khayatikamal@ در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۷۰:
طاعاتت ان قبول
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 8123
nabavar در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:
در عجبم از شما آقای مجتبی خراسانی
بدون هیچ سندی تعبیری از اشعار استاد طوس می کنید مبنی بر ازدواج مادر و فرزند .
انسانهای منحرف چنین تفکراتی دارند ، شما چرا
... در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:
بابک جان
به یه نکته دقت کنید. من نگفتم مولوی شیعه یا سنی یا مسیحی یا یهودی یا کافر هست. بلکه نظر من اینه شما از ظاهر آثار مولوی میتونید مطالبی رو به نفع هرکدوم از این مکاتب و تفکرات استنباط و استخراج کنید. در همون نوشته اولم هم عرض کردم که تمام این مطالب توسط یه فصل مشترک با هم یکپارچه میشن: عشق!
مولوی نه تنها تمایلی به اندیشه های کفرآمیز نداره، بلکه تمایلی به اندیشه های یهود و مسیح و فرق مختلف اسلام هم نداره. به قول شما این نگاه اعور ماست که تنها الگوهای ذهنی خودش رو از مطالب مولوی استخراج میکنه. قسمتایی از حرفاشون که دوست داریم رو برمیداریم و بقیه رو نادیده می گیریم. البته این ما که میگم معمولا افرادی رو شامل میشه که به قدری به وسیله (دین و مذهب) مشغول شدن و نسبت بهش تعصب دارن که از هدف غافل شدن. به همین خاطر عرض کردم عقاید کفرآمیز از دیدگاه شرع.
با احترام.
جلال دامن افشان در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲:
سلام و درود.
لطفا به من کمک کنید تا معنای مصرع دوم در بیت چهاردهم رو بفهممکه بیکام او تاج بر سر نهم
همه کشور ایرانیان را دهم.
.
.
میگه "همه کشور، ایرانیان را دهم"
یعنی پس از پادشاه شدنم، تمام کشور رو میدم به ایرانیان.
خب این یعنی چه؟
مگر گشتاسب (پدر اسفندیار) ، پادشاهی غیرایرانی بوده؟
مگر کشور در دست ایرانیان نبوده؟
یا.....
.
.
واقعا دوست دارم که عزیزان خردمند، راهنمایی کنن منو.
چون با جزییات و دقت بسیار، بررسی میکنم.
لذا نمی تونم از یک گره نامفهوم، عبور کنم بدون دانستن.
.
.
بادرود و سپاس و احترام.
جلال دامن افشان.
www.shir11.mihanblog.com
نادر.. در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل دهم - اینچ میگویند که اَلْقُلُوْبُ تَتَشَاهَدُ گفتیست:
.. فلسفی این را داند اماّ بدلیل داند دلیل پایدار نباشد و آن خوشی که از دلیل حاصل بشود آن را بقایی نباشد .. چنانک شخصی بدلیل دانست که این خانه را بناّیی هست و بدلیل داند که این بنّا را چشم هست کور نیست قدرت دارد عجز ندارد موجود بود معدوم نبود زنده بود و مرده نبود بر بنای خانه سابق بود این همه را داند امّا بدلیل داند دلیل پایدار نباشد زود فراموش شود؛
امّا عاشقان چون خدمتها کردند بنّا را شناختند و عین الیقین دیدند و نان و نمک بهم خوردند و اختلاطها کردند هرگز بنا از تصوّر و نظر ایشان غایب نشود پس چنین کس فانی حق باشد در حق او گناه گناه نبود جرم جرم نبود چون او مغلوب و مستهلک آنست..
ایرانی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:
استاد غزل و استاد سخن فقط سعدی.
ایرانی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:
بسیار عالی و بی نظیر. روحت شاد سعدی.
نادر.. در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۰:
همچو زر خندان خوشم اندر میان آتشش..
نادر.. در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:
زر هر دمی خوشتر شود از زخم کان زرگر زند..
nabavar در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
درسا جان
منظور مرسده بانو را اشتباه متوجه شده ای
ایشان نظرشان بر تکرار ” بر افروخته بود“ در دو مصرع
بیت سوم و پنجم است که هم معناست ، و ابهامی بجاست.
چهره ای چون آتش
چهره ای چون مشعل
زنده باشی
درسا در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
ane
میدونی درواقع داره میگه تاوانشو داد
مثه اینکه هرچی اندوخته باشی از کفت بره به هر شکلی حالا
درسا در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
Ane:
لف و نشر؟
اینجا بنظرم میگه هرچی دل خون بدست آورد و دل خون کرد از دیده به عنوان اشک جاری شد و فکر کنم به جای خود به کار رفته است.
درسا در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
خانم مرسده
بنده نظری ک درباره ی ابهام شما در قافیه ی مصراع اول و مصراع ششم دارم این است که شما اینجا صرفا ظاهر فعل را نگاه نکنید و بیشتر روی معنی تمرکز کنید.
در مصراع اول برافروخته درواقع به نظرم مسندی برای فعل ساده ی "است" می باشد و یعنی چهره اش برافروخته و به معنای "سرخ و گلگونه شدن" رخسار میباشد؛
درحالتیکه در مصرع ششم برافروختن به معنای "آتش زدن" و "روشن کردن" که بیشتر این معنی را مشاهده میکنیم میباشد.
به هرحال باز هم میتوانید به دهخدا مراجعه کرده و ذهن خود را بازتر کرده و خود بیندیشید چراکه در این ورطه هیچ محدودیتی نیست و این نظر حقیر 18ساله ای بیش نیست که گفتم درمیان بگذارم.
nabavar در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۸ - آمدن مهمان پیش یوسف علیهالسلام و تقاضا کردن یوسف علیهالسلام ازو تحفه و ارمغان:
عالیجنابان
این همه نوشتید و نوشتید کاش یک بیت را هم معنا می فرمودید ، مثلا:
گرچه دردانه به هاون کوفتند
نور چشم و دل شد و بیند بلند
که در فهمش پا در گلم
شهرزاد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:
مازیار جان با شما موافقم
مغز انسان عاشق مسائل پیچیدست برای همین اصرار داره ساده ترین مسائل رو به شکل پیچیده ای تفسیر کنه و به هر قیمتی مسائل رو به شکلی استدلال کنه که به نظر خودش نزدیک باشه. شما یک خط عمودی صاف بکش و به مردم بگو این اثر از داوینچیه و ازشون بخواه تفسیر کنند، چه تفسیرها که نمیکنند یهو میبینی که اون خط صاف رو با چه استدلالهایی به نظریه نسبیت انیشتین ربط میدن, یه جمله گفتید که خیلی جمله خوبی بود و اون اینکه چرا ما آدمها نمیتونیم با چیزی اونجور که هست کنار بیایم؟
babak در ۸ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:
مصدع میشوم .بنا بر این میشود اینطور مطرح کرد:
تمایلات شیعی و سنی و مسیحی و یهودی او را خودش ابراز میکند و کتمان هم نمیکند ولی او (مطلقا) تمایلاتی به اندیشه های کفر آمیز ندارد و ابرازی هم در این خصوص نمی نماید , بلکه این ما هستیم که کفر و شرع را خودمان جداگانه تعریف میکنیم و بعد در خوصوص مولانا قضاوت می کنیم.
از وقتی که اختصاص دادید سپاسگزارم.
رضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:
سلام تو بیت ای دل پاره پاره ام دیدن اوست چاره ام اوست پناه و پشت من تکیه بر اینجهان مکن. منظورشو از اوست پناه و پشت من تکیه بر اینجهان مکن چیست؟؟به خداوند اشاره داره؟؟کمی توضیح
نوید در ۸ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷:
لطفا اگرکسی معنی ومقصودشعررا میداند بیان کند
حافظ در ۸ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۸ - حکایت در بیان توبهٔ نصوح کی چنانک شیر از پستان بیرون آید باز در پستان نرود آنک توبه نصوحی کرد هرگز از آن گناه یاد نکند به طریق رغبت بلک هر دم نفرتش افزون باشد و آن نفرت دلیل آن بود کی لذت قبول یافت آن شهوت اول بیلذت شد این به جای آن نشست نبرد عشق را جز عشق دیگر چرا یاری نجویی زو نکوتر وانک دلش باز بدان گناه رغبت میکند علامت آنست کی لذت قبول نیافته است و لذت قبول به جای آن لذت گناه ننشسته است سنیسره للیسری نشده است لذت و نیسره للعسری باقیست بر وی:
به به واقعا زیبا بود
داستان زیبای بانو روفیا مرا یاد خاطره ای که دوستمان تعریف میکرد انداخت
یکی از دوستان بنده اهل گناه و معصیت بود
چند روزی به مشکل خیلی جدی بر می خورد مشکلی که تنها راه حلش دست خدا بود
دوست بنده تصمیم میگیرد فقط تا وقتی که مشکلش حل میشود نماز و روزه و زهد و ورع را پیشه کند(فقط یک هفته)
لیکن هر روز و هر شب در قیام و سجود بود
ایشان میگفت در تک تک نماز هایم تصویر عمه ام را نیز مشاهده میکردم
آخرین روز هفته بود و من چون مشکل گشایی نیافتم بیخیال نماز و روزه و... شدم
تو همین لحظه تصویر عمه ام full HD ظاهر شد
آنجا بود که فهمیدم خدا همان اول کار میگفت این "نماز و روزه ات بدرد عمه ات می خورد"
nabavar در ۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲: