جلال در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۶:
سلام
لطف کنید به حقیر هم بگویید منظور از جمع دو بیتی چیست
آیا منظور حروف ابجد است؟
جلال در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۶:
ذئ
جلال در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۶:
سلام
میشه به حقیر هم بگید که جمع دوبیتی منظور چیست؟
آیا منظور ابجد کبیر است؟
ایران نژاد در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸:
و هم ازین رو که بگسیختن در بیت بعدی آمده است!!
« کش نه مجال وقوف ،نه ره بگریختن »
و دیگر که گسیختن ره نمی خواهد گریختن اما چرا
مردو آناهید در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:
شماس = شماش= شاهمز که معرب آن الشمس است که کسانی گفته می شده که خورشید را ستایش می کردند. که امروز خورشید پرست می گویند .پرستش خورشید ستودن ِ خور یا مهر یا شاه ِ ستارگان ( مزه یعنی ماه یا ستاره ای) است. ولی هیچگاه به معنای عبادت و بندگی نیست. خور یا هور از سرشت خود جانبخش است ولی دانایی یا توانایی ندارد یا کسی را پاداش و سزا نمی دهد.
کمال در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۶:
باسلام،
جمع دوبیتی حاضر:
4726
شب خوش
حسین در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸:
قافیه در بیت سوم (مطابق کتاب "کلیات سعدی" آقای دکتر خرمشاهی) بگریختن است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
برزو در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵:
آن کو ندیده باشد گل در میان بستان
شاید که خیره ماند در ارغوان و خیری
خیری یا هیری گل شب بو باشد
برزو در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵:
او را نمیتوان دید از منتهای خوبی
ما خود نمینماییم از غایت حقیری
گر یار با جوانان خواهد نشست و رندان
ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری
سعدی نظر بپوشان یا خرقه در میان نه
رندی روا نباشد در جامه فقیری
راهت سبز و یادت به ناز
برزو در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:
خیال در همه عالم برفت و بازآمد
که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
خیال روی کسی در سرست هر کس را
مرا خیال کسی کز خیال بیرونست
ناشناس در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:
اولین کامه در بیت اول رقیب است اشتباه در ج شده است مطابق با نسخه ی اصلی
روفیا در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۴ - خاتمه:
سلام مرسده عزیزم
شایستگی تان در سرودن را می ستایم و باید اعتراف کنم که چندین بار شعر زیبایتان را خواندم و لذت بردم از این که دانستم شما مطالب ناچیز بنده را با نازک اندیشی می خوانی . دو دیگر ان آدمی که نشانی هایش برشمردی را دوست داشتم و آرزو کردم چون او می بودم .
به شما جوانان اندیشمند سرزمینم می بالم و شما را سرمایه و ثروت ایران زمین می دانم .
ناشناس در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:
این شعر 18 بیتی است که در اینجا ناقص درج شده است از معاصران استاد شهریار که از دنیا رفته است شعر شهریار را به نام خود در مجالس میخوانده است.استاد وقتی از این موضوع باخبر می شوند این غزل را در سال 1328 در تهران مینویسند و منتشر میکنند.-از کتاب در خلوت شهریار جلد سوم-
ناشناس در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶ - مرغ زخمی:
بهد از بیت هشتم دو بیت دیگر نیز وجود دارد - چون ننالی که در گرفته چو نی شور شیرین لبان طنازت بیت بعدی چشم من در بی تو خواهد بود در کجا بینم ای بسر بازت استاداین شعر را در اثر اشنایی با احمد فرقانی جوانی مودب وباکمال و هنرمنند که اهل خراسان بود و در حضور استاد سه تار نواخته بود در سال 1319 در تهران سروده اند-از جلد دوم در خلوت شهریار-
ناشناس در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷ - پریشان روزگاری:
از عزیزترین کسان برای شهریار هوشنگ ابتهاج شاعر معروف معاصر است جوانی بیست ساله که خوب شعر می سازد دست خط نیکویی دارد شیرین سخن است و جمال و کمالش در حد اعلا شیفته ی اشعار شهریار میگرددوعمیقا مفتون غزل معروف بریشان روزگاریشهریار می شود و چنان متاثر می شود که در صدد می اید تا گوینده ی غزل را بیابد ودست ارادت به او بدهد بدر سایه که از رجالمعتبر و محترم ایران بود به بی قراری فرزند با ذوق و مستعدش اگاه می شود دست او را میگیرد و به دنبال سرای شهریار می گردد تا اینکه شاعر ان غزل را در کلبه ای محقر می یابد علاقه ی فرزندش را نسبتبه اشعار شهریار بیان می کندو دست بسرش را در دست او می گذارد و می خواهد که شهریار بدرانه از او مراقبت کند تا در سایه ی استاد هنر فرزنش بارور تر شود -در خلوت شهریار - جلد اول از بیو ک نیک اندیش این شعر در اصل دوازده بیتی است که در این جا فقط هفت بیت از ان امده است
ایران نژاد در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
در پای همین کوه ،که همواره شاهینهای گسترد بال گرداگرد آن در پروازند؛ در نزدیکی سراب بیستون ، همچنین تندیس کودکی است که بازهم ایران شناسان سابق الذکر و پیروان داخلیشان آنرا مجسمه خردسالی « هرکول » می پندارند!!!! اینا ن آیا داستان زال و سیمرغ را نمیدانند؟ یا کاسه ای زیر نیم کاسه شان پنهان است؟؟
مجسمه کودکی
ایران نژاد در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
تفسیرهای دور از ذهن از آن جمله در این بیت استاد سخن( عسلی رنگ، جامه عسلی، خط عسلی و ...) مرا به یاد جستجوی معنای کوه بیستون می اندازد که برخی ایران شناسان!!
بغستان و بهستان و جز آن میگویند و حتا استادان بزرگ ما نیز به به همان راه میروند.
داستان اما چنان ساده است که شاید از فرط سادگی کسی بدان نیندیشیده است!
از صحنه به سوی کرمانشاه که میرانید،چون به نزدیکی گاماسیاب میرسید بیستون را می بینید کج شده به سوی جنوب ، انگار در حال فرو افتادن است.
کوهی که هم به قاف میماند استوار و سرافراز ، « بی ستون « ایستاده است. ازیرا بیستونش میخوانند..
ایران نژاد در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
شیرینی لبان یار زنبور میانم ( کمر باریک) گویی تمامی اندوخته مگس نحل(مگس انگبین، گبت)
است. به همین سادگی !!
شایق در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
با سلام در رابطه با بیت اخر ودر جواب سوال جناب امین کیخا عرص میکنم که سعدی می فرماید من صلاح خود را در این می بینیم که درویش وسالک راه او باشیم دیگران هر صلاح و مصلحتی برای خود می دانند عمل کنند و به اصطلاح صلاح مملکت خویش خسروان دانند بنابراین کلمه مصلحت در بیت اخر ربطی به تخلص سعدی ندارد
جلال در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴: