ای روی درکشیده به بازار آمده
خلقی بدین طلسم گرفتار آمده
غیر تو هرچه هست سراب و نمایش است
کانجا نه اندک است و نه بسیار آمده
اینجا حلول کفر بود اتحاد هم
کین وحدتی است لیک به تکرار آمده
یک صانع است و صنع هزاران هزار بیش
جمله ز نقد علم نمودار آمده
بحری است غیر ساخته از موجهای خویش
ابری است عین قطره به بازار آمده
این را مثال هست به عینه یک آفتاب
کز عکس او دو کون پر انوار آمده
دیدی کلام حق، که علیالحق یک است و بس
پس در نزول، مختلف آثار آمده
سنگ سیه مبین و یمین اللهش ببین
کانجا جهان است محو جهاندار آمده
یک عین متفق که جز او ذرهای نبود
چون گشت ظاهر این همه اغیار آمده
عکسی ز زیر پردهٔ وحدت علم زده
در صد هزار پردهٔ پندار آمده
برخود پدید کرده ز خود سر خود دمی
هجده هزار عالم اسرار آمده
یک پرتو اوفکنده جهان گشته پر چراغ
یک تخم کشته این همه بربار آمده
در باغ عشق یک احدیت که تافته است
شاخ و درخت و برگ گل و خار آمده
بر خویش جلوه دادن خود بود کار تو
تا صد هزار کار ز یک کار آمده
از قهر دور مانده و انکار خواسته
وز لطف قرب یافته اقرار آمده
چون در دو کون از تو برون نیست هیچ کار
صد شور از تو در تو پدیدار آمده
زلف تو پیش روی تو افتاده دادخواه
روی تو پیش زلف به زنهار آمده
بر خود جهان فروخته از روی خویشتن
خود را به زیر پرده خریدار آمده
ای ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت
مطلوب را که دید طلب کار آمده
این خود چه نقطهای است که عرق طواف اوست
هفت آسمان مقیم چو پرگار آمده
آن کیست و از کجاست چنین جلوهگر شده
این چیست و آن چبود در اظهار آمده
بویی به جان هر که رسیده ازین حدیث
از کفر و دین هرآینه بیزار آمده
گر هر دو کون موج برآورد صد هزار
جمله یکی است لیک به صد بار آمده
غیری چگونه روی نماید چو هرچه هست
عین دگر یکی است سزاوار آمده
این آن قلندر است که در من یزید او
تسبیح در حمایت زنار آمده
اینجا فقیر سوخته بگریخته ز کفر
در چین شده به علم و ز کفار آمده
دستم ازین حدیث شده زیر ملحفه
پس چون زنان روی به دیوار آمده
بر هر که یک نفس شده این راز آشکار
انفاس بر دهانش چو مسمار آمده
با این ستارههای پر اسرار چون فلک
سرگشتگی نصیبهٔ عطار آمده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و وحدت وجود میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری خاص، از جلوههای زیبای معنوی و عرفانی صحبت میکند. او به این نکته اشاره میکند که همه چیز غیر از عشق و معشوق، واقعیت ندارد و دنیا تنها یک نمایش است. وحدت وجود را با وجود تنوع در آثار مخلوق و گوناگونی تجلیات، بررسی میکند و میگوید که در حقیقت، همه چیز از یک حقیقت سرچشمه میگیرد.
شاعر به بیان حالتی روحانی میپردازد که در آن فرد در پی شناخت حقایق عمیقتر وجود است و از آثار و نشانههای آن در جهان یاد میکند. او در نهایت به این نتیجه میرسد که در پس تمام این تنوعها، تنها یک حقیقت وجود دارد و آن عشق و وحدت است که از آن سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: ای آنکس که با چهرهات در بازار ظاهر شدهای، مردمی به خاطر جاذبه و زیبایی تو فریب خوردهاند.
هوش مصنوعی: هر آنچه غیر از تو وجود دارد، فقط توهم و ظاهرگرایی است؛ چرا که در آنجا نه چیزی کم است و نه زیاد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در اینجا اتحاد و همبستگی وجود ندارد و به نوعی کفر و جدا بودن از حقیقت حاکم است. هرچند که به ظاهر ممکن است وحدتی وجود داشته باشد، اما این وحدت تنها به دلیل تکرار و رویههای مشابه است و در واقع عمق واقعی ندارد.
هوش مصنوعی: یک سازنده وجود دارد که آثار و دستساختههای بیشماری را خلق کرده است و همه اینها به وضوح نشاندهندهی دانش و مهارت اوست.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف موجودیتی میپردازد که مانند دریا، ویژگیهایی خاص دارد، اما این ویژگیها به خود او تعلق ندارند. در واقع، این موجود ترکیبی است از عناصر دیگر و نه آنچه که خودش خلق کرده. همچنین، مانند ابری که در حقیقت قطرهای کوچک است، این موجود به دنیا آمده و در حال حاضر در بستر جامعه یا زندگی قرار دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که مانند خورشیدی که نور خود را به همه جا منتشر میکند، وجود نیکو و والای انسانی میتواند تاثیر روشنی بر دو جهان (جسم و روح) بگذارد. انگار که از انعکاس نور او، دنیا پر از روشنایی شده است.
هوش مصنوعی: میبینی که کلام حقی وجود دارد که تنها یک حقیقت است و در زمینههای مختلف، آثار متفاوتی از آن نازل شده است.
هوش مصنوعی: به سنگ سیاه توجه نکن و به دست راست خداوند نگاه کن؛ زیرا آنجا جهانی وجود دارد که در آن، آفریننده جهان به تماشا نشسته است.
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقتی واحد و یگانه به شکل واضحی نمایان شد، دیگر هیچ چیز جز آن حقیقت وجود نداشت و تمام پدیدههای دیگر در مقابل آن حقیقت معنادار شدند.
هوش مصنوعی: عکسی از حقیقت واحد در میان بسیار پردههای خیالات و تصورات ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: خداوند از وجود خودش، هستی و رازهای بیشمار عالم را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: یک نور از او منتشر شده و جهان را روشن کرده است، و این همه میوه و برکت از یک دانه خفه شده رشد کرده و آمده است.
هوش مصنوعی: در باغ عشق، موجودی یکتایی وجود دارد که همهی عناصر طبیعی از جمله درختان، گلها و حتی خاردارها را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: شما برای نشان دادن خودتان تلاش کردهاید، بهطوری که صدها کار از یک کار ناشی میشود.
هوش مصنوعی: از خشم دور مانده و خواستهاش را انکار کرده است، اما با لطف و محبت به او نزدیک شده و در نتیجه به حقیقت اعتراف کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که هیچ کاری در عالم خارج از تو وجود ندارد، همه این تلاطمها و احساسات از درون تو سرچشمه میگیرند.
هوش مصنوعی: زلف تو به زمین افتاده و از خوبیهای تو شکایت میکند، و در عوض، چهره تو به سمت آن زلف برای کمک و نجات آمده است.
هوش مصنوعی: شخصی که خود را به دنیا فروخته، اینک از روی هویت خود تحت نقاب خریدار آمده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که در ظاهر، عاشق و محبوب به نظر میرسی، در باطن، به دنبال خواستههای واقعیات هستی و اکنون کسی که دنبال تو آمده، از تمام اینها آگاه است.
هوش مصنوعی: این چه نقطهای است که در اطراف آن، عرق و احاطهاش وجود دارد، همانند هفت آسمان که به دور آن میچرخند و به نوعی زیر تاثیر آن نقطه قرار دارند.
هوش مصنوعی: این فرد کیست و از کجا آمده که اینگونه درخشیده است؟ این چه چیز و چه حالتی است که در برابر دیدهها ظاهر شده؟
هوش مصنوعی: هر کسی که از این داستان بویی برده باشد، بیتردید از دین و کفر بیزار شده است.
هوش مصنوعی: اگرچه هر دو جهان به طور یکنواخت و پیوسته به وجود میآیند و موجی از حوادث و تغییرات را به وجود میآورند، اما در نهایت همه آنها به یک حقیقت واحد منتهی میشوند که بارها و بارها در پهنه وجود تکرار شده است.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به غیر خودشان جلوهگر شود، چون هر چیزی در واقعیتی که هست، همانند دیگری است و این موضوع طبیعی است.
هوش مصنوعی: این فرد، همان قلندری است که در درون من یزید، تسبیحش را در حمایت از زنجیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی که به فقر دچار شده و از کفر و ناپاکی فرار کرده، به علم و دانش روی آورده و به جمع کافران پیوسته است.
هوش مصنوعی: دستم به خاطر این موضوع پشت پرده رفته و به همین خاطر مانند زنان، سمت دیوار قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: هر کس که دمی از این راز آگاه شده، کلماتش مانند میخ بر زبانش قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: عطار با این ستارههای رازآلود و پر از ابهام، به نوعی در مدار سرگشتگی و حیرت قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل را نگر ز لطف سوی خار آمده
دل ناز و باز کرده و دلدار آمده
مه را نگر برآمده مهمان شب شده
دامن کشان ز عالم انوار آمده
خورشید را نگر که شهنشاه اختر است
[...]
آغاز مشتریست ببازار آمده
خود را ز دست خویش خریدار آمده
آن گل رخت سوی گلستان روان شده
وان بلبل است جانب گلزار آمده
از قد و قامت همه خوبان دلربا
[...]
دیده متاع قلب مرا صد هزار عیب
وانگه ز روی لطف خریدار آمده
خلقی میان صومعه از انتظار سوخت
تو روی در کشیده ببازار آمده
تو گنج بیکرانی و عالم طلسم تست
[...]
خط غبار گرد رخ یار آمده
خورشید حسن بر سر دیوار آمده
از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟
یا فوج طوطیی به شکرزار آمده
خالی کند خزینه عزیزان مصر را
[...]
مطلوب در لباس طلبکار آمده
خود را به صد نیاز پرستار آمده
مستور بود چهره ی زیبا نگار ما
مستانه باز بر سر اظهار آمده
جز یار هیچکس سر بازار عشق نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.