مرتضی فرید در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:
صورت اول مصرع دوم بیت "یک دسته گل دماغپرور" اینگونه خوانده میشود و ایرادی در وزن ندارد: از صد خرِمن گیاه بهتر (به زیر(کسره) "ر" در خرمن)
از نظر معنایی هم همین شکل درستتر به نظر میرسد.
لطفا اگر نسخه اساس گنجور معتبر است همان صورت را بازگردانید
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
دوستانی در تفسیر غزل حافظ راه مورد علاقه خودشان با علامت 121 را پیموده اند.
حافظ هیچ مربی و مرشدی نداشته است و از کلیت دیوان خواجه مشخص است که ایشان شمشیرش برای مبارزه با روی و ریا همیشه بُرنده است. چه زهد و روی و ریا از ازل باشد (توسط فرشتگان)
جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
یا اگر زهد و ریا و دکان توسط شیخ و حافظ و مفتی و محتسب یا حاکم و صوفی و .. باشد.
حافظ همان گونه با زهدان و صوفیان و فقیهان و عارف نمایان مبارزه می کرد که با مبارزالدین محمد حاکم وقت مبارزه می کرد
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل / بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
یا وقتی خانقاه محل تن پروری و فرار از مالیات و در واقع فرار از مسؤولیت اجتماعی شده بود حافظ فرمود:
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه میخورد/پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
در غزلی که از شاه نعمت الله مورد بحث است کاملا مشخص است که ایشان ادعایی را مطرح کرده است از جمله:
خاک راه را به نظر کیمیا کردن، صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کردن، در سراچهٔ معنی صاحب کرامت بودن، هشیاران را مست کردن، موج اقیانوس و گوهر دریای عزت بودن، باز بودن چشم به روی ساقی (شهود)، بزرگی و دارای اصحاب بودن، واسطه بین خلق و خدا و بردن در بارگاه الهی یعنی دستگیری
این ها همه ادعایی صوفیانه و قطب گرایی است که خودش را در مرکز آن می بیند.
حافظ نه چنین ادعاهایی دارد و نه چنین ادعاهایی را از کسی می پذیرد:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست
غره مشو که گربه زاهد نماز کرد
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد
وقتی حافظ چنین روشن خودش را از این جمع جدا می کند و صریح حرفش را می زند چرا ما با تاریخ سازی و تحریف آن چیزی را به حافظ جان تحمیل کنیم که دقیقا خلاف افکار آن جناب است.
حافظ نه پیر و مرشد داشت نه از دست کسی دستگیری شد نه عدد و رقم برای خودش مشخص کرده بود و با همه این ها مبارزه می کرد.
این اعاد و رقم های صوفیانه نه به درد زندگی مردم می خورد نه به درد زندگی خودتان. شرح کرامات هم چیزی نیست جز ساخته هایی موهوم که در باره خیلی از افراد از فقها گرفته تا برخی عرفا نوشته اند و هیچ ارزش تاریخی ندارد
ایام عزت مستدام
شهرام بنازاده در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۴:
که ز معشوقه پنهان من
کاه ( که آه) زمعشوقه پنهان من صحیح است
Jafar Jafarzadeh در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:
جز خداوندان معنی را نغلتاند سماع
محمد رضا زوار در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
ماجرای علامه جعفری و تفسیر غزلیات حافظ
حسن جعفری پسر برادر علامه جعفری نقل می کنه:
علامه جعفری تو جمع خانوادگی گفته، جوان که بوده می خواسته
کتاب غزلیات حافظ رو تفسیر کنه.
مدتها با خودش کلنجار می رفته، اما نمی تونسته.
یک شب که غزل:
(کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد)
رو می خواسته تفسیر کنه، هرکار می کنه نمی تونه، اعصابش بهم می ریزه،
دورکعت نماز می خونه و از خود حافظ مدد می خواد.
خوابش می بره، نزدیک صبح حافظ به خوابش میاد و میگه:
تو نمی تونی کتاب منو تفسیر کنی، نشونه شم اینه که من فقط از این غزل،
چند بیت رو برات تفسیرمی کنم که بفهمی این شعر رو برای چی سرودم.
حافظ میگه منظورمن از:
جام می،
جام زهریست که به امام حسن (ع) خوراندند،
و خون دل،
خونیه که امام حسین (ع) رو ازش سیراب کردن،
و منظور من از:
شاهد بازاری،
سر امام حسین (ع) بود که بر سرنیزه در بازار گردانده شد،
و پرده نشین،
حضرت زینب (س) که در قل و زنجیر بود.
