گنجور

حاشیه‌ها

برمک در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۶ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان:

 

بماند از گشاد و برش در شگفت بیازید تیر و کمان برگرفت


واژه گشای و گشایش و گشاد در پارسی بچم افتتاح است

ه طالبی در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:

بگذارید کمی تحلیلی به بیت یکی مانده به پایان نگاه کنیم و ببینیم واژه رندان مناسب است یا قران یا چیز دیگری.

بهتر است از خود حافظ کمک بگیریم و واژه های "مذهب"، "رندان" و "صاحب دیوان" را در سروده های حافظ جستجو کنیم.

1- غزل 31 (مذهب): من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می  زاهدان معذور داریدم که اینم "مذهب" است.

2- غزل 46 (مذهب و رند): در "مذهب" ما "باده حلال است" و لیکن بی روی تو...و

     "می خواره" و سرگشته و "رندیم" و نظرباز وان کس که....

3-  غزل 493 (رند و مذهب): فکر خود و رای خود در عالم "رندی" نیست       کفر است در این "مذهب" خودبینی و خودرایی

4- غزل 71 (صاحب دیوان): "صاحب دیوان" ما گویی نمی داند "حساب"      کاندر این طغرا نشان حسبه لله نیست

نتیجه:

1- حافظ مذهب را مذهب رندان معرفی می کند، افرادی با مذهب خاص که پیروان آن یکتاپرست ولی غیر متشرع هستند (شرابخوار و ...)

2- صاحب دیوان شغلی بوده که وظیفه آن حسابداری، خزانه داری و امور مالی بوده. تا زمان قاجار نیز به حسابدار و مدیر مالی حکومت صاحب دیوان می گفتند (جستجو در اینترنت)

4- دیوان به معنی اداری، حکومتی، دفتری است.

5- دولت به معنی مال، ثروت و تمکن مالی است.

6- حافظ مانند بسیاری از محققین و اهل علم و فضل و ادب که مشغول کارهای اقتصادی نیستند گاه و بیگاه مشکلات مالی داشته و در سروده هایش آن را گفته است و گاهی در همین رابطه و برای تاثیرگذاری بر دیوان، از صاحب دیوان گله کرده (غزل 71) یا تعریف کرده (همین غزل)

 در این بیت با توجه به معنی واژه دولت و سیاق غزل که تمجید از رندان غیر متشرع است و همچنین با در نظر گرفتن آنکه در پایان از صاحب دیوان تمجید کرده است منطقی به نظر می رسد واژه مناسب "دیوان" و یا هتا نام یا لقب شخصی خاص باشد مانند "سلطان". واژه سلطان در غزل ها استفاده شده است، مانند غزل 191. واژه دولت (با توجه به معنی آن) با  واژه های دیگر سازگار نیست و بیشترین سازگاری را با سلطان یا دیوان دارد به ویژه "سلطان" با ترکیب "سلامت طلبی" در مصرع پیش سازگارتر است.

این نظری بود اما "خدا دانای مطلق است"

 

Sina Jafari در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۸:

نه هر سخن که برآید، بگوید ...

اگر اهل فهم هر سخنی را بگوید دیگر اهل فهم نیست نباید با برملا کردن اسرار شاهی سر خود را به باد دهد. 

Sina Jafari در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۸:

تنی چند از بندگانِ محمود ...

تعدادی از خدمتکاران و اطرافیان به حسن میمندی گفتن، پادشاه درباره ی فلان تصمیم چه با تو چه مشورتی کرده، گفت آنچه به من گفته در 

Sina Jafari در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۴:

آن کس که به قرآن و خبر زو ...

کسی که ک نمی‌توانی اورا با سخنان بزرگان و قرآن رستگار کنی بهترین جواب برای او این است که بی اعتنا باشی 

Sina Jafari در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۴:

عالمی معتبر را مناظره افتاد ...

یک اندیشمند سرشناس با یکی از بی دینان که خداوند همه ی آنها را به شدید ترین وجه لعنت کند، و با منطق و دلیل نتوانست اورا قانع کند، تسلیم شد و از بحث برگشت، گفت من علمم را از قرآن و احادیث بدست آوردم و او به این چیز ها اعتقاد ندارد و تاثیر نمی‌گیرد ،. به چه دلیل من باید سخنان کفر آمیز او را بشنوم 

علی میراحمدی در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۱۰ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - حب الوطن:

درود. این ابیات در کجاست ؟

میلاد اسماعیلی در ‫۲۷ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

با سلام خدمت دوستان و اساتید بزرگوار

در مصرع «تاب خوردم رشته وار» بنظرتون اینجا شاعر به آفرینش انسان اشاره نداره ؟ و اینکه در علم امروز معلوم شد رشته های DNA واقعا پیچ خورده اند.

امیرحسین در ‫۲۸ روز قبل، سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود:

دل شاه بچّه بر آمد به جوش ...

گوش گشادن،کنایه از جمع کردن حواس است!

دکتر حافظ رهنورد در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:

بیت پنجم و بیت هفتم از لحاظ  معنا باهم قرینه‌اند.

