منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است
دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است
گَرَم ترانهٔ چنگ صَبوح نیست چه باک
نوایِ من به سحر آهِ عذرخواهِ من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدایِ خاکِ درِ دوست، پادشاه من است
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواهِ من است
مگر به تیغ اجل خیمه بَرکَنَم ور نی
رمیدن از درِ دولت نه رسم و راهِ من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فرازِ مسندِ خورشید، تکیهگاهِ من است
گناه اگر چه نبود اختیارِ ما حافظ
تو در طریقِ ادب باش، گو گناهِ من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ بیانگر عشق و ارادت او به میخانه و مهمانی است. او در اینجا میگوید که جایگاه او همچون خانقاهی است که دعای پیر مغان به صبحش رنگ میزده. او از مهمانی مستی و شور و حال صحبت میکند و میگوید که در زندگیاش از تفاوتهای اجتماعی فارغ است، چون در عشق به دوست و معشوقش هیچ مرزی نمیشناسد. با تأکید بر این که هدفش از رفتن به مسجد و میخانه فقط وصال محبوب است، او به تسلیم در برابر تقدیر و شرایط اشاره میکند و همچنین از پذیرش گناه خود سخن میگوید، در حالی که بر ادب و آداب خود تأکید دارد.
آنکه مقیم گوشه میخانه است منم و آنرا بهچشم خانقاه خود مینگرم و سحرگاهان پیر خرابات را دعای خیر میگویم.
اگرچه نوای خوش چنگ در سحرگاه در دسترس من نیست اما آه سحرگاه من بههمان مقدار نوای چنگ خوشنواست.
خدا را شکر میگویم که نه بندهٔ کسی هستم و نه کسی مرا بنده است اما بندهٔ گدای کوی یار هستم.
هدف از رفتن به مسجد و میخانه، دیدن شماست و بجز این قصدی ندارم خدا بر این گواه است.
این دیدارهای سعادتبار را رسم و راه خود کردهام و از آن دست بر نمیدارم مگر مرگ مرا بازدارد.
از روزی که بر این آستان دولت و سعادت روی آوردهام بر بالای جایگاه خورشید تکیه زدهام.
گناه اگر چه در اختیار آدمی نیست اما باید مؤدب و باحیا باشد و بگوید که گناه من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
منم که دعوی عشق تو رسم و راه من است
گواه صدق درین دعوی اشک و آه من است
حریم دیر مغان را گرفته خانقهم
خم شراب کهن پیر خانقاه من است
گرم ز مهر تو مانع نگشت موی سفید
[...]
مگر زمانه اسیر کمند آه من است
که باز بالش امید تکیه گاه من است
ز دیدن هوس، پاک بین شود چون عشق
دمی که حسن تو آلوده ی نگاه من است
صحیفه ای که نگردد به آب رحمت پاک
[...]
اگر چه بالش خورشید تکیه گاه من است
شکستگی گلی از گوشه کلاه من است
عجب نباشد اگر شعر من بود یکدست
که عمرهاست کف دست تکیه گاه من است
ز شعرهای ترم گرم این چنین مگذر
[...]
منم که مهر نبی و ولی پناه من است
دعای نایب حق ورد صبحگاه من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمد اللّه
گدای خاک ره دوست پادشاه من است
ز وصل او نشکیبم گرم به تیغ زنند
[...]
زبان تیغ تو در حشر عذرخواه من است
شهید عشقم و لب تشنگی گواه من است
نشست تا به رخت گرد خط همی نالم
که آه از اثر آه صبحگاه من است
بلند گشته چنان شهرت نکویی او
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.