حسن جعفری در ادامه میگه:
عموم (علامه جعفری) صبح که از خواب بلند میشه،
از تبریز ماشین دربست می گیره میره گیلان،
اونجا قایق می گیره میره وسط دریا و تمام تفاسیری رو که،
بر روی اشعار حافظ انجام داده، می ریزه وسط دریا و
دست از تفسیر می کشه.
امیرعباس در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
با سلام
آیا خیام حکیم است؟ پس چرا اشعار او این گونه مردم را به تردید می اندازد؟ آیا معنی یا شیوه سخن حکیمانه این است که پیچیده و غلط انداز بیان شود؟
شخصاً بسیاری از اشعار خیام را دوست ندارم و اگر زمانی هم این زبان قابل استفاده برای اهالی ادب بوده است، امروزه دیگر نیست.
محمدیاسین صیادی در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۷:
رفتی توبه این زودی
رفتی تو به این زودی
تو باد صبا بودی
توباد صبا بودی
بسیار زیبا از جان جانان استاد شجریان گوش دادن صدای استاد شجریان شعور و فهم نیاز دارد
مسیحا در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش
--
خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد
--
میگه : خدا دنبال یه عاشق میگشت.. واسه همینم رفت سراغ ملائک و عشوه گری کرد.. اما دریغ که اونا شعور ذاتیشون فقط عبادت بود و از عشق چیزی سرشون نمیشد..
ملائک هم همیشه میخواستند که سیمای خدا رو ببینند... اما امکانش عملا وجود نداشت..
خدا هم دلش میخواست که خودش رو ببینه چه شکلیه... و درخواست ملایک و اجابت کنه..
واسه همین دست بکار شد و آدم رو درست کرد.. ( یه لیوان از h2o همون ماهیت از h2o اقیانوس رو داره.. این کاملن علمیه)
وقتی کارش تموم میشه بدون اینکه به بقیه بگه که این تصوری از منه... آدم رو میاره و به همه نشون میده... و انتظار تحسین داشته.. اما همه ایراد میگیرن که ای بابا این دیگه چیه.. عجب موجود بد قواره ایه..و..
خدا ناراحت میشه..
-----
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
---
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
--
میفرماید که ابلیس میاد تا از موضوع سر در بیاره .. کی تونسته غیر از خودش دل خدا رو به سمت خودش جلب کنه... خدا فهمید و جلوشو گرفت که بهش نزدیک نشه... گفت : این موجود عاشق منه و من معشوقه ش... بهش نزدیک نشو..
سپر انداخته در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۰:
صواب است پیش از کشش بند کرد
که نتوان سر کشته پیوند کرد
((از بوستان ))
میلان در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴:
با درود بر خسرو آواز ایران
سابقه تاریخی ما نشان داده که ما مردمانی قدر نشناس و اصولن جوگیر هستیم که در جهت اشتباه به طور عجیب دوست داریم به عقب برگردیم...!
آنچنان کز خط سواد مردمان روشن شود
سرمه گویاتر کند چشم سخنگوی ترا
محمد در ۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:
به نظرم اشعار حافظ مانند قرآن که داری بطن هستند و تا 70بطن از امامان معصوم رسبده .شعر حافظ هم اینگونه است
Lira در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۳:
شاید پیروز در مصرع اخر اشاره به حاجی فیروز
بس کن، همه تلوینم در پیشه و اندیشه
یک لحظه چو پیروزه یک لحظه چو پیروزم
میگه من همه تلوین و رنگ به رنگ شدنم یعنی اختلاف حالات دارم سکون و ثبات ندارم چه در فکر چه در رفتارم
تو بیا و پایان بده به این تلوین و لون لون شدن
چرا که من ثبات ندارم یک لحظه چون سنگ فیروزه روشنم و یک لحظه مثل حاحی فیروز صورتم سیاه است و رنگ به رنگ میشم
مهدی بنایی در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
با سلام خدمت دوستان
به نظر دوستان این مصرع را چگونه باید خواند و معنایش چیست؟
چنین که از عرق روی اوست در تب و تاب
عرق، روی او...
یا عرق روی او...؟
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که میخسبد و همخانه کیست ـ حافظ
✓ ترکیب «خانه برانداز» و «همخانه» نشان می دهد که «خانه» در ذهن راوی عامل مهم و تاثیر گذاری است هر چند که خانه در مصراع اول در معنای غیر واقعی و در مصراع دوم در معنای واقعی خود به کار رفته است .