مَکِش آن آهویِ مُشکینِ مرا ای صیّاد

شرم از آن چشمِ سیه دار و مَبَندَش به کمند

باز مَستان دل از آن گیسویِ مُشکین حافظ

زان که دیوانه همان به که بُوَد اندر بند

آهوی مشکین

گیسوی مشکین

به کمند مبند

همان به که بود اندر بند

 

مهرناز در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۰ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین:

فکر کنم غرقه است نه غرفه

افسانه چراغی در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۳:

شمس تبریزی در مقالات می‌گوید: «آبی بودم و بر خود می‌جوشیدم و می‌پیچیدم و بو می‌گرفتم؛ تا وجود مولانا بر من زد.»

و مولانا می‌سُراید:

دلا! می‌جوش همچون موج دریا

که گر دریا بیارامد، بگندد

محمدمتین عبدالهی در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹:

درود

جناب تاج اصفهانی در یک اجرای خصوصی به همراهی مجید وفادار و شاپور حاتمی، در سه‌گاه این غزل زیبا و شاهانه را خوانده‌اند

سپاس سعدی!

Somi Za در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:

بی برگی جان، نمیدونم کی هستی و چی هستی ولی بعد از خوندن هر غزل حافظ فقط دنبال متن و حاشیه شما میگردم و با خوندنش غرق میشم در حال خوش....

همواره در نور و آگاهی باشید

حدیث مرادی در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۱ در پاسخ به امیر کریمی دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۴ - مجذوب تبریزی:

وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 

Arsina Ansari در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۴ در پاسخ به 7 دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

وای خدا هنوز فرق بین مترادف و متضاد رو نمیدونه میاد اینجا شعر رو اینقد توهین آمیز معنا می کنه برو دنبال بازیت عه 

خلیل شفیعی در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:

نگاه دوم: عناصر برجستهٔ غزل ۲۴۹ حافظ

◆ ۱. فضای عاشقانه، دوری و انتظار:
→ سراسر غزل با زبان تمنّا و طلب سروده شده و حال‌وهوای دلتنگی عاشقانه و فراق جان‌سوز را می‌نمایاند. عاشق از صبا درخواست می‌کند که خبری، نسیمی، پیغامی از یار بیاورد تا از اندوه برهد.

◆ ۲. گفت‌وگو با صبا (باد پیام‌رسان):
→ صبا، واسطه‌ی آشنا در شعر فارسی، در اینجا نقشِ قاصد و پیکِ امید را دارد. حضور آن، فضایی لطیف و شاعرانه می‌آفریند و عشق را به طبیعت پیوند می‌زند.

◆ ۳. تصاویر حسی : نفس یار، شمّه، نفحات، مشام:
→ حافظ در این غزل بیش از همیشه از حس روحانی بهره می‌گیرد؛ انگار عطر یار، درمان جان رنجور اوست. نسیم و نفس یار را چون داروی شفابخش می‌طلبد.

◆ ۴. زبان خواهش‌گر، لحنی ملتمسانه:
→ افعال امریِ محترمانه مانند «بیار»، «بگو»، «بچشان»، «ببر» بارها تکرار شده‌اند تا لحن کلی شعر را تضرعی، مشتاق و پُر از آرزو نشان دهند.

◆ ۵. تصاویر خیال‌انگیز و استعاری:
→ استعاره‌هایی چون «قدح آینه‌کردار»، «دلق رنگین»، «شکربار» و «غبار اغیار» فضای شعر را خیال‌پردازانه و چندلایه کرده‌اند.

◆ ۶. تقابل‌ها و تضادها:
→ تقابل‌هایی چون: «اسیر قفس» و «مرغ چمن»، «غبار اغیار» و «خاک ره یار»، «کام تلخ» و «لب شیرین»، و «دیدهٔ خون‌بار» و «آسایش» باعث تشدید حس و معنا شده‌اند.

◆ ۷. لحن‌های متنوع و پیوسته:
→ از تمنا و دلتنگی آغاز می‌کند، به انتقاد و پند می‌رسد (در بیت «خامی و ساده‌دلی…»)، لحنی خاطره انگیز( نوستالژیک) دارد (مرغ چمن)، و سرانجام به نوعی صلح درونی و پذیرش ختم می‌شود.

◆ ۸. ساختار موسیقایی:
→ وزن رملِ مثمنِ مخبونِ محذوف با حرکت نرم و لطیف خود، حال و هوای نسیم، دلتنگی و زمزمه‌ی عاشقانه را به خوبی منتقل می‌کند.

◆ ۹. نوع نگاه به انسان:
→ نگاه حافظ همچون همیشه مهربان و انسان‌دوستانه است: انسان گرفتار قفس، خسته از صبر، مشتاق نوش جان و دیده‌بان جمال، اما همچنان امیدوار و خواهان دیدار و باده.

⬅️ خلیل شفیعی (مدرس ادبیات فارسی)
اردیبهشت ۱۴۰۴

خلیل شفیعی در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:

نگاه اول
شرح غزل ۲۴۹ حافظ

۱. ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار / بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دل‌دار بیار
◽️ ای باد صبا، نسیمی خوش از غبار کوی یار برایم بیاور؛ اندوه دلم را ببر و نوید دیدار محبوب را به دل برسان
▪️ آغاز تغزلی، با امید به «صبا» که پیک میان عاشق و معشوق است؛ ترکیب «مژدهٔ دل‌دار» نوید گشایش است.

