گنجور

حاشیه‌ها

محمدرضا در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

من فرمایشات آقای حمید رضا گوهری را مطالعه کردم و به نظرم ایشون کاملا درست میفرمایند.
جایی خوانده بودم که بیت اول اشاره به انسان داره و (صاحب جان و عقل) و در مصرع دوم این بیت اشاره شده که فکر و اندیشه ی ما بیشتر از این اطلاع نداره.
فرمایش جناب حمید رضا گوهری نگاهم رو تغییر داد

زهرا ز در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

با سلام.مگر نمی شود برای یک بیت دو مصداق در نظر گرفت؟ از لحاظ تاریخی به شاه شجاع مربوط می شود و این راه هم نمی شود انکار کرد اشاره ی واضح به پیامبر دارد.

شمیم در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۵:

من سه بیت آخر رو نمیفهمم.... :(

روفیا در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

سلام دوستان شیعه و سنی و بی دین و ناشناس و مسیحی و زرتشتی و یهودی و شیطان پرست گرامی
در جایی خواندم تاریخ راست هایی است که نقل می شود تا لابلای ان یک دروغ را به خورد مردم بدهند .
حال انکه ادبیات دروغ هایی است که گفته می شود تا در پس ان حقیقتی زرف به تشنگان حقیقت نوشانیده شود .
داستان های شاهنامه بسیار اغراق امیز به نظر می آیند ولی حقایق پشت ماجراها به هیچ وجه اغراق امیز نیستند .
ابلهان گویند کاین افسانه را
خط بکش زیرا دروغ است و خطا
ای برادر قصه چون پیمانه است
معنی اندر وی مثال دانه است
دانه معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
شما را به خدا رها کنید این چنین کرد آن چنان شد را ...
به خدا اگر ده ها کتاب تاریخ را بخوانید در نخواهید یافت عمر چه حسی به پیامبر داشت یا تمایلات جنسی ای میان مولانا و شمس بود یا نه ....
بنابراین این مقوله اصلا به ما مربوط نیست .
به خودشان مربوط است .
انچه که به ما مربوط است همان چیزهایی است که با دانش امروز دست یافتنی و در بهبود زندگی بشر و سایر موجودات موثر است .
میگویند که افلاطون فرموده است بیکاره ها تنها انها نیستند که کاری نمی کنند . بلکه انانکه میتوانند کار بهتری انجام دهند ولی انجام نمی دهند جزو بیکاره ها هستند .
حال خوب بیندیشیم ببینیم آیا کاری بهتر از سخنسرایی و تعصب در مورد احساسات و رفتارهای دیگران نیست که انجام دهیم !

مجتبی خراسانی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷:

سلام بر شما الیما !
خیر، این قصیده منسوب نیست، از خود ایشان است.

مجتبی خراسانی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
در آغاز قصیده اشاره ای به تاثیر افلاک در حیات و سرنوشت آدمی می کند (حکمت قدیم)، و به چرخ ستمگر می تازد و می گوید: ای فلک، جسم من فرزند توست نه خرد و نفس ناطقۀ من، چون کارم در خانۀ تن تمام شود، خانه را به تو تسلیم می کنم. سپس می گوید: ای پسر، تن زندان توست، پرورش تن را رها کن و به پرورش جان بپرداز، و آن را با «سخن» زنده کن. آنگاه پندهایی دربارۀ رفتار با مردم و احوال جهان گذرنده می دهد و باز ارزش سخن را مطرح می کند: سخن جان را پاکیزه می کند و آدمی را از خاک به افلاک می برد. پس سخن سنجیده باید گفت. خردمند و دیوانه چهره شان یک سان است، سخن است که آن دو را متمایز می کند.
در گفتگو از مقام سخن ، مناسبتی پیدا می شود برای بیان اندیشۀ مذهبی و خطِ عقیدتی شاعر، می گوید: بهترین سخنان، سخن خدا (قرآن) است، اما قرآن ظاهری و باطنی (صورتی و تاویلی) دارد، نادان صورت آن را می گیرد و دانا تاویل آن را. به نظر ناصر خصم او ظاهر گراست و به باطن قرآن معتقد نیست.
جلال الدین هم می فرماید:
ما ز قرآن مغز را برداشتیم/ پوست را بهر خران بگذاشتیم
قصیده با هشداری دربارۀ مکر زمانه، که همه را طعمۀ مرگ می کند، و با یادی از روز رستاخیز پایان می گیرد، اما یاد روز رستاخیز که همه، چه دادگر و چه ستمگر، در آن روز مکافات می بینند، در واقع تذکری است که ناصر به خصم می دهد تا از کیفر خدا بترسد، و می گوید: در آن روز، پیش شهدا، دستِ من و دامن زهرا علیها السلام، تا ایزد تعالی دادِ من به تمام از دشمن اولاد پیمبر بدهد.
والصواب عندالله

احسان خان در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

آقا من یه سوال دارم ، در باره ملک می شه حرف دوستان رو هم پذیرفت، اما سوال من اینه در ابیات بعد به نظر میاد حافظ از مسائلی شکوه می کنه که مربوط به انسان نه شیطان به طور مثال اگه فرض رو بر حرف دوستان بذاریم منظور از جگرگوشه مردم کیه ؟؟

خردورز در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۳:

"اگر بار خرد داری، وگر نی
سپیداری سپیداری سپیدار"
آیا این ابیات دیدگاهی افراطی نسبت به خرد ورزی در اشعار فارسی است؟ و یا اینکه نیاز به خرد حکمی است قطعی؟

الیما در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷:

گفته میشه این اشعار منسوب به جناب ناصرخسرو است؟

ایران نژاد در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را:

واژه‌ی گبر در اینجا معنای زردشتی ندارد ، چه پادشاه جهود است و به یقین وزیر او نیز وصد البته نه تنها از چشم بهدینان که هم ایرانیان ، اهانت آمیز است.

وحید در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۷:

در برخی نسخه ها آمده که:
در زلف نگار و دامن چنگ زنیم
بجای
در زلف دراز و دامن چنگ زنیم

روفیا در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل:

تا ز زهر و از شکر در نگذری
کی تو از گلزار وحدت بو بری
این در گذشتن چگونه روی می دهد ؟
اسان نیست که ناملایمات , درشتی انسان ها , بیماری , فقر , جنگ و ... را ببینیم و همچنان جهان را گلزار ببینیم !
تنها در صورتی گذران روزگار بر ما آسان می شود که یک یگانه ای در ماورائ عناصر به ظاهر متشتت و پراکنده ببینیم . یگانه قدرتمند و هوشمند و وحدت بخش که علت همه علتهای ظاهریست و دل ارام میگیرد وقتی باور می کند هیچ پدیده ای در جهان قادر به عدول از حیطه قدرتش نیست .
دنیای تصادفات دنیای ترسناکیست .
در چنین جهانی تو هرگز نمی توانی پیش بینی کنی اگر به کسی مهر ورزی چه پیش خواهد آمد یا اگر ستمی روا داری چه چیز در انتظارت است .
این جهان پر از استثناهای غافلگیر کننده و بی قاعده است .
ولی وقتی قانون علیت را پذیرفتی میدانی که هر رویداد به دلیلی منطقی روی داده است فقط شاید دانش امروز تو قادر به درک ان نیست .
به یاد دارم در سال های دبیرستان دبیران شیمی
دائما در جدول تناوبی رفتارهای استثنایی عناصر در گروهشان را گوشزد می کردند . بعدها که بزرگتر شدم فهمیدم کاربرد واژه استثنا برای ان عنصر درست نبود و ان عنصر هم از یک سری قواعد عمومی خدشه ناپذیر تبعیت میکرد فقط ویژگیهای ظاهری ان با عنصر قبلی و بعدی متفاوت بود .
هر گاه به وجود ان یگانه در ماورای پدیده ها پی بردیم از تلخ و شیرین و سیاه و سپید و زشت و زیبا عبور کرده گلزار وحدت را درک میکنیم .
باورمندی به قانون علیت زندگی می دهد .
امید می بخشد .
حرکت می آفریند .
دانش و اگاهی از فرزندان خلف این باور مندیست .
قانون علیت خداست .
چو در سلطان بی علت رسیدی
هلا بر علت و معلول می خند

عرفان رهبری در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:

شب ماه رمضانرخ ننما سوی فقیه
که دهد مژده جهان را به گمان شب عید

روفیا در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳ - آموختن وزیر مکر پادشاه را:

سلام بر همه
دوستان
پرسشی دارم .
آیا به کار بردن واژه گبر برای زرتشتیان از دیدگاه خود زرتشتیان تحقیر آمیز است ؟

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۵ - در کشف حجاب و وصول دوست:

واقعازیباست فقط نسل امروزبابسیاری ازواژه هابیگانه اندایکاش معانی شعرهانیزدراین سایت بودند

روفیا در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:

آن عداوت اندرو عکس حقست
کز صفات قهر آنجا مشتقست
وآن گنه در وی ز جنس جرم تست
باید آن خو را ز طبع خویش شست

ولی آرین در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

سلام و علیکم:
من بر اظهار نظر محترم توجهی صحیح میگذارم که ای غزل در بحر کامل سروده شده.

تردید در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱:

دوست عزیزم سلام
سپاسگزارم از زحمات شما در مورد ایجاد سایت محبوبم گنجور
در مورد وزن که نوشتی ، بنده فکر می کنم مصرع دوم بیت اول اینگونه باشد « صبوح است ای بت ساقی بده - جام - شراب » در ضمن اگر اشتباه نکرده باشم وزن اینچنین است : مفاعیل مفتعلن فع مفاعیل فعل .
الله اعلم

شیرزادی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:

در بیت ششم "آر" به معنی "آور" اشتباها "آرم" درج شده که وزن و مفهوم بیت را مخدوش می سازد.

شاهین شیرزادی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:

در بیت سوم مصراع اول "کآبروی" به اشتباه "کبروی" درج شده است.

۱
۴۲۴۲
۴۲۴۳
۴۲۴۴
۴۲۴۵
۴۲۴۶
۵۴۷۲