ـــــــــــــــ
✓ معشوق در این بیت دو چهره دارد در مصراع اول غارتگر آرامش و خانه برانداز و در مصراع دوم برپاکننده ی آرامش است .
ـــــــــــــــ
✓ مصراع دوم به دلیل ماهیتِ پرسشیِ خود ، تحرک و پویاییِ بیش تری را در ذهن خواننده ایجاد می کند و او را بیش تر تحت تاثیر قرار می دهد .
✓ به راستی چه عاملی ذهن راوی را به سمت پرسشگری هدایت می کند؟
✓ آیا راوی پرسش کردن را بهانه ای قرار داده است تا یک چیزهایی را نگوید و یا یک چیزهایی را غیر مستقیم بگوید ؟
✓ آیا در مصراع دوم ، پاسخِ پرسش ها مهم تر است یا قصد و غرض پرسشِ راوی و پرسشگری او ؟
✓ آیا راوی بدون قضاوت ، پرسش هایِ خود را طرح کرده است ؟ آیا مصراع اول در حُکمِ قضاوت و پایانی تکراری برای مصراع دوم نیست ؟
✓ آیا راوی با مطرح کردن سرنوشت و عاقبتِ خود در مصراع اول ، می خواهد دیگری را به هول و هراس بیفکند و سوء عاقبتِ همخانه شدن با معشوق را برای او پیش بینی کند ؟
✓ آیا راوی می خواهد بگوید از معشوقِ من بعید است که با کسی «هم آغوش» و «همخانه» شود و از او جز خانه براندازی انتظار نداشته باشید ؟
✓ آیا با توجه به مصراع اول ، هدف راوی از طرح پرسش در مصراع دوم ، تمسخرِ «دیگری» است که به هم آغوشی و هم خانه شدن با معشوق دلبسته است ؟
✓ آیا با توجه به مصراع اول ، هدف راوی از طرح پرسش در مصراع دوم ، یادآوری به «دیگری» است که به سرنوشتِ او دچار نشود ؟
ـــــــــــــــــ
✓ آیا مصراع دوم بیانگر حسرت های راوی برای هم آغوش شدن و هم خانه شدن با معشوق است ؟
✓ چرا با این که رابطه ی راوی با معشوق پایانی تلخ دارد ولی باز برای راوی مهم است که معشوق سراغ چه کسی خواهد رفت ؟ آیا راوی در پیِ مقایسه ی خود با «دیگری» است ؟
ــــــــــ
✓ هم خانه شدن معشوق با دیگری که شاخصِ اراده ی وی است این فرضیه را کم سو می کند که در آغوش خسبیدن بتواند نشانگر کم سن و سال بودن معشوق باشد .
▣ احمد آذرکمان . حسن آباد فشافویه . نوزده اسفند نود و هفت
تک بیت در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:
نه امین جان
شاعر یه حرف رو تو شعر دوبار تکرار نمی کنه چه برسه به مصراع
فریده نیک زاد در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در رثاء امام محمد بن یحیی و حادثهٔ حبس سنجر در فتنهٔ غز:
مصر مملکت و نیل مکرمت چه نوع اضافه هایی هستند ؟
مصری که نشانه یک مملکت با شکوه هست و ن رود نیلی که نشانه بزرگی و کرامت است .
علی راد در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:
مصراع اول گرم نیست گام درسته
" بسیار گام پیش منه در هلاک ما "
۰۰ در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
- در بیت سوم، مصراع اول واژههای «حبابازکارگاهٔأس» باید به «حباب از کارگاه یأس» تغییر یابد.
- در بیت پنجم، مصراع اول نیز واژهی «صررت» باید به صورت تغییر یابد.
- در بیت دهم، مصراع دوم نیز واژهی «زینکچه» باید به «زین که چه» یا «زان که چه» تغییر یابد.
ع م ر در ۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
گاویست در آسمان و نامش پروین
وان گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خربین
علما و فاضلین محترم و فرهیخته لطفا خودتان را با مجادلات و مباحثات بی فایده خسته نکنید و اگر میسر بود منظور خیام را در رابطه با این شعر و مصداق های آن بفرمایید چه کسانی بوده است ، زودتر به نتیجه میرسید و من هم با تعذر فراوان مجادلات شما را در خصوص تفسیر و تعبیر رباعی فوق جنگ هفتاد و دو ملت یافتم
نادر در ۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴: