گنجور

حاشیه‌ها

الف رسته در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۰۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۲ - ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان:

یک ابلهی از خرخانه‌ای طعنه‌زنان سر بیرون آورد

 

الف رسته در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۵۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۲ - ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان:

پی‌کردن در لغت به معنی عصب یا ماهیچهٔ پا را بریدن  ولی بیشتر به  شکل کنائی به کار می‌رود: نومید کردن، آزرده کردن

معنی مصرع: خاطر ساده دلی را آزرده کند ( و در نتیجه آن ساده دل  از این مجلس مثنوی پایش را قطع کند).

 

الف رسته در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۳۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۱ - باقی قصهٔ مهمان آن مسجد مهمان کش و ثبات و صدق او:

خشک آوردن = خاموش شدن

خشک آر = خاموش باش

 

الف رسته در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۲۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۰ - عذر گفتن کدبانو با نخود و حکمت در جوش داشتن کدبانو نخود را:

جهاد آذری = کوشش آتشین

اندرخور = شایسته،‌ سزاوار

من هم مانند تو آتش نوشیده‌ام /// تا یک شخص درخور و شایسته‌ای شدم

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۸:

آیا  ابیات زیر  ازمولاناست؟

اشتیاقی که به دیدار تو‌ دارد دل من 

دل من داند و‌ من دانم و دل داند و من 

خاک من گل شود و گل شکفد از گل من

تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من

درفضای مجازی وایرال شده است به نام مولانا.اما چرا نمی تواند ازمولانا باشد؟

ازسه دیدگاه سبک شناسانه زبانی وادبی وفکری به نظر من  درحوزه فکری وادبی  سبک شعری مولانانمی گنجد. ازنظرادبی بازی با کلمات وسطح فکری نیز با نوعی فلسفه فکری محدود وناقص  مواجه هستیم، که ازمولانا بعید می نماید.ضمنا درساختارعروضی مشکل قافیه دارد واینکه باید ببینیم این شعرغزل است یا مثنوی است یا هرقالب دیگر،قافیه ای محکم ندارد

 

 

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۸:

نه کدوی سر هر کس می راوق تو دارد

نه هر آن دست که خارد گل بی‌خار تو دارد

دربیت فوق  "راوق" یا باید به صورت راووق تلفظ شود یا اینکه رواق باید باشد. به نظرم می رواق  درست به نظر می رسد.حدس من فقط به جهت سکته وزنی است که ترکیب می راوق پیش می آورد.چون هنوز دردیوان غزلیات نگاه نکردم.

 

 

کوروش در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۲ - ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان:

خربطی ناگاه از خرخانه‌ای

 

سر برون آورد چون طعانه‌ای

 

یعنی چه ؟

 

 

 

کوروش در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۲ - ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان:

من نمی‌رنجم ازین لیک این لگد

 

خاطر ساده‌دلی را پی کند

 

مصرع دوم یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۱ - باقی قصهٔ مهمان آن مسجد مهمان کش و ثبات و صدق او:

هین دهان بر بند فتنه لب گشاد

 

خشک آر الله اعلم بالرشاد

 

خشک آر یعنی چه ؟

 

 

 

کوروش در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۰ - عذر گفتن کدبانو با نخود و حکمت در جوش داشتن کدبانو نخود را:

چون بنوشیدم جهاد آذری

 

پس پذیرا گشتم و اندر خوری

 

یعنی چه

 

 

 

سعید در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۲۴:

جالب است که سعدی در ضمن حکایتی از باب نهم بوستان این بیت از عنصری را تضمین می‌کند و او را شاه سخن می‌داند ، این در حالی است که اکثر شاعران از عنصری به دلیل گرفتن صله‌های نجومی در ازای مدایح اغراق آمیزی که در وصف پادشاهان غزنوی داشته به نیکی یاد نمی‌کنند 

از جمله‌ی شاعرانی که چندان دلِ خوشی از عنصری نداشته خاقانی شروانی است که در جواب کسی که عنصری را بر وی ترجیح داده ، قصیده‌ای با ردیف عنصری سروده است 

به تعریض گفتی که خاقانیا

چه خوش داشت نظم روان عنصری

بلی شاعری بود صاحب‌قران

ز ممدوح صاحب‌قران عنصری

ز معشوق نیکو و ممدوح نیک

غزل‌گو شد و مدح‌خوان عنصری

به دور کرم بخششی نیک دید

ز محمود کشور ستان عنصری

به ده بیت صد بدره و برده یافت

ز یک فتح هندوستان عنصری

شنیدم که از نقره زد دیگدان

ز زر ساخت آلات خوان عنصری...

 

ارکیده سالم در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۹ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:

با سلام و عرض ادب و احترام. من عضو این سایت شدم تا بتوانم از شما کسب علمی داشته باشم. من خیلی دوست دارم اشعار حافظ رو به دقت و ظرافت شما درک کنم. ممنون میشم راهنمایی کنید چطور میتونم . اگر جایی آموزشی دارید بفرمایید کجاست من بیام یاد بگیرم.  ممنون میشم راهنمایی کنید...

 

ایلیای مستغرق در ‫۱۴ روز قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۳ در پاسخ به بنده خدا دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۱:

گفت من سر بر آستان دارم

نه چو تو سر بر آسمان دارم

هر که بیهوده گردن افرازد

خویشتن را به گردن اندازد

 

ازینرو من جای در آستان پادشاهان دارم و به جایی رسیده ام  که مانند تو سر در اسمان ندارم پرچم(رایت) در بلندی و در اسمان است و نماد غرور و خودنمایی است ، هر کسی که بی دلیل سر بالا بگیرد و خودنمایی کند و خود را بالا پندارد فقط عجز خودش را نشان داده 

 

Shoja . در ‫۱۵ روز قبل، چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۰ - شاعر این بیت ها را گِرداگِردِ تصویرِ خویش نوشته است:

بسیار آموزنده و زیبا بود👍👏

 

غبار .. در ‫۱۵ روز قبل، چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:

آبِ حیوانش ز منقارِ بلاغت ...

امروزه  در جنوب کشور(بوشهر) از عبارت نوم خدا( نام خدا) استفاده میشه که همان معنای بنامیزد دارد.

 

جانعلی سوادکوهی در ‫۱۵ روز قبل، چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ وطواط » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - ذوقافتین در مدح ملک اتسز:

قصیده‌ای حماسی و زیباست. زبانی فخیم و استوار دارد. موازنه‌های آن استادانه است.

بیت مطلع آن در کتاب علوم و فنون ادبی پایه یازدهم انسانی در درس مربوط به قافیه آمده است.

 

عبدالرضا ناظمی در ‫۱۵ روز قبل، چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:

درود ترجمه دست و پا شکسته : ای چشمتو درسهای بسیای آموخته ای که قلب از یاد آوری آن حسرت می خورد آیا زمان از دست رفته بر می گردد  دریغا که  گذشته گذشته

 

عبدالرضا ناظمی در ‫۱۵ روز قبل، چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:

بازیگر مشهور هالیوودی با رونمایی از خالکوبی از شعر مولانا، این تلنگر را ‌به ‌ایرانیان و به ویژه مسئولان و کارشناسان فرهنگی زد که چه بهره‌ای از پدیده‌ای همچون صاحب قوی‌ترین اشعار عرفانی با بیان شیرین پارسی گرفته و چرا جهانیان که اسیر مفاهیم عرفانی اشعارش شده‌اند، هنوز درباره هویت مولوی و ریشه اشعارش هیچ نمی‌دانند و در ایران بزرگ اینچنین غریب مانده است؟! 

