گنجور

حاشیه‌ها

نیما در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:

با نظر سرکار خانم زهرا مواقفم
سیب زنخدان :عبارت و تعبیریست شاعرانه که چانه ای زیبا مثل سیب را تجسم میکند
نارپستان : دختر یا زنی که پستان‌های او سخت و سفت باشد و آویخته نباشد همانند انار

هوشنگ همدانی در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۵:

به نظر میرسد مصرع سوم در انتها ایراد وزنی داشته و به جای قضا چرخ درست تر و رافع مشکل وزن است

مجتبی در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۶:

با عرض معذرت حمیدرضا را اشتباه تایپ کردم که تصحیح میکنم.

مجتبی در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۶:

وزن(مفاعیل مفاعیل فاعلات) که جمیدرضا به آن اشاره کرده است را در واقع بر طبق معیارهای بکار رفته در سایت گنجور باید بصورت (مفاعیل مفاعیل فاعلن) بیان کنیم زیرا رکن (فاعلات) در این سایت رکن چهار بخشی میباشد که بخش آخر آن ساکن نیست و در آخر اوزان عروضی بکار نمی رود اما رکن (فاعلن) است که سه بخشی و بخش آخرش ساکن است و در انتهای وزن هم می تواند بکار رود.

alipur در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

(فراغت داپم) کدام زبان است؟ فکر نمیکنم فارسی باشد.

alipur در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

(فراغت داپم) کدام زبان است؟ فکر نمیکنم فارسی باشد

همیرضا در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:

دربارهٔ مصرع «زن شوخ چون دست در قلیه کرد» مطلب مورد اشارهٔ دوستان احتمالا این مقاله به قلم وحیدسبزیان‌پور در مجلهٔ میراث است.
من در لغتنامه نگاه کردم: یک احتمال دور شاید می‌تواند آن باشد که «قِلیه» به کسر قاف به معنی «جماعت» مد نظر شیخ باشد.
یک احتمال دیگر هم -که خوانش شعر را بر اساس این احتمال انجام دادم- آن است که «دست در قلیه کردن» به معنای «سر سفره نشستن» مجازا‌ به معنای ازدواج مرد با زن گستاخ در نظر گرفته شود. در هر صورت «پنجه» در مصرع دوم با «دست» در مصرع اول مرتبط است.
متن کامل مقالهٔ آقای سبزیان‌پور:
درباره بیتی از بوستان گوشت خوردن زنان، ننگ و رسوایی مردان
وحید سبزیان پور
زن شوخ چون دست در قلیه کرد برو گو بنه پنجه بر روی مرد (بوستان، 164)
یوسفی در شرح این بیت نوشته است ( 383):
زن گستاخ و بی حیاچون در قلیه (گوشت در تابه بریان کرده)، یعنی در غذا، پنهانی دست برد دیگر مرد را روسیاه و بی آبرو می کند. پنجه بر روی کسی نهادن کنایه از روسیاه کردن است که در برهان قاطع به صورت «پنجه
بر روی زدن» آمده است. به راستی چه ربطی میان شرمساری مرد و گوشت خوردن پنهانی زن وجود دارد؟ این تفسیر یوسفی از بیت سعدی نشانه چیست؟ بخل مردان ایرانی یا محدودیت بسیار زنان ایرانی؟ آیا زن ایرانی بی اجازه شوهر حق خوردن گوشت نداشته است؟ در آثار گران سنگ ادبی و تاریخی ما هیچ قرینه‌ای وجود ندارد که نشان دهد زنان ایرانی بی اجازه مرد حق خوردن غذا نداشته اند واگر زنی چنین می کرد، شوهرش روسیاه و بی آبرو می شده است.
با توجه به ابیات قبل و بعد این بیت، باید گفت سخن از بی حیایی زن و غیرت مرد است. در بیت ماقبل سخن از خندیدن در روی بیگانه و بی غیرتی شوهر و در بیت بعد سخن از بیرون رفتن زن از خانه و آرزوی مرگ اوست:
چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گولاف مردی مزن
به نظر می رسد «دست در قلیه کردن» کنایه ای است که سعدی خود ساخته و بر اساس قراین در معنای خودنمایی در مقابل بیگانه و بی حیایی است.
دلیل ما این است که در چهار بیت بعد از آن نیز سخن از هرزه گردی زن و توصیه سعدی به فرار مرد به دهان نهنگ و ترجیح مرگ به زندگی و دور کردن زن از چشم بیگانگان است:
ز بیگانگان چشم زن کور باد
چو بیرون شد از خانه در گور باد
چو بینی که زن پای بر جای نیست
ثبات از خردمندی و رای نیست
گریز از کفش در دهان نهنگ
که مردن به از زندگانی به ننگ
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
یوسفی در معنای «پای بر جای نیست» نوشته است (ص 383): «به هرزه گردی می رود و در پاکدامنی ثابت قدم نیست.»
خزائلی در شرح بیت مذکور نوشته است (327): در قدیم بعضی زنان نادان دزدیده از شوهر خود گوشت بریان کرده یا پخته از دیگ برمی آوردند و خود می خوردند. شیخ میفرماید: زنی که چنین کاری کند و از باب بی پروایی دست به چنین کاری زند، چنان است که پنجه چرب خود را بر روی مرد کشیده و روی او را آلوده و سیاه ساخته است. هرچند احتمال زیر از نظر خزائلی به شکل ضعیف آمده اما تفسیر حقیقی بیت همین است:
بعضی «قلیه» را کنایه از عورت مرد گرفته اند. سعدی قلیه را به معنی رنگ و حنا پنداشته و مراد از دست زدن زن در «قلیه» به نظر وی آرایش کردن زن برای دیگران است، اما چنین معنی برای قلیه در فرهنگ های فارسی و معجم های عربی یافت نشد.
منابع
- بوستان سعدی، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، تهران: انتشارات خوارزمی، 1368.
- شرح بوستان سعدی، محمد خزائلی، تهران: سازمان انتشارات
جاویدان، چاپ پنجم، 1363.

بهرام مشیری در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » بیات اصفهان:

شهر باشکوه تحریفی از ترانه
مرحوم بهار است.در اصل شهر پر شگون
است .به سبب قرابت لفظی که مصراع را
موزون می کند و بر زیبایی آن می افزاید

پویا مظاهری در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی:

با سلام و خسته نباشید فراوان خدمت دست اندرکاران گنجور
در یکی از بیت های این شعر زیبا آورده اید:
آن سر که عصابهای زر بست
خود را به عصا به دگر بست
اما من فکر می کنم واژه درست «عصابه» باشد. چون در فرهنگ لغات آمده که عصابه به معنی «عمامه و سربند» است.
پس حالتِ درست بیت فوق می شود:
آن سر که عصابه های زر بست
خود را به عصابه دگر بست
با تشکر از سایت فوق العادتون. ما قدر زحمات شما را می دانیم.

نادر.. در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:

از عشق رخت توبه که بنمود زمانی،
کز شومی آن توبه ...

ابراهیم در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۳ - حکایت:

سلام بر سلطان سخن
شیخ حدود هفت صد سال است که بر قله ی سخن قرار دارد. وهنوز کسی به سطح ایشان نتوانسته اینچنین بر جامعه تأثیر نهد.
واین نیست جز اخلاص، وکاربرای خدا.
اوج عرفان و عشق بازی با خدا در جای جای گلستان و بوستان دیده می شود.
شرمندگی از خوب بندگی نکردن در این دو بیت به زیبایی تصویر شده است.
دریغا که فصل جوانی برفت به لهو و لعب زندگانی برفت.
دریغا که مشغول باطل شدیم زحق دور ماندیم و غافل شدیم

محمدامین در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۲۷ دربارهٔ سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » داستان دهقان با پسر خود:

سلام و درود
عالی بود عالی

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱:

حامد جان
به نظر می رسد ” تا “ در مصرع اول ، مصرع دوم را هم شامل می شود.
تا چند اسیر رنگ و بو،،،،
تا چند از پی هر زشت ،،،،
رها نمی شوی
در پی زشت و نکو هستی

رضا س در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

این بحث ها بیفایده ست. شجریان در قله است و افتخاری چه از نظر تکنیکی و فنی و چه جنس خود صدا به شجریان نمیرسه. اما این غزل رو افتخاری بهتر اجرا کرده و به اصل غزل نزدیکتره. البته افتخاری تصنیف خونده و شجریان آواز این غزل رو خونده. همیشه اینطور نیست که فرد ضعیفتر در تمام زمینه ها پایینتر باشه. امکان داره یکی از اشعار مثلا خاقانی از یکی از غزلیات حافظ حتی بهتر مضمون رو بیان کرده باشه. من خودم 99 درصد از کارهای شجریان رو به افتخاری ترجیح میدم ولی آلبوم مستانه از افتخاری رو به بعضی از آلبوم های شجریان ترجیح میدم.

خسرو در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:

خم فراغ=شرابی که از دوری یار میخابانند

حامد در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱:

اگر‌من اشتباه میکنم لطفا با دلیل منطقی تصحیح کنید: این شعر غلط خوانده شده و معنی را عوض کرده. خواهی شد تو مصرع دوم به معنی رها خواهی شد هست. یعنی مدتی اسیر رنگ و بو‌ میشوی و مدتی از هر زشت و زیبایی‌ رها خواهی شد. قبول دارید؟

علی عادلفر در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » گفتهٔ مجنون که دشنام لیلی را بر آفرین همهٔ عالم ترجیح میداد:

اصلاح بیت سوم :
مذهب خود با تو گفتم ای عزیز
گر بُوَد خاری چه خواهد بود تیز
شرح:
مذهب من این است که گفتم، حال اگر مشکل و سختی ای هم در این راه باشد، قابل تحمل است و سختی آن احساس نمی شود
و درود بر عارف الحق، عطار نیشابوری

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

محمد جان
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
بیگانه قدرت دیدن روی تو را نخواهد داشت، زیرا زیباتر و بزرگتر از آنی که چون رخ بنمایی در آیینه ی نظر دیگران بگُنجی
بیگانه تنگ نظر تر از آنست که به کمال زیبایی تو پی ببرد

Amir amirit۱۹@yahoo.com در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:

لیست اول در بعضی نسخ به صورت چشمه ی بقات منم نوشته شده که با توجه به کلمه ی فنا در همین مصراع صحیح تر به نظر میرسه

عباس شکری در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:

گر تو شیرین زمانی من فکر میکنم اصلش این بوده.تو که شیرین زمانی.سعدی یقین داشته که طرف خطابش شیرین زمان بوده در صورتی که گر تبادر شبه میکند

۱
۲۴۹۲
۲۴۹۳
۲۴۹۴
۲۴۹۵
۲۴۹۶
۵۵۰۷