شجاع الدین شقاقی در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۹:
افسار تقلید
ای مقلّدهای سرگردان ِ راه
گردن افساران و ای مردان ِ چاه
عیب ِ رندان و به راهان می کنی
طعمه هستی بهر ِ نقّالان ِ راه
محمدامین در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸:
سلام و درود
در بیت هشتم به جای "آسمان ها" "آسمان" باشد مناسب تر است!
واژه "آسمان ها" صحیح نیست.
عباس در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:
درود
شعر بسیارر زیبایست
خداوند رفتگان همه رو بیامرزد مادر بزرگم که البته سواد آنچنانی نداشت همیشه این شعر رو اینچنین برایم می خواند:
اوقات خوش آن بود که با دوست بسر شد
باقی همه بی حاصلی و بوالهوسی بود
خوش بود لب حوض و گل و سبزه و لیکن
افسوس که آن سرو روان رهگذری بود
با تشکر از گنجور
شجاع الدین شقاقی در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸:
آن ِ من
آن ِ من درمان ِ من ، بیمار و هستم عاشقی
ثروتم درد است و عشقش یار و هستم ناطقی
کان ِ من از آن ِ من ، من هر چه دارم آن ِ تو
مست ِ فرمان عاشق ِ آن یارو هستم صادقی
محمد تقی خالقی در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴:
یعنی اینکه امید وآرزوی دور ودراز آدمی را غافل میسازد و مصرع دوم میگوید مال ودارائی خویش در راه خدامصرف کن وگرنه به بیراهه مصف مشود و آتش جهنم را فراهم میسازد.
محمد تقی خالقی در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳:
یعنی اینکه عقل انسانها توانائی درک حقایق عالم را ندارد گرچه در تمام عمر به صورت شبانه روزی هم زحمت بکشند و از علمای عصر وزمان خویش هم باشند باز هم چیزی از علم ندانسته اند.
محمد تقی خالقی در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲:
منظور اینست که در هنگام صبحگاهان که موقع نزول فیض الهی میباشد خوشبخت کسیست که دامن گداهی پهن کند ودست دعا به آستان پر فیض خداوند دراز کند.
سیدمحمدحسین ممجد در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:
خوش ترزعیش وصحبت وباغ وبهار چیست
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
عیش=طرب وخوشی حقیقی/بودن باحق
اندیشه عیش بی حضورش
ترسم که بدو رسد نخواهم
صحبت=مصاحبت/هم نشینی/گفتگوی خوش/سخن حضرت حق
باغ:گلستانی از گلهای معنوی.به این معنا قرآن باغ است.اشعار حافظ باغ است.کنج خلوت شما اگر بایاد حق قرین شد باغ است.
بهار:عمری که بایاد دوست بگذرد
"بهار عمر خواه ایدل وگرنه این چمن هرسال
چونسرین صد گل آردباروچون بلبل هزارآرد"
ساقی:کسی که شراب معرفت وعشق برایمان به ارمغان می آورد
"صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دورفلک درنگ ندارد شتاب کن"
"ساقیا درگردش ساغرتعلل تابچند
دور چون باعاشقان افتد تسلسل بایدش"
بی سواد در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
ماورا طبیعت استادان ارتباطی با جو و زمین واسمان ندارد.
مابعد الطبیعه نا م دیگر آنست. چه در تقسیم بندی علوم پس از فیزیک آمده است و آن علوم دینی و الهی و مانندان ان است، متا فیزیک! کجای کارید استادان!!!
محمد در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:
سلام
بازم خدارو شکر که از تیغ اساتید در امان بوده و تبدیلش نکردن به حاشیه
مصطفی داداشی در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱۲:
سلام و عرض ادب
به نظر حقیر، مصرع اول در بیت جهارم باید اینگونه باشد: غنا پرورد یاد توست...
حسین منصوری پور در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:
جناب سجاد،دوست گرامی!سلام.متشکرم که چندمقاله ی بنده را درحاشیه ی غزل 470 حضرت حافظ،مطالعه فرموده سپس از مکتب ومشرب من پرسیده اید.
دوست خوب من،تمام نوشته های بنده در چهارده مقاله و یک پیشگفتار،خلاصه میشوند که چون درزمینه های گوناگون تهیه شده اند،نمیتوان در آنها"ایسم یا ایزم"ویا مکتب ومشربی خاص رامشخص کرد.شاید بتوان آنهارا مقالات آموزشی یا تعلیماتی نامید.اگردوستانی باشند که قصد خواندن مقالات بنده را دارند،کافی است که درسایت محترم گنجور،شماره ی غزل،قصیده،یامطلبی را که مقالات در حاشیه ی آنها نوشته شده اند،پیدا کنند.
با عرض ادب واحترام:منصوری پور
آناهیتا افشاری نیریزی در ۱۰ سال قبل، یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۵:
آفندی کلیتیشی کالیسو کیتیشی :
افندی، تو چه مبارک قدمی، اگر جمال تو را همه داشته باشند
شیلیسو نسندیشی :
همه از لبان تو ببوسند
افندی مناخوسی بویسی کلیمو بویسی :
افندی، شب ها تو را یاد می کنم، قصه هایت را مدام تکرار می کنم
تینما خو نتیلوسی :
ای دریا صفت!
منبع : پیوند به وبگاه بیرونی
محسن شفیعی در ۱۰ سال قبل، یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
هر دوجایی که در ابیات کسر نوشته شده اشتباه است و باید کمر نوشته شود
ناباور در ۱۰ سال قبل، یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
وجود ندارد
صحیح است
علی در ۱۰ سال قبل، یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
بیت اول که ظاهرا برای عزیزان مشخصه و اما بیت دوم : بعد از اونکه کلام الله رو بزرگ داشته،و یاداور شده که ایات الهی محدود به ان نمی شود بلکه برای خیام که همه هستی برایش ایات الهیست ونشانه های محبوبش هست وبا نگاه به هر سو محبوب را می بیند و او را سرمست می کند همه هستی برایش حکم پیاله را دارد و محتویاتش حکم مست کننده را دارد. برای خیام و هر بینای دیگری هر چه که در عالم و دور و بر خود می ببنند حکم می دارد و یاداور معشوق است. گل ، اب، انسانها ، هرگونه حیوان و هرچیز دیگر برای کسی که به کوری مبتلا نباشد رنگ خدا دارد و بسان پیراهن یوسف مست کننده وشفابخش است.ای ادیبان ! انچه که خود لایقید به اولیا خدا نسبت ندهید. بفکر شفای چشمان دل خود باشید. حال کردن با اشعار این و ان شفابخش نیست. قبل از ایجاد امادگی در خود امکان فهم سخن عرفا وجود ندارد.سخن انها از کلمات ساخته شده اما با یادگیری معنای کلمات امکان فهمشان وجود ندارد. دانش را می توان انتقال داد اما نور و معرفت قابل نقل وانتقال نیست.فقط از طریق نیستی از خود و هست شدن به پروردگار و عنایت حضرتش میسور است. مهندس برق هستم نه ادیب.jafaraghaei@ioptc.ir
پیام در ۱۰ سال قبل، یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
همه ی مصرع ها اخباری ست
اگر پرسشی بود ، آیا ، مگر یا نظایر اینها را میآورد
مثلاً :
این کوزه گر دهر ” مگر “ جام لطیف
میسازد و خویش بر زمین میزندش؟
یا:
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
کی سازد و این چنین زمین میزندش؟
خیام بهتر میتوانست تصحیح کند
پس هم میسازد و هم بر زمین میزند
که اگر بر زمین نزند چرخ نظام نمی گردد
روفیا در ۱۰ سال قبل، یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
من بر این پندارم که با نشانه پرسش میتوان اینگونه تعبیر کرد که آیا چنین جامی که هر عقلی آن را تحسین میکند را میسازند که نیست و نابودش کنند ؟
بی سواد در ۱۰ سال قبل، یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
این همه داستان است برای تبریه این بزرگمرد از اتهام بی دینی
هر گونه که بخوانیم تردید در آفرینش به روایت ادیان است، مگر که با نشانه پرسش بیهودگی این گونه آفرینش را نیز به رخ میکشد.
محمدامین در ۱۰ سال قبل، دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶: