گر رَود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو
آفتاب و فلک اندر کَنَف سایه توست
گر رود این فلک و اختر تابان تو مرو
ای که دُرد سخنت صافتر از طبع لطیف
گر رود صِفَوت این طبع سخندان تو مرو
اهل ایمان همه در خوفِ دَم خاتمتند
خوفم از رفتن توست ای شه ایمان تو مرو
تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر
ور مرا مینبری با خود از این خوان تو مرو
با تو هر جزو جهان باغچه و بستان است
در خزان گر برود رونق بستان تو مرو
هجر خویشم منما هجر تو بس سنگ دل است
ای شده لعل ز تو سنگ بدخشان تو مرو
کی بود ذره که گوید تو مرو ای خورشید
کی بود بنده که گوید به تو سلطان تو مرو
لیک تو آب حیاتی همه خلقان ماهی
از کمال کرم و رحمت و احسان تو مرو
هست طومار دل من به درازای ابد
برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو
گر نترسم ز ملال تو بخوانم صد بیت
که ز صد بهتر وز هجده هزاران تو مرو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عمیق عشق، خواست و دوری میپردازد. شاعر از معشوق خود میخواهد که نرود، زیرا دوری او برای شاعر قابل تحمل نیست. او بیان میکند که دیدن معشوق برایش ارزشمندتر از همه چیز است و به زیبایی و لطافت کلام او اشاره میکند. همچنین به اضطراب و خوفی که به خاطر رفتن معشوق تجربه میکند، اشاره دارد و میگوید که وجود معشوق مانند آبتنی در زندگی است که همه چیز را سرشار از زیبایی و زندگی میکند. شاعر در نهایت از معشوق میخواهد که حتی اگر میرود، او را با خود نبرد و در کنار او بماند، زیرا بدون او جهان بیروح و خالی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر چشمانت، عقل و فکر و جانت از من دور شوند، نیایید، چرا که دیدن تو برای من بهتر از همه اینهاست.
هوش مصنوعی: خورشید و آسمان در سایه تو قرار دارند. اگر این آسمان و ستارههای درخشان هم بروند، تو نرو.
هوش مصنوعی: ای کسی که سخن تو زیبا و صادقانه است، اگر صفای این طبع که سخن تو از آن جاری میشود به دست برسانی، دیگر به سمت این طبع نرو.
هوش مصنوعی: مؤمنان همواره نگران آخرین لحظات زندگی خود هستند. من از این نگرانم که تو، ای پیشوای ایمان، نروی و ما را تنها بگذاری.
هوش مصنوعی: اگر تو بروی، جانم را با خود میبری، ولی اگر بر من بگذری، مرا از این سفر دور نکن.
هوش مصنوعی: با تو هر قسمت از دنیا به مانند باغ و بوستانی است. حتی اگر در فصل خزان، زیبایی آن باغ و بوستان از دست برود، تو را ترک نکن.
هوش مصنوعی: دوریت را از من دور نکن، زیرا دوری تو بسیار سخت و جانکاه است. تو که همچون لعل زیبا هستی، چرا باید به سنگی بیروح تبدیل شوی؟ پس مرا ترک نکن.
هوش مصنوعی: هیچ ذرهای وجود ندارد که از خورشید بخواهد نرود و هیچ بندی هم نمیتواند به سلطان بگوید که تو نباید بروی.
هوش مصنوعی: تو مانند آب حیات هستی برای همه خلق، پس از کمال لطف و رحمت و بخششت، خود را دور نکن.
هوش مصنوعی: دل من مانند یک طومار بیپایان است که از ابتدا تا انتها، در آن فقط نام تو نوشته شده است. بنابراین، به جایی نرو که همهی وجودم به تو وابسته است.
هوش مصنوعی: اگر از غم و ناراحتی تو نترسم، میتوانم صد بیت شعر بخوانم که از هر یک بهتر است و از هجده هزار شعر هم برتر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۲۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.