گنجور

حاشیه‌ها

هادی naji@alum.sharif.edu در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی:

این مصرع احتمالا اشتباه نوشته شده
زین پس تو و من و من تو زین پس
احتمالا این بوده
زین پس تو منی و من تو زین پس
یا
زین پس تو و من من و تو زین پس

سید طه لاجوردی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

حافظ در شعری دیگر حافظ میفرماید:
در کار خانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند
از دیدگاه حضرت حافظ،سر از کار جهان، عقل و فضل در نمی آورند چه رسد آنکه ما با فهم مخدوش خود از اسرار این کار خانه سر در آوریم‌.
پس با استدلال منطقی نمی توان و نباید اشعار حافظ را بررسی کرد

حمیدرضا در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲ - قصهٔ خورندگان پیل‌بچه از حرص و ترک نصیحت ناصح:

سپهبد شهید قاسم سلیمانی ابیاتی از این شعر را در سخنرانی خواندند:
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
روحش شاد

آن مرد در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۸:

اذا تم بدا نقصه - یعنی آنچه تمام می شود نقصانش آغاز می گردد. اذا تم دنا نقصه معنی ندارد و نادرست است.

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

گر برای سیم باید بندگی گردن گرفت----درست بنظر میرسد

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

در بیت دوم----دارای تخت.......------
درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

از تابش رخسار تو یک شهر پر آذر---پیشنهاد میکنم---البته دلیل منهم اینست که وقتی میگوئیم (شهر بر آذر)یعنی شهر بر روی آتش---ولی وقتی پر آذر شد یعنی همه شهر زیر و رو در آتش است

علی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانند است
عالی

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹:

با عرض ارادت خدمت اندیشمندان عزیز---در باره این مفاهیم لطفا بعرایض منهم عنایت بفرمائید---شاعر میفرماید آنچه که تو مراد میدانی اصل و درست نیست لازمست کر کلیه آرزوهای بی ارزش بگذری تا آنچه درست و واقعی است بر تو تجلی کند و تو در رسیدن به آن هدف واقعی تلاش کنی و به آن برسی که حتما هم خواهی رسید---یک تک جمله هم عرض میکنم و توجه عزیزان را به آن جلب میکنم-----مرگ ،آنچیزی است که ما آرزو میکنیم-----

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

جان دشمن بستاند سر اعدا برباید---
درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:

هر که دل بردن معشوق ببیند ،داند----
هرگز ایجاد نمی کرد خدا آدم را----
یا که من قابل قلاده نبودم هرگز----
درست است

محمدرضا عباسی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:

در این شعر آمده« وحی آمد » چنین وحیی وجود ندارد ولی گویا وحی به خود پروین آمده است. درست است که پروین پیامبر نبوده و شاید خیلی هم مذهبی نبوده، ولی بدون تردید این شعر به پروین وحی شده است. کار یک انسان عادی نیست که این شعر زیبای معنوی را بسراید. تا حدودی حق مطلب را ادا کرده است و برخی از صفات باری تعالی را به خوبی به نظم کشیده است. خدا روحش را شاد کند.خواندن این شعر برای افرادی که از کل دنیا امیدشان قطع شده، دستشان از همه دست آویز های دنیا کوتاه شده، امید بخش است.

غلام علی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲ - قصهٔ خورندگان پیل‌بچه از حرص و ترک نصیحت ناصح:

سلام بر دوستان رزم آور ادیب و زبان آور
گاه گاهی مباحث وصفی و تفسیری اشعار را میخوانم
اما امروز مجظوظ شدم که مباحث آتشین دو بزرگوار عرصه قال را ملاحظه کردم.
از آنجاییکه خودم را در حد شما دو بزرگوار قلم فرسا نیافتم از حافظ مدد خواستم فرمودند:
چون ندیدن حقیقت ره افسانه زدند
پس آنگه صلاح دیدم قفل خاموسی بر لب زنم و گنجور را فقط در حد اشعارش ببینم و به اصطلاح شما دو ادیب نامی: دم در کشم ار نه صبا را خبر شود

سمیرا در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

سلام دوستان
میخواستم بگم مرجع شعر کیه البته نظرمو با توجه به دونسته هام میگم وشاید اشتباه باشه..
محمد،ملقب به جلال الدین،مشهور به مولانا قرن هفتم در بلخ بدنیا اومد به دلایلی پدرش ،بهاءالدین ولد، ناچار شد که به بلخ مهاجرت کردن. مولانا 24سالگیشو به خواسته ی مریدان و شاگردهای پدرش،مجالس درس و وعظ رو به عهده گرفت.پس از اون یه مدت شهر حلب مشغول به تحصیل علوم شد و بعد عازم دمشق و بیشتراز4سال درپی دانش و معرفت بود.بعذاز مدتی که شهرهای حلب و شام اقامت کرده بود به قونیه برگشت و مثل پدرش به درس علوم دینی و ارشاد پرداخت. در این زمان ها مولانا،شمس الدین تبریزی رو « که برای کسب علوم و معارف خیلی سفر میکرد و از مشایخ فراوونی بهره برده بود» دید اونجا بود که فهمید آفتاب عشق و شمس حقیقت دربرابرش نمایون شده.اخه جلال الدین(مولانا) همیشه در طلب مردان خدا بودش و وقتی شمس رو دید نشانه های الهی رو دراون پیدا کردو فهمید که شمس همون پیرو مرشدی هست که اون مدت ها دنبالشه خلاصه کلی اتفاق میوفته اخرسر شمس که در رفت و آمد به قونیه بخاطر همون اتفاقات و خواهش مولانا بود، میره و خودشو گم و گور میکنه طوری که هیچکس نمیفهمه کجا رفته و بعد از اون مولانا به اصرار و کمک دوستاش به ویژه حسام الدین کتاب مثنوی رو نوشت. دیوان شمسش رو هم برای شمس الدین نوشته که دقیقا کی نوشت رو نمیدونم.
امیدوارم گفته هام مفید بوده باشه .

امین صدقی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

به نظر مصرع اول در بیت سوم دچار تغییر شده و درست آن به شکل زیر است:
"در خرابات مغان با پیر هم منزل شویم"
که چیزی که شما در اینجا آوردید :در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم است
منبع دکتر غنی

شهریار در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲۰:

با سلام و سپاس از جناب راشد
ممکن است خواهش کنم راهنمایی بفرمایید چگونه می‌توان از هزلیات ایشان نسخه ای داشته باشم
سپاسگزارم

روح الله در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۵ دربارهٔ عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۲:

مشکی از آب حقیقت

سوفی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:

به نظر من حافظ در این غزل بیمار بوده و دچار تب شدید. و به نزد طبیب رفته و طبیب ایشان را معاینه فرموده( دیدن زبان و گرفتن نبض و نوشتن نسخه شربت)

رهایی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

سلام خدمت فرهیختگان گرامی اگر کسی میتونه من رو در فهم معنای دو بیت اخریاری بکنه

محمد باقر انصاری در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۲ - حمله بردن این جهانیان بر آن جهانیان و تاختن بردن تا سینور ذر و نسل کی سر حد غیب است و غفلت ایشان از کمین کی چون غازی به غزا نرود کافر تاختن آورد:

شرح داستان جالب فوق را در سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی ملاحظه فرمائید.
پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۲۱۸۰
۲۱۸۱
۲۱۸۲
۲۱۸۳
۲۱۸۴
۵۵۰۹