه سوز و ساز دیدم/ ز جهانیان گروهی همه در مجاز دیدم
به شرابخانه رفتم همه مست ساز دیدم/ به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
چه خوش است مطرب آید به سماع ذکر یا حی/ کند التفات ساقی سوی بزم ما پیاپی
غم عشق را دوایی نبود به جز نی و می /ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی
که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی
چو به صحن باغ سروم قد خود عیان نماید /ز عذار لاله گونش چمن ارغوان نماید
رخ خود پی نظاره چو به گلستان نماید /مژه ها و چشم شوخش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
سحری به خواب بودم که ندا ز در درآمد /که نوید وصل گویا ز دیار دلبر آمد
بتو مژده باد ای دل که شب غمت سر آمد /در دیر میزدم من که یکی ز در درآمد
که بیا بیا (عراقی) که تو هم از آن مایی
دکتر خدیجه شریفی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
مگه میشه از غزلیت سعدی، بیتی رو دستچین کرد؟
بقول مولوی:
شکر اندر شکر اندر شکر است....
محمدی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۳:
سلام
معنیه سماع زهره چیه؟!
آدم معمولی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
سلام. این غزل با غزل قبلی به کوشش جمع آوری محمد علی فروغی، غزل یکپارچهای را ایجاد کرده است.
آدم معمولی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:
سلام. این غزل با غزل بعدی به کوشش جمع آوری محمد علی فروغی، غزل یکپارچهای را ایجاد کرده است.
محمود در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۱ - در مدح علیبن محمد:
سبکی است منحصر به فرد واستثنائی
محمد طهماسبی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:
از اساتید محترم خواهشمندم در صورت امکان بیت هشتم این غزل را برای اینجانب تفسیر نمایند ( غرض کرشمه حسن است . . .
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
از زخم پدیدست که بازوش تواناست
مثل تاجیکی
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶:
آنکو هنری دارد از عیب نیندیشد
از عیب نیندیشد آنکو هنری دارد
منظور ار عیب هنر وفضیلت است
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:
عشق داغیست که تا مرگ نیاید نرود
هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
سعدیا کشتی از این موج به در نتوان برد
که نه بحریست محبت که کرانی دارد
همه را هست همین داغ محبت که مراست
که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
داستانیست که بر هر سر بازاری هست
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:
به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست
که در جهان بجز از کوی دوست جایی هست
یادآور غزل معروف با مطلع:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:
فریاد مردمان همه از دست دشمنست
فریاد سعدی از دل نامهربان دوست
دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست
سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست
شعر هیچ کسی به اندازه سعدی به زبانهای دیگر ترجمه پذیر نیست که نیست
ع.م.ش. در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:
در بیت هفتم، چشمان ِ کَشَت بمعنی چشمان خوب و خوشِ تو
علی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:
سلام بر مولوی دوستان گرامی
عزیزان اولا در زمان مولانا شکاف جدی بین شیعه و سنی با عیار کنونی مطرح نبوده دوما مولانا انسان ازاده اندیشی بوده که به قول یکی از بزرگان نهنگی هست که در حوضچه فرق و مذاهب نمی گنجد و لذا اساسا طرح قالب مذهبی برای بزرگی چون مولانا نوعی کوچک شماری محسوب می گرددو نهایتا اینکه حرکت مولا یمان امام حسین بی تردید ستوده و بزرگ است و بین اهل سنت نیز جایگاه امام حسین بسیار رفیع می باشد اگرچه بنده مولانا را با اسناد زیادی دیندار بی مذهب میدانم بعبارتی مولانا مسلمان است ولی سنی یا شیعه نیست
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
این فقط در وصف سعدی ست و برداشت از این غزل
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۱۵۲
و البته سلمان ساوجی که او هم سروده
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹
آرتین در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷:
برداشت بنده از این شعر به صورت کلی این است که حافظ بزرگ خواسته به ما بگه که اگر میخواهید در زندگی به راز رمز و درون مایه هستی پی ببری باید الگو داشته باشی و در پای این الگو باید که شاگردی کنی
س.ا. در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:
دوستداران می توانند به اجرای مرحوم بنان، که در بالا از آن یاد رفته شده است، در صفحۀ زیر از تارنمای «گلها» گوش فرا دهند:
پیوند به وبگاه بیرونی
فرزین در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - مناقشهٔ مرد دهری با بوحنیفه:
واقعا چه حکیمی بوده این سنایی، منقبتی گفته که از آتش جهنم برهد اصلا دغدغه حقیقت نداشته این نادان
امین افشار در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۴:
درود بر خواننده
صفرا: مجازاً به معنی تندی .
موکل [ م ُ وَک ْ ک َ ] (ع ص ): کسی که کار و بار به وی سپرده باشند و گماشته و وکیل . || محافظ و نگهبان . مأمور. کارگزار. گماشته . گماشته شده . آنکه برای اجرای دستور و انجام دادن کاری مأموریت داشته باشد. || رقیب . حفیظ. نگاهبان . گماشته . رقیب . نگهبان . مراقب:
در باغ عهد جای تماشا نماند از آنک :
صد خار را موکل یک ورد کرده اند.
خاقانی .
عجمی: آنکه سخن پیدا گفتن نتواند. مجازا به معنی نادان؛ غافل:
بردی دل من ای جان! چون با تو کنم دعوی؟
خود را عجمی سازی، انکار کنی حالی .
عطار.
..... در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸: