گنجور

حاشیه‌ها

میثم در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:

در بیت هفتم کلمه ی ذاالنون اومده است. حداقل به نظر میرسه که یک الف اضافه دارد. ولی من وقتی جستجو کردم کلمه ی ذوالنون رو پیدا کنم که به نظرم آمد ممکن است درستش ذوالنون باشد.

آصف همتی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۰:

به نظر می‌آد توی بیت چهارم "در آن دشت چریدن" درست باشه.

Ali در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۰:

درود بر این فیلسوف بزرگ
او هزار سال پیش و میان اکثریتی که به شدت از نظر دانش عقب افتاده بودند میزیسته
اما تفکرش از 99 درصد مردم زمان حال، جلوتر است
خیام متفاوت از مردم بوده و هست، هنرمندی واقعی.
ضمناً "هِشْت" در زبان لری ، به معنای گذاشت (بجا گذاشتن) می باشد

نادر.. در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

آن نه عشق است که از دل به دهان می‌آید
وان نه عاشق که ز معشوق به جان می‌آید..

همایون در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین
در عجبم از این همه مطلب پرحجم اما بی ربط! از این همه تفسیر و تعبیر و تمثیل و توضیح بی نتیجه! آیا زمان آن نرسیده تا بعد از سالها مطالعه و دانش اندوزی کلامی از اندوخته ی علمی و ادبی خودتان نقل کنید؟! اساتید فرهیخته! اگر منابع و مراجع موجود آنقدر معتبر هستند که میتوان با استناد به آنها پاسخ همه ی پرسشهای ممکن را یافت, پس در این گنجور دنبال چه هستید؟! بیایید رجوع کنیم به همان مراجع و زحمت دوستان زیادت نکنیم...! غزل حافظ لطافت دارد اما این لطافت هرگز بمعنای پیچیدگی نیست! بخدا که فکر و ذهن حافظ برای بیان موضوعات درگیر این همه وهم و خیال نبوده! چرا تا سخن از عشق و پرتو و تجلی می شود همه چیز را به مابعدالطبیعه ربط میدهید و به آسمان میبرید؟! چه خبر است در آسمان؟!
جناب علیرضا موسوی!
این همه شاخ و برگ و آب و تاب برای چیست؟! فرشتگانی که عشق نمیدانند لابد غیرت هم نمیدانند! مگر آنها نبودند که در بدو ورود بر آدم سجده کردند؟! چرا غیرت آوردند؟!
ساحل گرامی!
همه ی فرشتگان بر آدم سجده کردند الا ابلیس! سجده نکرد چون غیر از خالق کسی را لایق سجده ندانست. آیا این خرد نیست؟! پیداست که عقل در حد کمال بوده. نه کاستی داشته و نه نیازمند به چیزی. پس این همه مغلطه و سخنان قلمبه سلمبه برای چیست؟! دوست گرامی! پور سینا اگر مطلبی فرموده اند من باب آموزش بوده نه درباب غزل حافظ! چرا که این بزرگوار در فلسفه و حکمت ید طولایی داشته اند و شاگردانی بسیار.
مانا باشید.

خانم الف در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

در بیت دوم کلمه ای جا افتاده:
یا "روز ازل"
و یا "از ازل"
صحیح است

نگارنده در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۱:

گر "کام" تو بر نیامد آنگه گله کن.

فرهاد در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

انسانیت یعنی صفات نیکو و صفات نیکو همه حاصله انوار پروردگار است.

هاتف در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:

با اینکه کل دیوان شمس را مطالعه کرده ام به جرات میگویم امیدبخش ترین غزل مولوی همین است

هاتف در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:

اصطلاح"گرد ران با گردن است" به ضرب المثل تبدیل شده

قدرت در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:

چو آفتاب و چو ماهست آن سر بی‌ تن

Behzad Tabari در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

سید خلیل عالی نژاد این شعر رو در آلبوم شوق وصال قطعه شماره 3 به زیبایی خوانده است

امیر در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

پیشنهاد می‌دهم نظراتی که درج می‌شود، کارشناسی شده و تنها نظراتی که در فهم بشتر معانی اشعار مفیدند، تأیید شود تا اتلاف وقت جویندگان نشده و مورد استفاده محققین باشد.

حسن اسماعیلی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

یا آنجا که از خون دل انوشیروان صحبت میکند

حسن اسماعیلی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:

هر کس این شعر را بخواند و به حال امروز ایران نگرید، باید بگویم که یا سواد ندارد یا سنگ دل است. مخصوصا آنجا که میگوید زادن آنچنان پادشاهانی دیگر دور از دسترس میباشد.

نادر.. در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

دوست عزیزم..
جایی که ادب (به معنای راستین آن) نباشد، موضوعاتی چون دین، سیاست و ... بهانه و دست آویزی بیش نیستند برای سرکشی و شرارت..

سید احمد مجاب در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:

ز طرهٔ تو پریشانی دلم شد فاش
ز (اشک) نیست غریب آری ار بود غماز

پدرام در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

با سلام
نظر حقیر راجع به بیت"نازنینا مکن آن جور که کافر نکند
ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست":
ابتداعا عرض کنم که بنده فقط یک دوستدار ادبیات هستم و قطعا نظر همه ی دوستان از بنده اولی تر است اما بعد...
معتقدم بیت مذکور نقطه ی عطف این سروده ی بسیار زیباست؛به این معنی که تا قبل از این بیت شاعر به نوعی به بیان آلام آنچه از فراق یا جور معشوق نسبت به خویش رفته است؛می پردازد اما از این بیت به بعد،این معنی را به معشوق متذکر می شود که در ره عشق پاکبازی خواهد نمود(گو همه شهر به جنگم بیایند یا نیایند-با ملامت از پا نمی نشینم-بیمناک از دشنام نیستم-عشقت را به خاطر انعام نمیخواهم
که مفهوم اخیر یادآور سروده ی دیگر سعدی که می فرمود:"حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم")لذا به نظر می رسد که شاعر به معشوق می گوید در راه عشق اگر لازم باشد جهود شود؛چه باک!؟در این صورت(در صورتی که صلاح عشق در عمل به آیین جهود باشد)بر آیین مسلمانی ماندن بهره ای برای عاشق ندارد.

شهلا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

عاشقی بیاموزیم، درود بیکران

حمید در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

سلام به همه ی عزیزان دلم
دلم با خوندن همیشگی این شعر اتیش میگیره خیلی گریه میکنم واقعا خدا چرا به بعضی افراد دل نرم داده تا بعضی ها خیلی راحت اسیرش کنن خدایا خوشت میاد زجر مارو ببینی چقدر زجر بکشیم نوبت انسانهای وفادارت پس چه موقعی هستش من خیلی عاطفی هستم ولی انقدر محبت کردن و عشق زیادی به طرف مقابل اونو از خود بی خود میکنه فکر میکنه با رها کردن شما جای دیگه عشق بیشتر بدست میاره وفاداری مرده تموم شده ولی ادمهای وفادار همیشه هستن که خدا نشون بده چقدر بی وفایی زیاد شده بخدا قسم از جونمم گذشتم براش ولی منو به ی معتاد فروخت عاشقش بودم مرگبار تا اخر عمرمم عاشقشم بخدا قسم از ماست که بر ماست دلم خون شده خیلی خون شده داغونم این شعر منو نابود میکنه امیدوارم روزی عاشق ها و انسانهای وفادار به حق واقعی خود برسن.....

۱
۳۴۳۹
۳۴۴۰
۳۴۴۱
۳۴۴۲
۳۴۴۳
۵۶۲۳