گنجور

حاشیه‌ها

میر ذبیح الله تاتار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:

سلام
واقعا این داستان یا قصیده خیلی جالب وآموزنده بود
پیرصنعان باحالات و کمالاتش به مردم درس های را بجا ماند :
اخلاص پیر مرید ، محبت ، عشق واقعی ، وباالاخره دعوت

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

افتادم و مصلحت چنین بود
بی بند نگیرد آدمی پند
جای دارد این سخن بزرگ را به دایره ضرب المثل های پارسی بیفزاییم.

 

روفیا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

جان برخی روی دوست کردم
گفتم مگرش وفاست چون نیست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله راه خویش گیرم
برخی به معنای فدایی و قربانی است.

 

محسن در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۸:

مصرع دوم بیت اول با " راحله های عشق " شروع می شود و " راحت های عشق " اشتباه است .
لطفا اصلاح فرمایید.

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

سلام
این غزل لسان الغیب فقط نماد از اخلاص مرید وپیر و تصوف است در غیر آن تحلیل آن جنجال برانگیز است

 

میر ذبیح الله تاتار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

سلام
همه یادداشت های شما بزرگواران قابل قدر است ممنون

 

رهگذر در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

میتی گرامی سلام.
انسان، در این دنیا با اختیار آفریده شده و کسی را مجبور نکرده اند خداپرست باشد یا ناخداپرست. حتی اگر در ظاهر اجباری هم باشد انسان در قلب و عقل خودش اختیار مطلق را داراست.
به خاطر همین اگر هم خیام به این رتبه رسیده که منکر خدا و قیامت شود، نمی شود به خاطر خیام، همۀ دین داران -به قول شما دغلکار- ترک دین کنند.
چون حقانیت دین با دانشمندان نیست زیرا صدها دانشمندان مثل خیام و بزرگتر از او، خداپرست بوده و خداپرست مرده اند.
حقانیت خدا و عدم حقانیت او، وابسته به دلیل و برهان است و اگر شما در اشعار خیام استدلال واقعی و برهان حقیقی دیدید عقل حکم می کند که ناخداپرست بمانید
و اینکه اجازه بدهید اگر کسی استدلال محکمی در این اشعار بر نفی خدا ندید، همچنان دین دار دغلکار باقی بماند.
با تشکر از نظر شما دوست گرامی.

 

میتی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

روباعیات خیام و بویژه همین رباعی بهترین بیانگر اندیشه وی هستند. شما دین خویان و خداپرستان دغلکار بهتر است زحمت خود کم دارید و از خاگپاشی به او و افکارش دست بکشید. ماله هایتان را غلاف کنید و فقط بکار صافکاری عقاید پوسیده و هپروتی خود گیرید. خیام جهان را پوچ میدید و زندگی را هدیه ای زودگذر میدانست. او نه تنها به خدا و پیامبرانش اعتقادی نداشت حتی طبیعت و گردون را به سخره میگرفت. خیام یک ستاره شناس و ریاضیدان بود و دانش او دریچه ذهن او را بسوی ناخداباوری گشود.

 

آب در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:

خیام عزیز، روحت شاد.

 

احمد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۹:

زُرنی غِبّاً تَزْدَد حُباً یعنی "یک روز در میان با من دیدار کن تا بر دوستی بیافزایی". شاید هم در جمله بعد کلمۀ مُحَبَّت صحیح نباشد و مِحنَت درست باشد (البته این حدس و نظر من است). یعنی اگر کسی هر روز به دیدار کسی دیگر برود او با این کار اسباب محنت (رنج) میگردد.

 

میتی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:

بهتر نیست که بجای آرزوی شادی روح خیام به گفتن یادش گرامی اکتفا کنیم. خیام در رباعیاتش کوشیده خرافه را بزداید و در نهایت یک باورمند دینی نبوده است. کسانی که با مطرح کردن مقوله های دینی سعی در دگرگونه نشان دادن اندیشه خیام دارند میخواهند رشته های خیامی را پنبه کنند. خیام اگر اتئیست نبوده باشد، حداقل اگناستیک بوده است واگر در جاهائی به خدا ، گردون و فلک اشاره میکند جز برای نشان دادن پوچی و خاری آنان در اندیشه اش نیست. اندیشه مولانا نیز هیچ سنخیتی با خیام ندارد گر چه در مقاطعی او نشانه ها ی اگناستیکی بروز میدهد ولی آنها ناخالص و آغشته به باورهای هپروتی هستند.

 

سیدمحمد در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

آرش جان
بزرگواری از شماست
گمان می کنم مانای این بیت
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاان بردمی
کان کافر اعدا می کشد وین سنگدل احباب را
این باشد :
می گوید اگر بی وفا بودم دادخواهی ام را به قاآن میبردم ، یعنی بی وفا نیستم و نبردم
که کافر دشمن را می کشد ولی آن صنم دوستان را
زنده باشی

 

علیرضا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰:

آ سید محمد جان بسیار سپاس بابت راهنمایی راهگشای شما
نیرنجات : معرب و جمع کلمه ی نیرنگ

 

ارش در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

منظور از گر بیوفایی کردمی یرغو به قاان بردمی کان کافر اعدا می کشد وین سنگدل احباب را؟؟؟
این جا کافر به چه کسی برمی گردد و کلا معنی کلی این بیت چیست...پیشاپیش سپاسگزارم اگر بزرگواری راهنمایی کند

 

مسعود در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:

ممنون گنجور از نشر اشعار بیدل بزرگ. شعر فوق العاده بود.

 

ه. طالبی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵:

در این غزل، در بیت هشتم، مصرع دوم بنظر می رسد این گونه باشد: که به سودای تو از هر دو جهان باز آمد.

 

حسین در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:

این غزل رو استاد شجریان در گلهای رنگارنگ شماره 575 همراه با ویولون استاد همایون خرم به زیبایی اجرا کرده اند.بهتون پیشنهاد میکنم گوش کنید

 

کیوان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:

این غزل زیبا رو محمد معتمدی در آلبوم ای عاشقان با تکنوازی استاد مرحوم لطفی خوانده اند که بسیار زیباست و نمی توان از آن گذشت

 

زهرا رضایی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست:

از آن خوانند آرش را کمانگیر ....... که از آمل* به مرو انداخت یک تیر
این بیت در نسخه اصلی این کتاب که در دوره پهلوی هم چاپ شده بود موجوده
لطفا تصحیح کنین

 

جلال الدین در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

محسن نامجو همین شعر رو خونده اسم آهنگ هم آن منستو هست ادمو از زندگی سیر میکنه. شما اینو گوش کنید کلا آهنگ چاووشی رو میزارید کنار.

 

۱
۳۴۳۵
۳۴۳۶
۳۴۳۷
۳۴۳۸
۳۴۳۹
۵۰۹۵
sunny dark_mode