ما را همه شب نمی برد خواب در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
درود بابک خان بنده کوچک تر شما هستم ، بله حاشیه ها رو گاهی میخوندم متوجه شدم لحن بیان ها دو شکل متفاوت هستند ، ممنونم از یاد آوری شما اگر اجازه بدید استاد خطاب کنم شما رو
مهربانو روفیا بنده هم صحبت نبودم اصلا ، عرض کردم حاشیه ها رو می خونم گاهی و خوب متوجه شدم اهل مطالعه هستید و منم هر کسی رو که ببینم تشنه ی دانستن هست ، تا اونجا که دانست هیچ نمی داند !
رو دوست دارم منم یک شاعر تازه کارم ،
این ایمیل بنده است اگر مایل بودید برای من ایمیل ارسال کنید تا بتونم بیشتر شما رو بشناسم :
Kharabatneshin3@gmail.com
بابک چندم در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
@ ما را همه شب نمی برد خواب
دوست عزیز
در همان اوان که روفیا بانو در این حواشی می نوشت، روفیای بدلی هم سر و کله اش پیدا شد که خود را جای او می زد...چرایش را گویا او خود می دانست و بس...
فقط جهت مطلع بودن شما از شرح ماوقع...
مجتبی آموزگار در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:
دانش آموختهی کشاورزی هستم. بی هیچ ادعایی در عالم ادبیات. خدا رحمت کند حضرت پدرم را. روزی شش جلد کتاب "با کاروان شعر و موسیقی" را برایم خرید که به کوشش زنده یاد مهدی سهیلی تهیه شده بود. اشعار و تک بیتهای آن مجموعه چنان مرا شیفتهی خود کرد که از آن روز به بعد "گرفتار" شعر شدم. با اشعار شعرایی آشنا شدم که تا به آن روز حتی اسمشان به گوشم نخورده بود ........ ابوتراب بیک فرقتی ...... بابافغان شیرازی ....... هلالی جغتایی .... اینگونه شد که تلاش کردم تا به سهم خود دیگرانی را که همچون من از این گنجینه بیخبر بودند را، به حد بضاعت خود، خبردار کنم. به طور مسلم در این میان، سایت وزین گنجور برایم نقشی اساسی داشته و دارد. همیشه حاشیههای نوشته شده برای هر شعر را مطالعه میکنم. شوربختانه باید بگویم که ماحصل تمام این حاشیهخوانیها این است: "گم شدهی جامعهی کنونی ما ادب است، نه ادبیات"
مجید در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸:
سلام
به جای "بالش" باید "نالش" باشه توی این مصرع:
چه باید نازش و بالش بر اقبالی و ادباری
به این دلیل که معنا و لف و نشر درست دربیاد
نازیدن بر اقبال و نالیدن بر ادبار
روفیا در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
درود
به حق صحبت دیرین نام دیرینتان را بگویید.
روفیا در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۱ - در بیان آنکه هر یک از جمال و عشق مرغیست از آشیان وحدت پریده و بر شاخسار مظاهر کثرت آرمیده اگر نوای عزت معشوقیست از آنجاست و اگر ناله محنت عاشقیست هم از آنجاست:
نغلطی!
بغلطی!
می غلطد!
آصف در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱ - سر آغاز:
اینکه جناب صدرا این قسمت از بوستان را از نقاط قوت و سخن آوری حضرت شیخ اجل(علی الرحمه) دانسته اند بایستی عرض کنم که به عکس بسیاری خرده گرفته اند بر جناب ایشان و چنانچه نیک بنگریم هم اشکالات موجهی است و الحق که این شیوه ختم است بر حکیم طوس
پس از این ابیات شروع باب پنجم چنین است که : مرا در سپاهان یکی یار بود
در همین نخستین بیت شیخ از کلمه یار استفاده کرده اند که با ادبیات حماسی سنخیتی نداردو اگر گفته شود در شاهنامه هم کلمه یار آمده البته که معنی یار در زمان حکیم طوس با زمان شیخ اجل متفاوت بوده است و همچنین که دوست عزیزمان جناب صدرا اشارت درستی فرمودند این باب از بوستان که یکی از نغز ترین و پر مغز ترین ابواب بوستان است در رضا به تقدیر و خواست حضرت حق است که در حماسه معمولا قهرمانان حماسه به دنبال درافتادن و درپیچیدن با تصمیم آسمانی هستند و رستم هم در ادامه همان بیت مذکور ادامه میدهد که اگر آسمان هم بخواهد من او را به گرز گرام گوشمالی میدهم
لیکن در اینکه حضرت شیخ جل افصح المتکلمین هست شکی نیست و در سبک خود در ستیغ قله سخن ایستاده است
مصیب مهرآشیان مسکنی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲:
با سلام و تقدیر و تشکر از این مجموعه زیبا مصراع اول این شعر هم مشکل وزنی دارد و هم دررتقطیع هحایی مفاعیلن مفاعیلن فعولن نمیشود . ولی اگر بگوییم
بود دردم همی در مانم از دوست
هم وزن و هم تقطیع هجایی ان درست میشود من هرچه از اختیارات شاعری و ایجاز استفاده کردم دریت نشد مگر شعر اصلاح شود
نادر.. در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۰۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۲:
هر نفس بر بوی او
عمری دگر پیافکنیم...
بیگانه در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۴۴ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟
من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟
...
بسسار زیبا...
امیر شاهحسینی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
سعدی رو خیلی زیااااااد دوست دارم، چون در اکثر شعرهاش زبانحال آدم رو ارائه میکنه. مثلاً همین شعر؛ اکثر مواقعی که شبها بیخوابم، این شعر ناخودآگاه ورد زبونمه...
مهدی ابراهیمی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
(ای) (پادشهِ خوبان) (داد) از غمِ تنهایی
دل بیتو بهجان آمد (وقتاست) که (باز) {(آ)یی}
"حافظ"
شکار و شکارچی به خوبی میدانند که در فصلِ پرواز از کجاها که نمیخورند.
به تیرماه و چله ی تابستان به پروازِ شان در میآورند.
گُرسَنه و سَبُکبال در طاقِ آسمانِ نیلوفری، قصدِ شان بماند.
-------------
در آن هنگام و هنگامه دستِ قضایی به کمین و کمان بر نگرانی افزون میگردد.
-------------
پرندگانی و برندگانی؛
در آن صحنه و بازی، به بازیگران و نظّارگان، یک تا با چشمانی دوتا افزون می گردد.
-------------
از آن جا که زمینیان بختِ شان به آسمان بند است، ترفندی که به روزِ مبادا به آستینِ جان پنهان بود از گلو و زیرِ زبان به داد و فریاد بیرون میزند تا ششدانگِ حواسِ آن بازِ شکاری بهم ریزد، گهگاهی این داد و بیداد به سوتی پیوندست تا بختِ خود و آن شکاری بهم ریزند.
-------------
و آن شاهِ آسمان نیز در خمَ ش فنونها دارد.
چشمِ تو ز بهرِ دلربایی
در کردنِ سَحر ذوفنون باد"
-------------
به گمانم این( ای) در پادشهِ خوبان، ایی عمودپرواز باشد، آن جا که از غمِ تنهایی، عینِ کبوتربازان سر به آسمان بُرده و داد ی به راستایِ شاه و بل که ماهِ شان میکشند، تا جانِ آن دلِ به جان آمده را، از بی توئی، پیشکشِ آن بازِ شکاری کنند.
-------------
باز کبوتربازان میدانند که دلِ آن شکار چگونه میتپد در شوقِ تیرماه ز دستِ آن شکار و شکارچی! و البته آن شاهوشِ ماهرُخِ زهرهجبین نیز چه خونریز می داند.
وقت است که باز آیی"
و در این جاست که شاهکارِ آن نازنین عیان میگردد. آی و آیی که به آ پیوندی متناقض دارد، و سو و رویَ ش به زمین است.
گهگاهی آی و آه کبوتربازان بشنوید.
باز آی"
کو عشوهای ز ابرویِ همچون هلالِ تو
"حافظ"
فاطمه رضائی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
در مصرع اول بیت چهارم «دم زدن» درست است.
یکی (ودیگر هیچ) در ۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
به نام او
اشعار ماندگار نام شاعر خود را بلندآوازه و پاینده می دارد و این بدان معنی است که سخن از منبعی پاینده و مانا بر زبان شاعر جاری می شود تنها روح است که در جهان حقیقی و جاودان سکونت دارد و شعر الهامی است که از طریق روح عقده از زبان شاعر می گشاید و او را به نغمه سرایی عاشقانه وامی دارد.
عرفان یعنی شناخت و درک بدون واسطهء انسان از حقیقت هرآنچه که از عالم بالا صادر شده و در جهان ظاهر متجلی می گردد.
عرفان نه آموختنی است و نه فراگرفتنی می باشد.
آنچه که ما از عرفان می دانیم تنها وصف حالات عارفان و اشعار عرفانی برخی از این عرفا است که در حالت جذبه و ابرآگاهی سروده اند.
همهء ما با خواندن چند قطعه شعر و یکی دو جلد کتاب در مایه های عرفانی می اندیشیم که عارفی
واصل گشته ایم و توانایی اظهار نظر در ساختار آفرینش هنری است که از انگشت کوچک ما می تراود. زهی خیال باطل و زهی اندیشهء خام
برای فهمیدن اشعار عرفانی خود باید سالک راه عرفان گردیم و الفبای این موسیقی روح را بیاموزیم.
این گفته بدان مضمون نیست که روی به درویش گری و صوفی منشی آوریم زیرا که تعداد قلیلی از آنان به این حقیقت می رسند که ارتباط با روح نیازی به واسطه و طی سلسله مراتب خاص ندارد بلکه فیض الهی بی واسطه بر همگان جاری و ساری است و تنها عزمی استوار و دلی حقیقت جو نیاز است.تمامی معانی در اشعار بزرگان مستتر است و چراغی فروزان فرا راه ما گسترده اند ولی همت عالی می طلبد.(که در ما چانه جنبانان اثری از آن نیست!!)
hasan soltani در ۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲:
اقای کامران
نظر جناب رسته کاملا صحیح است.
hasan soltani در ۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲:
اقای mohmd khvajvi متن اصلی از هیچ لحاظ ایراد ندارد.
فرید ذاکری در ۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
این اجرا هم از این شعر هست.
ای کاش راهی برای افزودن اجراهای تصویری از آپارات و یوتیوب و ... هم به صورت تعبیهشده وجود داشت...
پیوند به وبگاه بیرونی
ما را همه شب نمی برد خواب در ۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
به به
مهربانو روفیا
مشتاق مصاحبت با شما بودم
درود بنده رو پذیرا باشید
ما را همه شب نمی برد خواب در ۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۳ - در بیان مصاحبت شیرین با فرهاد در آن شب:
فرهاد جان اگر واقعا دنبال معنی این شعر هستی , همون ضرب المثل قدیمی میگه :
وقتی دو تا نامحرم تو اتاق باشند نفر سوم شیطانه ,
که البته این ماجرا شاید خیال پردازی وحشی در مورد معشوق باشه ,
چون شیرین عاشق خسرو بود , و اگر فرهاد رو بر سر زبان ها انداخت , قصدش این بود که خسرو حسادت کنه و سراغش بیاد , شیرین بخاطر خسرو سال ها صبر کرد, و بعد از قتل خسرو به دست پسرش شیرویه, از عشق خسرو و فرار از ازدواج با شیرویه کنار پیکر خسرو خودش رو کشت
سعید فاضلی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶: