گنجور

حاشیه‌ها

وسعت الله کاظمیان دهکردی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

در غزل شماره ی 17 ابن حسام خوسفی که به سبک عراقی می رسد دو نکته را در یافتم و در بیت دوم مصرع نخست، کلاب ، باد گلاب باشد که ناش از تطور زبان در گذر زمان است که گاف فارس به کاف تازی ، تعرب شده است. ترکیب " گلاب زن" ترکب تازه ای ست که ابن حسام ، ساخته است.
در بت سوم ، مصرع دوم " ازین« غلط است زیرا وزن ، مختل می شو و درست آن،بن" است به معنی ریشه و ته هر چیز است..

 

کمال در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۳:

ج.آ : 8877
وزیباست.

 

ناشناس ناشناس در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:

جناب بابک، نحر العلوم دامت افاضاته
پرسشی ساده بود و آن اینکه آنگونه که شما می خوانید
در تناقض با مٰصرع پیش از آن است. همین!
سرکار چنانکه شیوه فضل فروشانه تان است به کرامات خویش پرداخته اید خرابات نشینانه و محرم همه رازها
و معادلات خیام که به قرار تنها شما از آن باخبرید( در حاشیه های گنجور نخست دوست گمشده سیاوش
بابکان از گونه ای نظم ریاضی در رباعیات او پرده برداشت.) .
و سرانجام ازآنچه نسبت به فرهاد داده اید و هم حاشیه اخیرتا ن پیداست که روی سخن حکیم نشابور در مصرع نخست این رباعی با چه کسان بوده است.

 

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۷:

شمس الحق گرامی،
آری امشب کار بنده نیز به حبس موقت کشید، ولی رفع شد..
اطلاعات بیشتر که ندارم، ولی به گمانم همان غزل نیمی از پرسشها را جوابگو باشد و این ابیات پاسخگوی نیم دیگر:
راه دانا دگر و مذهب عاشق دگر است
ای خردمند که عیب من مدهوش کنی
شاهد آنوقت بیاید که تو حاضر باشی
مطرب آنوقت بکوبد که تو خاموش کنی
مرد باید که نظر بر ملخ و مور کند
آن تأمل که تو در زلف و بناگوش کنی
تا تو در بند هوائی در حق نگشاید
سخن آنگاه توان گفت که آن گوش کنی
تا چه شکلی تو در آئینه همان خواهی دید
شاهد آئینهء تست ار نظر هوش کنی
سخن معرفت از حلقه درویشان پرس
سعدیا شاید ازین حلقه که در گوش کنی
اگر این دو نیم برابر یک نشد، امر بفرمایید در حد توان در خدمت خواهم بود...

 

بابک چندم در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:

جناب ناشناس ناشناس،
در ره عشق نشد کَس به یقین محرم راز
هر کَسی بر حسب فکر گمانی دارد
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد...
ناشناس ناشناس؟ یا نسبتی است با دوستدار؟
پاسخ دو پرسش سرکار خیر است و خیر باشد...که اگر چنان نبود چنین نمی آوردم...
یادش به خیر، بنده را بردید به چند دهه پیشتر و دوران دانشکده و سه ترم کلاسهای علم منطق (Logic) و معادلات منطقی (Logical Equations) و...
با خبر بودم که حکیم نیشاپور شش گونه معادلات خوارزمی را به بیست و پنج افزایش داده و مثلث پاسکال نیز پیش از نیوتُن از آن او بوده و... گویا مبدعی ایهام در رباعی نیز هم او باشد...
اما از دست داشتن حکیم توس در معادلات و آوردن ایهام خیام وار، خبری نداشتم...
باری،
خیام، معادلات، ایهام، و رباعیات... روشن شد؟
اگرچه که منطق و نحوه پرسش حاکی از آنست که:
با هیچ کَس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد...