۲. نکته‌ای روح‌فَزا از دهنِ دوست بگو / نامه‌ای خوش خبر از عالَمِ اسرار بیار
◽️ سخنی جان‌افزا از زبان دوست بر زبان آور؛ و نامه‌ای پر از بشارت از عالم رازها برایم بیاور.
▪️ محبوب، منبع حکمت و راز است؛ «نکتهٔ روح‌افزا» استعاره از کلامی سرشار از لطف و معرفت.

۳. تا مُعَطَّر کُنَم از لطفِ نسیمِ تو مَشام / شَمّه‌ای از نَفَحاتِ نفسِ یار بیار
◽️ تا مشامم  را از نسیم لطف تو خوشبو سازم، اندکی از عطر نفس‌های یار برایم بیاور.
▪️ طلب رایحه‌ای از یار، همانند طلب جان است؛ «نَفَحات» جان‌بخش و قدسی است.

۴. به وفایِ تو که خاکِ رَهِ آن یارِ عزیز / بی‌غباری که پدید آید از اغیار بیار
◽️ به وفاداری‌ات سوگند، خاک راه آن یار عزیز را برایم بیاور؛ اما بی‌آن‌که گردی از بیگانگان در آن باشد.
▪️ بیت، تجسمِ تمنای خالص دیدار است؛ پاکیِ عشق، بدون آلایش اغیار.

۵. گَردی از ره‌گذرِ دوست به کوریِ رقیب / بهرِ آسایش این دیدهٔ خون‌بار بیار
◽️ گردی از گذرگاه دوست، به کوری چشم رقیب، بیاور؛ تا مرهمی باشد بر چشم خون‌بارم.
▪️ حسادت رقیب و رنج عاشق در تقابل‌اند؛ آرزوی شفای دل و چشم با کمترین نشان از یار.

۶. خامی و ساده‌دلی شیوهٔ جانبازان نیست / خبری از بَرِ آن دل‌بر عیّار بیار
◽️ ساده‌دلی و خامی روش عاشقان جانباز نیست؛ پس خبری از آن دلبر فریب‌کار برایم بیاور.
▪️ نکوهش بی‌عملی در عشق؛ دلبرِ «عیّار» یعنی فریب‌کار و دغل‌پیشه، اما دل‌ربا.

۷. شُکر آن را که تو در عِشرتی ای مرغِ چمن / به اسیرانِ قفس مژدهٔ گل‌زار بیار
◽️ شکر که تو در ناز و نعمت آزادی، ای پرندهٔ رها در چمن! برای اسیران قفس، نوید باغ و گلزار بیاور.
▪️ استعارهٔ «مرغ چمن» و «اسیر قفس»، تضاد میان آزاده و دربند را نمایان می‌سازد؛ بارقهٔ امید در دل اسیر.

۸. کامِ جان تلخ شد از صبر که کردم بی‌دوست / عشوه‌ای زان لبِ شیرین شِکربار بیار
◽️ از صبری که در فراق یار کشیدم، جانم تلخ شده است؛ دلبری کردنی از آن لب شیرین و شکربار برایم بیاور.
▪️ بیت، غایت تمنای عاشقانه است؛ لب شیرین، علاج تلخی فراق.

۹. روزگاریست که دل چهرهٔ مقصود ندید / ساقیا آن قدحِ آینه‌کردار بیار
◽️ مدتی‌ست که دل من روی محبوب را ندیده است؛ ای ساقی، آن جامی را که همچون آینه رخ می‌نمایاند، بیاور.
▪️ «قدح آینه‌کردار» یعنی جامی که حقیقت را نشان دهد؛ طلب روشنی و دیدار از پس پردهٔ غیبت.

۱۰. دلقِ حافظ به چه ارزد؟ به مِی‌اش رنگین کن / وان گَه‌اش مست و خراب از سَرِ بازار بیار
◽️ دلق حافظ چه ارزشی دارد؟ آن را با شراب رنگین کن و سپس مست و بی‌پروا، او را به میان بازار بیاور!
▪️ نقد زهد ریایی و تظاهر؛ حافظ در پایان غزل، پیام خود را فاش می‌گوید: یا رندیِ عیان یا زهدِ پنهان، و این دلق بی‌مایه جز با شراب معنا نمی‌یابد.

⬅️ خلیل شفیعی( مدرس ادبیات)

اردیبهشت ۱۴۰۴

میثم ق در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۱ - د‌ر مدح فریدون میرزا گوید:

وزن دوری

عبدالسلام حقیقت در ‫۲۸ روز قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان:

بابک دلفروز   خطاب پدر به دختر خردسالش هست یعنی ای جان دل بابا و بقول امروزی ها  بابایی دلبندم نه اینکه چون دختر خردسال هست و در آینده مادر میشود گمان کنیم مامک دلفروز درست بوده

۱
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
۵۴۵۰