سنگ طفلان مومیایی شد دل دیوانه را
شد شکستن باعث آبادی این ویرانه را
نغمه در جوش آورد خون من دیوانه را
می رساند ناخن مطرب به آب این خانه را
آنچنان کز موج گردد شورش دریا زیاد
می کند دیوانه تر زنجیر این دیوانه را
روی در عشق حقیقی از مجاز آورده ایم
شسته ایم از لوح خاطر ابجد طفلانه را
چشم شور تلخکامان حلقه بر در زد مرا
تا چو زنبور عسل پر شهد کردم خانه را
عاشق و اندیشه بوس و تمنای کنار؟
بهر عبرت شمع آتش می زند پروانه را
سبحه تزویر زاهد نیست بی مکر و فریب
ریشه ها در دل دوانیده است دام این دانه را
می رساند بوی می خود را به مخموران خویش
گو برآرد محتسب با گل در میخانه را
در سواد شهر، مجنون سیر صحرا می کند
نیست با لفظ آشنایی معنی بیگانه را
می تواند برق آفت را سپرداری کند
گر کند قفل دهان مور، خرمن دانه را
سربلندان خرابات مغان کوچک دلند
با بزرگی خم به سر جا می دهد پیمانه را
دل عبث چشمی به خال زیر زلفش دوخته است
چون گره نتوان جدا از دام کرد این دانه را
بر کمال خوش قماشی حجت ناطق بود
این که پشت و رو نباشد مردم بیگانه را
همچو شمع کشته گیرد زندگانی را ز سر
جامه فانوس اگر گردد کفن پروانه را
خون ما را شعله آواز می آرد به جوش
می رساند ناخن مطرب به آب این خانه را
گر نیاید بر سر انصاف صائب محتسب
می گشاید زور می آخر در میخانه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و احوال عاشق و دیوانهای میپردازد که در جستجوی عشق حقیقی و زیبایی زندگی است. شاعر از تجربیات دردناک و شور و شوقهای درونی خود میگوید و به وجود زهد ریایی و فریبکاری در برخی افراد اشاره میکند. همچنین بر این نکته تاکید میکند که عشق واقعی باعث نجات روح و دلی دیوانه میشود و در عین حال از ناکامیها و مشکلاتی که عاشقان با آن مواجهاند سخن میگوید. در نهایت، اشاره به میخانه و آزادی در عشق و زندگی وجود دارد که میتواند در مقابل محدودیتها و فشارهای اجتماعی قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: دل دیوانه همچون سنگی است که با عشق نرم میشود و این نرمی و شکستن سختیها باعث نجات و آبادانی ویرانیها میشود.
هوش مصنوعی: آوای آهنگین باعث شعلهور شدن حسهای عمیق من میشود و حتی ضربهی نرم ساز به این مکان و حال و هوای آن اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی که امواج دریا به شدت به هم میزنند و آشفتگی ایجاد میکنند، این جنون و شور و شوق دیوانه را بیشتر میکند و زنجیر او را محکمتر میکند.
هوش مصنوعی: در عشق واقعی، فقط حقیقت را آوردهایم و هر چیزی که غیرواقعی باشد را کنار گذاشتهایم. ما هر آنچه از اطلاعات بیاهمیت و سطحی بوده را از ذهنمان پاک کردهایم.
هوش مصنوعی: چشمان کسانی که بدخواه و حسود هستند، به من توجه کردند و به سراغم آمدند، تا من مانند زنبوری که عسل جمع میکند، زندگیام را پر از شیرینی و خوشبختی کنم.
هوش مصنوعی: عاشق و تفکر در بوسه و آرزوی نزدیکی، برای یادآوری این نکته است که پروانه، شمع را به خاطر شعلهاش میسوزاند.
هوش مصنوعی: دعا و عبادت زاهدانه بدون نیرنگ و فریب نیست، زیرا این کارها ریشههای عمیقی در دل دارد و همچون دامی برای این دانه است.
هوش مصنوعی: عطر دلنشین خود را به عاشقانش میرساند، حالا بگذار که نگهبان با گل در ورودی میخانه را بگشاید.
هوش مصنوعی: در دل شهر، مجنون در بیابان گشت و گذار میکند و او با کلماتی آشنا است که مفهوم بیگانگی را بیان نمیکنند.
هوش مصنوعی: اگر بتواند تابش آفتاب را به خود جلب کند، یعنی اگر مور بتواند دهانش را ببندد، دانههای خرمن را حفظ خواهد کرد.
هوش مصنوعی: در میخانه، افرادی که از مقام و منزلت بالایی برخوردارند، در واقع دلهای کوچکی دارند و به خاطر بزرگی و جلال خم، باید با احتیاط و احترام، پیمانه را در دست بگیرند.
هوش مصنوعی: دل بیهودهام چشمی به خال زیر موهایش دوخته است. چون نمیتوان این گره را از دام جدا کرد، این دانه را چهکار کنم؟
هوش مصنوعی: در این بیت، به این نکته اشاره شده است که انسانهای با کمال و باصلاحیت باید نسبت به عالی بودن خود و دیگران آگاهی داشته باشند و این موضوع نباید به گونهای باشد که افراد بیگانه یا ناآشنا به آنها، توانایی و مقام واقعیشان را نادیده بگیرند. به عبارتی، چهرهی واقعی و درونی این افراد نباید با ظاهرشان تفاوت داشته باشد.
هوش مصنوعی: زندگی مانند شمعی است که در حال سوختن است و در این میان، اگر پروانهای به دور آن بچرخد، به سرنوشت خود دچار میشود. اگرچه او به زیبایی شمع و نورش جذب شده، اما در نهایت به علت این جذبه، دچار آسیب میشود و به نوعی کفن آن به شمار میرود. این تصویر به نوعی اشاره به خطرات و عواقب وسوسهها و زیباییها دارد که میتواند تباهی به دنبال داشته باشد.
هوش مصنوعی: آواز و نغمههای ما را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و احساسات ما را زنده میکند، مثل اینکه نوازنده با ناخنهایش به آب خانهای اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر او با انصاف برخورد نکند، در نهایت محتسب (مسئول نظم و قانون) بر روی در میخانه را باز خواهد کرد و میتواند مشکلات بیشتری ایجاد کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای هوای تو شده مقصود هر فرزانه را
چرخ با مهر تو خویشی داده هر بیگانه را
صورتی شاهانه داری ، سیرتی در خورد آن
سیرت شاهانه باید صورت شاهانه را
نکته ای ز الفاظ تو ابکم کند گوینده را
[...]
باز دل گم گشت در کویت من دیوانه را
از کجا کردم نگاه آن شکل قلاشانه را
گاه گاه، ای باد، کانجاهات می افتد گذر
ز آشنایان کهن یادی ده آن بیگانه را
هر شب از هر سوی در می آیدم در دل خیال
[...]
محتسب گوید: که بشکن، ساغر و پیمانه را
غالباً دیوانه می داند، من فرزانه را
بشکنم صد عهد و پیمان، نشکنم پیمانه را
این قدر تمیز هست، آخر من دیوانه را
گو چو بنیادم می و معشوق ویران کردهاند
[...]
میکشد عشق تو سوی خود دل دیوانه را
هست سوزی کو به شمعی میکشد پروانه را
سیل چشمم رفت و ویران کرد بنیاد دلم
چون ز درد و غم نگه دارم من این ویرانه را
میل خالت دارم و اندیشهام از زلف توست
[...]
رخنه کردی دل به قصد جان من دیوانه را
دزد آری بهر کالا می شکافد خانه را
تخم مهر خال او در دل میفکن ای رقیب
بیش ازین ضایع مکن در سنگ خارا دانه را
خیز گو مشاطه کاندر زلف مشکینت نماند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.