 

محسن شفیعی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۸:

بیت پنجم و ابیات بعدش به همین ترتیب باد در آغاز غزل قرار گیرند
مطابق چاپ محمد قهرمان

 

محسن شفیعی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:

بیت چهارم سایه ای داشت که سرمایه آسایش بود
صحیح است
مطابق چاپ قهرمان

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

پوزش می خواهم :
آیه یازده:
ثمَّ اسْتَوَیٰ إِلَی السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ
مسجد طاعاتشان خود دوزخ است
پای بند مرغ بیگانه فخ است

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

که لءیمان در جفا صافی شوند
دون مایگان هنگامی که بر آنان جفا رود نفسشان صفا می یابد.
البته بنده در مورد صحت این ادعا تردید دارم.
چون وفا بینند خود جافی شوند
به عبارت خودمانی خوبی کردن به ایشان نیامده!
در مقابل وفا و حق دوستی را به کمال به جای آوردن، جفا پیشه میکنند،
اینجا یکی از ویژگیهای فرومایگان را شناختیم،
پاسخ وفا را با جفا می دهند،
مسجد طاعاتشان خود دوزخ است
چون اینجا سر به سجده بر نیاوردند و در برابر کردگار طاعت به جای نیاوردند یک سری به دوزخ فرستاده می شوند تا در آن جا مفهوم عبودیت و سر تسلیم فرود آوردن را دریابند،
پای بند مرغ بیگانه فخ است
فخ گوییا نوعی دام است، اما نمیدانم مراد مولانا از مرغ بیگانه چیست،
مرغی که از حقیقت آفرینش و هستی و عبودیت و بندگی بیگانه است؟!
یا چه؟؟
پای بند چنین مرغی دام است؟ چون خود تسلیم نشد به دامش می اندازند؟؟
شاید اشارتی است به سوره فصلت آیه

 

حُسام الدین در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۰:

سلام بر مهربان
سنقر : مرغ ، پرنده ی شکاری و یا باز ، از پرندگان است .
ایبک : بت یا محبوب ، معشوق

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۹ - حکمت آفریدن دوزخ آن جهان و زندان این جهان تا معبد متکبران باشد کی ائتیا طوعا او کرها:

همه علوم به هم مربوط هستند، روانشناسی، ادبیات، جامعه شناسی تاریخ، زبان شناسی، ریاضیات، زمین شناسی کدام یک براستی مستقل از علوم دیگر است؟
بسیاری از مفاهیمی که این سرمایه های ادبی ما آنها را بن مایه شعر خود قرار داده اند از دیدگاه روانشناسی و انسان شناسی و تاریخ و... قابل بحث و بررسی است.

 

محسن شفیعی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۸:

بیت آخر باید در مطلع غزل قرار گیرد
مطابق با چاپ محمد قهرمان

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۷:

درود
البته بنده گمان می کنم اینجا سعدی نه از پرهیز از زیاده گویی می گوید،
که سخن دیگران را قطع کردن و در هیاهو سخن گفتن را از بی خردی می داند.
ضمن اینکه این طوطیان شکر شکن شیرین گفتار خود از همه بیشتر حرف زده اند!
و اصلا چیزی برای دیگران باقی نگذاشته اند!!

 

رها صوفی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۰:

سلام
سنقر و ابیک یعنی چی ؟

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

داوود گرامی
درود
بلی، همانطور که فرمودید متمم است و منظور شاعر این بوده است:
هر ورقش دفتریست بهر معرفت کردگار
لیک بنا به ضرورت شعری شاعر واژه بهر را حذف نموده است.

 

حسین در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

بابا افضل مرقی است

 

منتقد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:

آن اجرا عالی ست...
در آن اجرا "چه" را "چو" می خوانند و در بیت آخر به جای "اجابتی"، کلمه ی "اجابتم" را می خوانند
که می تواند به دلیل اختلاف نسخ یا تغییر مصلحتی در موسیقی باشد.

 

محسن شفیعی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶:

بیت پنجم به همراه ابیات بعدش باید در مطلع قرار گیرند
مطابق چاپ محمد قهرمان

 

آتنا مقدم در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸۸:

در مصرع «چشم به جای دیگر و ...»
آیا چشمم درست نیست؟

 

محسن شفیعی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۴:

چهار بیت آخر باید در ابتدای غزل قرار گیرد
مطابق با چاپ محمد قهرمان

 

۱
۳۴۳۶
۳۴۳۷
۳۴۳۸
۳۴۳۹
۳۴۴۰
۵۰۷۵
sunny dark_mode