این شعر که در واقع برگردان یکی از اشعار مولوی است، چنین محتوایی داشت: «There exists a field, beyond all notions of right and wrong. I will meet you there»؛ شعری که‌ «کلمن بارکس» شاعر امریکایی و استاد بازنشسته زبان انگلیسی دانشگاه جورجیا آن را برگردانده و یکی از دلایل مشهور شدن این اشعار میان انگلیسی‌ها، برگردان‌های بسیار جذاب انگلیسی از جمله همین برگردان‌های «بارکس» بوده که البته او را بیشتر با نام «رومی» می‌شناسند. «کلمن بارکس» مولانا را از طریق «رابرت بلای» نویسنده و شاعر نروژی الاصل امریکا شناخت. بلای در سال ۱۹۷۶ ترجمه انگلیسی «رینولد نیکلسن» از مثنوی مولانا را به بارکس می‌گوید که این کلمات باید از قفس خود رها شوند. بارکس که زبان فارسی نمی‌داند، پس از دیدار با «رابرت بلای» با استفاده از ترجمه‌های قبلی، شروع به ترجمه اشعار عرفانی مولانا کرده که در بیست مجلد منتشر شده و تاکنون بیش از نیم میلیون نسخه از مجموعه کتاب‌ها و آثار مولانا به زبان کلمن بارکس در امریکا به فروش رسیده‌‌ و یکی از پرفروش‌ترین کتب آمریکا شده است.

نشریه امریکایی «بوک لیست» در معرفی ترجمه بارکس می‌نویسد: «ما بی هیچ تردید‌، امتیازی ویژه به کلمن بارکس می‌دهیم، زیرا کاری کرده تا برگردانی مدرن، زنده و دریافتنی از آثار شعری رومی، بهترین و شناخته‌‌شده‌ترین شاعر عرفانی جهان‌ را در دسترس خوانندگان آمریکایی قرار دهد‌». شعری که برد پیت از این مجموعه ‌به زبان انگلیسی حک کرده، به نوشته «کلمن بارکس»، برگردان یکی از رباعیات مولوی از دیوان شمس است: 

«از کفر و ز اسلام برون صحرائیست
ما را به میان آن فضا سودائیست
عارف چو بدان رسید سر را بنهد
نه کفر و نه اسلام و نه آنجا جائی است» 

 

عبدالرضا ناظمی در ‫۱۵ روز قبل، چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:

درود    بنظر من طنز شعر اینست که شاعر  دارد داستان  عشق خود را روایت می کند و گاهی  وفاداری و درجه خلوص و امید خود را بیاد  معشوق می آورد و گاهی  تاثیر خود در  افزون شدن زیبایی اورا بر میشمرد و گله می کند  و همه را  از خود می داند  بدین صورتکه  ما ندانستیم   ... ما غلط کردیم ..  ما دم همت  بر او ...  در آخر معشوق به او می گوید اینهمه کار را تو کردی  درست اما   این اشتباه  عاشقیت رو هم خودت کردی .       ضمنا   تمام ضمیرهای ما به حضرت حافظ بر می گردد بجز بیت آخر که اتفاقا نام حافظ را هم در خود دارد اما ضمیر ما به معشوق بر می گردد .

 

عبدالرضا ناظمی در ‫۱۵ روز قبل، چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۶ در پاسخ به محمد غافری دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:

|درود  -  فرهنگ  دهخدا :  نویسنده و شاعر و گوینده به تواضع از خود چنین تعبیر آورد. (فرهنگ فارسی معین ). در مذکر و مؤنث کمینه می آید و اینکه بعضی گمان می برند که مؤنث تنها مستعمل است غلط است ، چه کلمه فارسی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر مرحمت پادشاهانه این کمینه را مهلت بخشد تا بعد از تسکین غلوای خوف و هراس چون سلطان ماردین و دیگر حکام مواضع به درگاه گردون انتباه شتابد. (ظفرنامه ٔ یزدی از فرهنگ فارسی معین ). به اعتقاد این کمینه اگر ملک ری به تمامی جهت این دو بیت صله دهند هنوز بخیلی کرده باشند. (تذکره ٔ دولتشاه در ترجمه ٔ احوال سلمان ساوجی ). || فروتن . خاضع. (ناظم الاطباء).

 

 

۱
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۵۱۱۳
sunny dark_mode